ضعفهای شخصیتی، ذهنی و روانی، از ما انسانهای ضعیف، ترسو و افسردهای میسازد. بسیار مهم است که ما بتوانیم عوامل تضعیفکننده را که بهعنوان دشمنان ما هستند شناسایی و خلاف آنها رفتار کنیم. در این مقاله میخواهیم برخی از مواردی را که شخصیت شما را ضعیف و متزلزل میسازند آشکار کنیم: ۱- به کمک یک متخصص، هوش هیجانی خود را تقویت کنید. هوش هیجانی مجموعهای از مهارتهای نرم است که با کسب آنها فرد میتواند توانمندتر و قویتر شود. هوش هیجانی پایین بیانگر عدم شناخت خود، توانایی پایین ما در مدیریت خشم، مدیریت ترس، مدیریت استرس، عدم شناخت تواناییها و استعدادها، عزت نفس و اعتماد به نفس پایین، ناتوانی در کنترل رفتار، خلاقیت پایین، تعصب و.
ضعفهای شخصیتی، ذهنی و روانی، از ما انسانهای ضعیف، ترسو و افسردهای میسازد. بسیار مهم است که ما بتوانیم عوامل تضعیفکننده را که بهعنوان دشمنان ما هستند شناسایی و خلاف آنها رفتار کنیم. در این مقاله میخواهیم برخی از مواردی را که شخصیت شما را ضعیف و متزلزل میسازند آشکار کنیم:
1- به کمک یک متخصص، هوش هیجانی خود را تقویت کنید.
هوش هیجانی مجموعهای از مهارتهای نرم است که با کسب آنها فرد میتواند توانمندتر و قویتر شود. هوش هیجانی پایین بیانگر عدم شناخت خود، توانایی پایین ما در مدیریت خشم، مدیریت ترس، مدیریت استرس، عدم شناخت تواناییها و استعدادها، عزت نفس و اعتماد به نفس پایین، ناتوانی در کنترل رفتار، خلاقیت پایین، تعصب و... است. اگر خوب نگاه کنیم میبینیم که همین موارد برای از بین بردن یک انسان کافی هستند. بنابراین اگر میخواهید انسان توانمندی باشید باید هوش هیجانی خود را تقویت کنید.
2- افکار مخالف و تضعیفکننده را شناسایی کنید.
افکار و سناریوهای ذهنی درونی ما سهم بسزایی در تضعیف و ایجاد ترس در ما دارند. این افکار غالبا منفی و هشدار دهنده هستند و جسارت و شهامت را از ما سلب میکنند. چه افکاری در ذهن شما وجود دارند که حالتان را بد میکنند؟ آیا میتوانید آنها را تشخیص دهید؟ سعی کنید که تک تک این افکار را شناسایی کرده و بر کاغذ بنویسید. این افکار مخالفان شما هستند و نتیجهای جز ضعف و ایجاد ترس در شما ندارند. قاطعانه به شما میگوییم که این افکار دروغ میگویند و نباید به آنها گوش دهید. یک فکر منفی پشتسر خود افکار منفی دیگر را میآورد و این زنجیره تا جایی ادامه پیدا میکند که شما به حال دردناکی میرسید. بسیاری از این افکار فقط «فکر» هستند و وجود خارجی ندارند. حتی هیچ تضمینی هم دال بر اینکه در آینده اتفاق خواهند افتاد نیز وجود ندارد. «زنجیره افکار فریبنده» را پاره کنید و در جواب به آنها بگویید که قدرتمند هستید، هراسی ندارید و همه چیز به بهترین شکل ممکن پیش خواهد رفت. بعد از مدتی متوجه میشوید که این افکار کمرنگتر و بیاثرتر شدهاند.
3- از افراد سمی دوری کنید.
علاوهبر مخالفان درون، ما مخالفان بیرونی هم داریم. این مخالفان بیرونی همان افرادی هستند که همیشه ذوق ما را کور میکنند، پیام نمیتوانی را به ما میدهند و همیشه حال ما را از خوب به بد میرسانند. چقدر میخواهید به این افراد گوش دهید؟ تا کی میخواهید شنوای سخنان زهرآلود این افراد باشید؟ صحبتهای این افراد به شما انرژی و حال خوب میدهد یا انرژی و حال خوب را از شما میگیرد؟ آیا میخواهید بیشتر از این خود را با نگه داشتن این افراد در زندگیتان آزار دهید؟ اگر بله، چرا میخواهید این کار را انجام دهید؟ آیا شما هم به خود تنبیهی و تعهد افراطی به دیگران دچار هستید؟ اگر بله، لطفا به یک مشاور کاردان مراجعه کنید. ممکن است بگویید که این افراد از نزدیکان و بستگان ما هستند و نمیتوانیم کاری در قبالشان انجام دهیم یا از آنها دوری کنیم. برای این مساله هم راهحلی داریم که آن را با سوال مطرح میکنیم:
شما میخواهید به خودتان متعهد باشید یا به آنها؟
چه زمانی صحبتهای آنها در شما تاثیر میگذارد؟ آیا اگر حرفهای آنها را باور نکنید باز هم بر شما تاثیرگذار خواهند بود؟
آیا آنها راست میگویند؟ آیا ممکن نیست که همین حرفها از شما فردی ناتوان ساخته باشد؟
آیا همچنان میخواهید دیگران را از همه کارهایی که انجام میدهید مطلع نگه دارید تا با صحبتهای منفی خود انرژی شما را بستانند؟ آیا بهتر نیست ایدههایی که در سر دارید را به عمل و نتیجه برسانید و بعد دیگران با خبر شوند؟
آیا بهتر نیست که بحث نکنید و محیط را ترک کنید؟
آیا بهتر نیست که تعیین حد و مرز در رابطه را یاد بگیرید و در روابط خود اعمال کنید؟
آیا بهتر نیست که وابستگی خود را نسبت به آنها و نظراتشان قطع کنید؟
آیا بهتر نیست هرچه زودتر به توانمندی و ثبات شخصیتی برسید؟ اگر بله، پس از همین امروز برای توانمند ساختن خود از یک مشاور کاردان کمک بگیرید یا کتابی بخوانید که به شما قاطعیت و اعتماد به خود را بیاموزد. زمانی دیگران میتوانند بر ما تاثیر بگذارند که حریم ما شکسته باشد و هر کسی بتواند وارد حریم ما شود، همچنین، زمانی تاثیرگذار خواهند بود که ما این تاثیر را باور کنیم و بپذیریم. غالبا صحبتهای دیگران زمانی بر ما تاثیر میگذارد که ما از اعتماد کافی نسبت به خود برخوردار نیستیم و به دیگران وابستگی داریم.
4- شجاع باشید، خطر کنید و درس بیاموزید.
بسیاری از ما از ترس اشتباه کردن یا هیچ کاری انجام نمیدهیم یا دائما اشتباه میکنیم! اما واقعیت چیز دیگری به ما میگوید، واقعیت به ما میگوید که دائما در حال اشتباه کردن هستیم. بسیاری از ما به جای اینکه راههای فریب خوردن را ببندیم از افراد و موقعیتها فرار میکنیم که مبادا فریب بخوریم. بسیاری از ما از ترس شکست خوردن یا کاری انجام نمیدهیم یا با ترس کاری را انجام داده و شکست میخوریم. انسانهایی که هوش هیجانی بالایی دارند، شجاعت دارند، آنها ریسک میکنند، از چالشها استقبال کرده و از تجربیات درس میگیرند. از نظر آنها زندگی یک مصیبت نیست و تنها یک تجربه است برای بهتر شدن. آنها به جای اینکه بترسند و بر اساس ترس یا عقب نشینی کنند یا اقدام کنند و شکست بخورند، انتخاب میکنند، تصمیم میگیرند و مسوولیت انتخاب خود را میپذیرند. اگر میخواهید رشد کنید و موفق شوید، باید بدانید که اشتباه کردن و شکست خوردن نیز بخش مهمی از این مسیر است که هیچکسی از آن مصون نیست. افکاری که موجب عقب نشینی یا اقدام از روی ترس شما میشوند، افکاری تضعیفکننده هستند که توانمندی را از شما سلب میکنند.
دیدگاه ها