ریسک زلزله شدید در تهران به دلیل وجود بافت فرسوده و جمعیت زیاد و همچنین نزدیکی به پهنه گسلهای فعال در شهر تهران بالاست.
حدود ۳۷درصد از جمعیت تهران در بافت فرسوده زندگی میکنند. شورای عالی شهرسازی و معماری ایران در جلسه شهریور ماه 1400 خود، پیشنهاد مربوط به «ضوابط خاص احداث بنا در محدوده بافت فرسوده شهر تهران» را که در اجرای بند ۱۵-۲ (مصوبه مورخ 30 اردیبهشت 1398) شورای عالی که به تصویب کمیسیون ماده ۵ رسیده است، مورد بررسی قرار داده و براساس آن ضوابطی برای ساخت و ساز ابلاغ شد. با این ابلاغیه حدود ۴۶۰۰ هکتار بافت فرسوده و همچنین ۴۵۰۰ هکتار عرصههای ناکارآمد در تهران مورد توجه قرار گرفتند، بدین ترتیب حدود 3.5 تا 5 میلیون نفر از اهالی تهران در بافتهای فرسوده و ناکارآمد زندگی میکنند. بررسیها نشان داده که ریسک زلزله در این نواحی به نسبت بالاتر است: مناطق ۱۲ و ۱۶ شهرداری و منطقه راهآهن، محور خیابان انقلاب و آزادی، ارگ قدیم تهران حد فاصل خیابان شوش، هفده شهریور، انقلاب و کارگر جنوبی و بازار تهران، خیابان مولوی، میدان بهارستان، میدان امام خمینی، محله امیریه و خیابان جمهوری اسلامی. اگر توزیع جمعیت ثابت مناطق ۲۲گانه شهر تهران را نگاه کنیم مناطق ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۷، ۱۹ و ۱۳ پر تراکمهستند. بافتهای فرسوده هم در بخشی از این مناطق بیشتر از سایر نقاط است. اگر خطر وجود آسیبپذیری و جمعیت را درنظر بگیریم مناطق جنوب و جنوب غرب تهران پرریسکترند. مناطق ۱۰، ۱۷، ۱۶ و ۲۰ به دلیل بافت فرسوده و جمعیت بالا موقعیت حساستری دارند. در واقع هنوز سناریوی دقیق زلزله (یا سناریویهای زلزله) تهران را نمیشناسیم. سناریوی رخداد هنگامی شناخته میشود که از خود رخداد مفروض تا آثار و تبعات آن و همچنین ابزارهای مواجهه و پاسخ پیشاپیش قابل تعریف باشد. تبعات حادثه زلزله مانند قطع تلفن، موبایل، برق، آب و سایر امکانات شریانی و زیرساختی ممکن است شرایط را در «محلهای» از محلات شهر تهران پیچیده کند، حال اگر این حادثه رخدادی شبیه زلزله بم باشد، تبعات آن طبیعتا بسیار پیچیدهتر و بدتر خواهد بود.
البته باید متذکر شد که هرقدر ابعاد حادثه قابل رخداد در تهران پیچیده باشد، باز راهی که برای کاهش ریسک زلزله و حوادثی از این دست مشخص و معلوم است، باید همانگونه که کشورهای پیشرفته در شهرهای بزرگ خود عمل کردهاند، ما نیز به صورت سیستماتیک اول میزان ریسکهای مختلف را پایش و برآورد کنیم و بعد براساس آنچه به عنوان سناریوهای واقعبینانه برای خطر و ریسک در تهران میشناسیم، مرحله به مرحله برای کاهش ریسک و افزایش تابآوری عمل کنیم.
بناهای 8 تا 12 طبقه یا بلندتری به ویژه در 22 سال گذشته در حال ساخت در پهنه گسل شمال تهران بوده است (در سوهانک، شهرک شهید محلاتی، کاشانک، گلابدره، محله امامزاده قاسم، باغ شاطر، دربند، ولنجک، کوی دانشجو، شمال فرحزاد، حصارک کن و کل ناحیه شمالی منطقه 22) بسیاری از این بناها روی شیبهای 30 تا بیش از 70 درجه احداث میشوند! در این شیبها حتی در شرایط بدون زمینلرزه هم احتمال خطر زمینلغزش و مشکلات دیگر در فصل زمستان در آنها بالاست. در یک زمینلرزه مهم این دامنههای تحت خطر میتواند مشکلات مضاعفی به صورت زمینلغزش و تشدید امواج لرزهای بر اثر توپوگرافی تجربه کنند.
در ساخت ساختمان بلندمرتبه و برج روی گسل باید توجه کرد که در این نواحی هنگام یک زمینلرزه علاوه بر امکان گسیختگی مستقیم در سطح زمین، احتمال ایجاد تکانهای بسیار شدید بر اثر پالسهای پریود بلند -در اثر پدیده جهت پذیری هنگام رخداد زمینلرزه در نزدیکی گسل زمینلرزه، و پدیده «پله پرش» (فلینج) به ویژه روی صفحه گسیختگی وجود دارد. تجربیات قبلی در زمینلرزههایی که در ایران (زلزله 1382 بم)، ترکیه (زلزلههای ایزمیت و دوزجه در سال 1378) و زلزلههای قهرمان مرش (1401 ترکیه)، ژاپن (زلزله 1373 کوبه)، امریکا (زلزلههای 1368 لوماپریتا، 1371 لندرز و 1372 نورث ریج همگی در ایالت کالیفرنیا)، نیوزیلند (زمینلرزههای 1389 کرایست چرچ)، چین (زلزله 1378 ونچوان) و... رخ داده و جنبش در نزدیکی گسل در دستگاههای شتابنگاری ثبت شده است، نشان از آن دارد که پالسهای تغییر مکان و تکانهای شدید هنگام رخداد زمینلرزه با پریودهای طبیعی حدود 0.5 تا 2 ثانیه در موارد متعددی ثبت و تجربه شده و این پریودهای طبیعی مطابق با پریودهای طبیعی نوسان در ساختمانهای حدود 5 تا 20 طبقه است. بنابراین براساس دستاوردهای علم تاکنون که هر ن
مهدی زارع/اعتماد
دیدگاه ها