اگر دولت درسایه را معقول و مشروع بدانیم دیگر نباید سایهبانهاشان نیمهافراشته باشد و سایهنشینانشان مبهم و گمنام؛ بلکه باید سایهبانها را آشکارا برافرازند و شعاعی از آفتاب را نیز در سایهها بیفشانند!
اگر روزگاری نهچندان دور، اصطلاح دولت سایه، نامتعارف و سؤالبرانگیز مینمود و منتسبان به این سایهنشینی تمایلی به آفتابیشدن نداشتند، اما در انتخابات اخیر، این هالهی خمیده تبدیل به نوری تابیده شد و هرآنچه در سایه بود بر آفتاب افتاد.
اما سؤال اینجاست: آیا فرد یا افرادی که فعالیتهای مشروع سیاسیشان را جزء وظایف شهروندی و رسالتمداریِ وطنخواهی میدانند، میتوانند خارج از چارچوب حزبی قانونی و دارای شناسنامهای مشخص ومرامنامهای معین عمل کنند؟
احزاب قانونی قاعدتاً همان دولتهای در سایه هستند؛ اما مسئولیت رفتارشان را قانوناً میپذیرند؛ اگر جز این باشد، آیا جز یک ملوکالطوایفی، منتها با ادبیاتی شیک، اما اغواکننده بروز میکند؟
آیا در عرف دموکراسیها، کس یا کسانی میتوانند بدون شناسنامهی حزبی، داعیهی دولت در سایه بردارند و رهنمودهایی-که مسئولیتپذیریاش نیز در سایه است- ارائه دهند؟
آیا تا کنون سایهنشینان سنتی، پاسخهای لازم را به تیرهایی که در تاریکی رها کردهاند دادهاند؟ آیا از این پس که بیمحابا خود را سایهی وجببهوجب دولت جدید میخوانند، حاضر به پذیرش پیامدهای اِعمال ایدهها(بخوانید فشارها)شان هستند؟
اگر دولت درسایه را معقول و مشروع بدانیم دیگر نباید سایهبانهاشان نیمهافراشته باشد و سایهنشینانشان مبهم و گمنام؛ بلکه باید سایهبانها را آشکارا برافرازند و شعاعی از آفتاب را نیز در سایهها بیفشانند!
نگاهی به عِدّهی سایهنشینانِ امروزی، خود میتواند معیاری بر حق اِعمال نظرات و احیاناً فشارهاشان باشد؛ گرچه باید اعتراف کنیم که این عِدّهی کم، هم عُدّهی خوبی دارند و هم ادعاهایی پُر. به قول بزرگواری، این را چه میگویید!؟
نویسنده:محمدعلی فیاض بخش/اطلاعات
دیدگاه ها