ناشران نامحترم! لطفاً آثار مارا پس بدهید

1403/05/04 07:54
کد خبر: 1136
کد نویسنده: 1002
ناشران نامحترم! لطفاً آثار مارا پس بدهید

در پی اعتراض شدید محمد معتمدی، خواننده سرشناس، به واکاوی برخی آسیب‌های اجرا نشدن حق کپی رایت در حوزه موسیقی پرداخته‌ایم

چند روز پیش، محمد معتمدی، خواننده سرشناس ایرانی، در صفحه اینستاگرامی خود، متنی را منتشر و از سودجویی ها در فضای برخی پلتفرم‌های جهانی گلایه کرد و نوشت:
«عده‌ای به‌عنوان ناشر موسیقی با علم به این که کپی‌رایت آثارم در هیچ کجا ثبت نشده، آن‌ها را به نام خود در پلتفرم‌های بین‌المللی ثبت نموده‌اند. در تمام این سال‌ها برای این که آثارم برای همه مردم قابل استفاده باشد، آن‌ها را به هیچ کدام از پلتفرم‌های بین‌المللی واگذار نکردم تا همه بتوانند از آن استفاده کنند؛ اما برخی افراد که به‌عنوان ناشر موسیقی در کشور فعالیت می‌کنند، با علم به این که کپی‌رایت آثار من در هیچ جا ثبت نشده، آن‌ها را به نام خود در پلتفرم‌های بین‌المللی ثبت نموده‌اند. سعی می‌کنم کمتر در مورد جریان‌های کثیف با روکش روشنفکری که در مارکت موسیقی ایران وجود دارد صحبت کنم تا شما عزیزان بتوانید از آن چه که به‌عنوان صنعت موسیقی در این کشور جریان دارد، لذت ببرید. هر شرکتی که آثار من را در این پلتفرم‌ها ثبت کرده دزد است. ناشران نامحترم! لطفاً آثار مرا از پلتفرم‌های بین المللی پایین بیاورید. در غیر این صورت اسامی‌تان را اعلام خواهم کرد.»
این بخشی از درددل‌های محمد معتمدی است که بی پرده به گوشه‌ای از مشکلات اهالی موسیقی پرداخته است در حالی که اگر بخواهیم به همه این گلایه‌ها بپردازیم به قول معروف، مثنوی هفتاد من خواهد شد.
اگر چه رعایت نشدن حق کپی رایت تا امروز اعتراض‌های زیادی را به همراه داشته است ولی انگار قرار نیست کسی برای به رسمیت شناختن این موضوع در کشورمان کاری انجام دهد. در ادامه به برخی آسیب‌های رعایت نشدن قانون کپی رایت در حوزه موسیقی می‌پردازیم.
اثبات دشوار مالکیت اثر
اثبات مالکیت اثر تولیدی در نبود سیستم قوی کپی رایت بسیار دشوار است. یکی از آهنگ سازان که آثار او نیز طعمه برخی افراد سودجو شده بود، می‌گوید: برخی افراد که اتفاقاً در کارشان کاملاً حرفه‌ای هستند آثار تولیدی ما را در چشم به هم زدنی می‌دزدند و روی پلتفرم‌های جهانی مختلف می‌گذارند بدون این که هیچ نام و نشانی از آن ها قابل ردیابی و پیگیری باشد. بعد هم پاهایشان را روی هم می‌اندازند و درآمدهای دلاری به جیب می‌زنند. آن‌ها مطمئن هستند کار زیادی از خالقان این آثار بر نمی‌آید و خیالشان راحت است که ما هر قدر هم پیگیری کنیم دستمان به جایی بند نیست مگر تعداد محدودی از فعالان حوزه موسیقی که راه های مختلف پیگیری را بدانند، آن‌ها هم کار زیادی نمی‌توانند انجام دهند چون پس از انجام پیگیری‌های مداوم به دلیل نبود کپی رایت در بیشتر موارد سخت می‌توان مالکان پلتفرم‌ها را قانع کرد که اثر تولیدی که بدون اجازه منتشر شده از آن ماست.
دلسردی، دلسردی، دلسردی
همان طور که در سطرهای پیشین اشاره شد، یکی از مهم‌ترین آسیب‌های اجرایی نشدن قوانین کپی رایت در کشور ما، استفاده و فروش غیر مجاز آثار موسیقایی توسط دیگران در پلتفرم‌های مختلف است. این کارها نه تنها خالقان اصلی را از درآمد حق خود محروم می‌کند، بلکه به بدنه صنعت موسیقی نیز آسیب‌های زیادی می‌رساند. وقتی این اقدامات ادامه پیدا کند و فریاد بسیاری از اهالی موسیقی اعم از آهنگ ساز و خواننده و ترانه سرا به جایی نرسد، بی عدالتی در صنعت موسیقی رواج پیدا می کند و در این فضا چیزی به جز دلسردی نصیب اهالی موسیقی نمی‌شود.
زمانی که یک سرمایه گذار در عرصه موسیقی در زمینه بازگشت مالی هزینه‌ها دچار مشکل شود، قطعاً از ادامه همکاری در حوزه موسیقی دست می‌کشد و شاهد بی پشتوانه ماندن آثار تولیدی خواهیم بود.
سرقت‌های داخلی و بین المللی
رعایت نشدن قوانین کپی رایت نه تنها توسط برخی سودجویان در داخل کشور انجام می‌شود بلکه در برخی موارد سودجو‌هایی در خارج از مرزها نیز با توسل به شیوه‌های مختلف بدون کسب اجازه لازم یا پرداخت حق امتیاز به خالقان اصلی اثر، از ملودی و ریتم‌های خوانندگان ایرانی در موسیقی خود ا
آقایان مسئول! لطفاً دست بجنبانید
با در نظر گرفتن برخی مشکلات و آسیب‌های ناشی از نبود سیستم قوی کپی رایت که به آن اشاره شد، باید تاکید کرد که این قصه سری دراز دارد که برخی مسئولان خواب زده باید دست بجنبانند و اقدامات لازم را برای حفاظت از حقوق کپی رایت انجام دهند تا هنرمندان و صنعت موسیقی بتوانند با امید و انگیزه بیشتری به فعالیت خود ادامه دهند. بی تردید موسیقی‌های فاخر و موفق چه در سبک سنتی و چه پاپ را می‌توان ابزاری برای حفظ و اشاعه فرهنگ ایرانی به شمار آورد، پس باید توجه داشت که با از میان رفتن این آثار فاخر و دلسردی بزرگان این عرصه از تولید آثار منحصر به فردشان، آتشی به دامان فرهنگ و هنر می افتد که خاموش شدنی نیست.

دیدگاه ها

ایمیل شما در معرض نمایش قرار نمی‌گیرد