نوشتار پیش رو به دو مسئله مهم میپردازد: اول اینکه بیصدایان چه کسانی هستند؟ و دوم اینکه یک فرد در قامت رئیسجمهور چگونه میتواند صدای آنها باشد؟
کسی که در ایام تبلیغات انتخابات خود را صدای بیصدایان مینامید اکنون رئیس جمهور منتخب ایران است اگر همین اصطلاح «صدای بیصدایان» را مهمترین و کلیدیترین اصطلاح ذکر شده از طرف ایشان بدانیم بیراه نگفتهایم چهبسا بسیاری از تحریمیها و کمصدایان و بیصدایان را همین جمله تحریک به مشارکت در انتخابات کرد تا بلکه از این طریق صدای آنها نیز شنیده شود.
نوشتار پیش رو به دو مسئله مهم میپردازد: اول اینکه بیصدایان چه کسانی هستند؟ و دوم اینکه یک فرد در قامت رئیسجمهور چگونه میتواند صدای آنها باشد؟ تا آنجایی که به پرسش اول مربوط میشود به نظر میرسد طیف وسیعی از مردم را میتوان در شرایط کنونی در زمره بیصدایان برشمرد. کشور ما یکی از متنوعترین کشورها از نظر ساختار جمعیتی، قومی و مذهبی است که از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب در جای جای خاک میهن حضور دارند، اینکه آیا آنها در ساختار سیاسی و اقتصادی کشور مشارکت دارند یا خیر و میزان مشارکت هر گروه چقدر است؟ مهم است و منعکسکننده صدای آنهاست که برخی پر سروصدا و برخی کمصداها گاه نیز بیصدا هستند.
برای شناسایی گروه بی صدایان توجه به صحبتهای رئیسجمهور منتخب در مناظرهها و سخنرانیهایشان میتواند راهگشا باشد که بر این اساس میتوان بیصداها را در گروههای زیر پیدا کرد:
1ـ «اقلیتهای دینی و مذهبی» بدون تردید بزرگترین گروه بی صدایان، اقلیتهای دینی و مذهبی در کشور ما هستند اعم از زرتشتیان، مسیحیان، یهودیان و غیره که علیرغم داشتن نماینده در مجلس در سایر مراتب اداری جایگاهی ندارند، اما بزرگترین گروه بیصدا اهل سنت کشور هستند که علیرغم جمعیت زیاد و اینکه همواره اکثراً مرزبان و زحمتکش بودهاند به دلایلی نتوانستهاند آنطور که شایسته است در ساختار سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و غیره مشارکت داده شوند این گروه در انتخابات ریاستجمهوری نیز همواره تعیینکننده بوده و رای آنها سرنوشتساز قلمداد شده است و طبیعتاً دارای انتظارات بجا و بحقی از حاکمیت و به ویژه از رئیسجمهور جدید هستند.
2ـ گروه دوم «زنان» جامعه هستند، آنها نیز علیرغم مشارکت جسته و گریخته و اکثراً گزینش شده در ساختار، امکان نشان دادن شایستگیهای خود را نیافتهاند و بعضا زنانی که در پستهای مدیریتی رده بالا مشغول بودهاند تفکری مردانه داشتهاند و نمایندگان واقعی جامعه زنان ایرانی نبودهاند. زنان و دختران ایرانی خواستار دیدهشدن و مشارکت در عرصههای مختلف سیاسی و اجتماعی فارغ از نگاه جنسیتی هستند.
3ـ گروه بعدی «اقلیتهای قومی» هستند؛ ابتدا توجه به این مهم ضروری است که ایران تشکیل شده از همین اقوام و اقلیتهاست و یکپارچگی کشور هم مدیون آنان در تامین امنیت و حفاظت از مرزهاست اما متاسفانه به دلایلی هنوز هم شاهد تبعیض بین اقوام ایرانی هستیم لذا توجه به آنها و دغدغه هایشان ضروری است. کردها، بلوچها، اعراب و قومیتهای کوچکتر در ساختار موجود مهجورتر هستند؛ هر چند به صورت موردی حضور مدیرانی از اقوام در سطح بالا را شاهد بودهایم اما این گسترده نبوده و بعضا به قومیتهایی با مذهب شیعه محدود شده است و مشارکت دادن آنها در سطح ملی و بعضاً در مناطق بومی خود کمترین حق آنهاست.
4ـ «جوانان و دانشجویان» گروه دیگری از بیصدایان جامعه هستند. آنطور که باید به جوانان اعتماد نشده است و اندک اعتمادی که به این قشر شده هم مثل زنان جناحی و گزینش شده و بر اساس روابط بوده است نه ضوابط. جوانان توانمند این سرزمین توانایی ممکن ساختن غیرممکنها را دارند فقط کافیست به آنها توجه شود و به آنها میدان داده شود مردم هم از دیدن مدیران کهنسال و تکراری خسته شدهاند و بهترین فرصت برای اعتماد به جوانان است. بخش اعظمی از این جوانان دانشجویانی هستند که از آینده شغلی خود نگرانند، لذا تزریق باورمندی و اعتماد به نفس در این قشر از مسئولیتهای سنگین رئیس جمهوری منتخب است.
5ـ صدای «نخبگان ایرانی» هم شنیده نمیشود هر چند این نخبگان در بین اقوام، اقلیتها، زنان، جوانان و سایر اقشار هستند اما ذکر آنها در یک گروه مجزا بیانگر اهمیت طبقه نخبگان و نیاز ضروری جامعه به فکر، توان و تخصصآنهاست.
نخبگان باید بر صدر بنشینند و برخوردهای قهری و حذفی با آنها هر چند ضربه جبرانناپذیری به این قشر وارد میکند اما ضربه اساسیتر و بزرگتر به کشور و جامعه وارد میشود که از حضور آنها بیبهره میشود. عدم حضور و مشارکت نخبگان در ساختارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی یک طرف قضیه است و طرف دیگر آن حضور افراد غیرنخبه و بعضاً تهی از دانش و تخصص در مدیریت و مناسب حکومتی است که پاشنه آشیل حکمرانی و مملکتداری ما شده است به گونهای که جای متن حاشیه عوض شده است و آنهایی که باید در متن باشند به حاشیه رانده شده و حاشیهدارها در متن قرار گرفتهاند لذا از دیگر مسئولیتها و وظایف مهم رئیس جمهور منتخب تکریم نخبگان و به متن آوردن آنها است.
6 ـ «روستاییان و عشایر» میتوانند در ساختار جامعه به ویژه در حوزه اقتصادی نقشی انکار ناپذیر داشته باشند. اما در طول سالهای اخیر متأسفانه به این ظرفیت توجه نشده و از آن غفلت شده است، رفع محرومیت آنها، توانمندسازی ارائه امکانات، عدالت آموزشی و توسعه براساس ظرفیتهای منطقهای و مسائلی از این قبیل میتواند تواناییهای مغفول مانده در این حوزه را شکوفا سازد.
7 ـآخرین گروه بیصدایان اما توانمند جامعه ایرانی «ایرانیان خارج از کشور» هستند، هر چند این گروه طیف وسیع و مختلفی را در بر میگیرد و برخی از آنها به دلایل سیاسی و اقتصادی در خارج از کشور پرسروصدا هستند اما منظور گروه خاص ایرانیانی هستند که علاوه بر آنکه دارای توانمندیهای بالای اقتصادی، سیاسی، مدیریتی و علمی هستند دارای عرق ملی و انگیزه خدمت به کشور نیز هستند اما شرایط و زمینه برای بازگشت آنها به کشور و اعتماد به آنها فراهم نیست. آنها هیچ خواست غیرمعقولی غیر از اعتماد ندارند و استفاده از توانایی آنها میتواند کمک شایانی به توسعه کشور کند.
باتوجه به موارد مطروحه به نظر میرسد پاسخ به سؤال دوم؛ اینکه رئیس جمهور چگونه میتواند صدای آنها باشد؟ آسان است. مهمترین آن عمل به وعدههایی است که در ایام تبلیغات انتخاباتی داده شده است که کلیدیترین و شاخصترین آنها بازگشت به کارشناسی و استفاده از کارشناسان در همه سطوح مدیریتی و تصمیمگیری است. شاید بتوان گفت یکی از اصلیترین دلایل وضعیت نابسامان فعلی عدم استفاده از نخبگان و کارشناسان و بیتوجهی به شایسته سالاری است، استفاده از نخبگان اهل سنت و سایر اقوام و اقلیتها امروزه بیش از هر زمان دیگری میتواند فضای اعتماد، همدلی و آشتی ملی را به جامعه برگرداند.
استفاده از توانمندی زنان بدون توجه به جنسیت آنها، بها دادن به جوانان و اعتماد به آنها، جلوگیری از مهاجرت نخبگان، توجه به توانمندیهای روستاییان و عشایر و فراهم آوردن زمینه برای بازگشت ایرانیان خارج از کشور، صادق بودن با مردم، ارائه گزارش، ترجیحاً ماهانه و فصلی به مردم، جلوگیری از دخالت و کارشکنیهای نهادهای غیرمسئول و غیرپاسخگو در امور مردم و کشور، اجرای تمام اصول قانون اساسی، پاسخگو کردن تمامی ارکان حاکمیت به ویژه نهادهای انتصابی، امنیتی و اطلاعاتی در برابر مردم، شفافیت در همه امور، مردمی کردن دولت و برداشتن فاصله ایجاد شده بین مردم و مدیران و انتقال پیامهای جامعه به حاکمیت، تحقق وعده عدالت آموزشی و ایجاد فرصتهای برابر برای همه ایرانیان از جمله مواردی است که رئیس جمهور میتواند انجام دهد تا صدای بیصدایان باشد.
نویسنده:جمیل میلانی/اطلاعات
دیدگاه ها