اولین نکته در مورد انتخاب وزیر صمت این است که وزیری انتخاب شود که دیدی کلان داشته باشد. برخلاف نگاهی که معتقد است وزیر صمت باید کارخانهدار باشد یا با صنعت خاصی آشنا باشد، معتقدم وزیر صمت باید نگاه کلان به بخش صنعت کشور داشته باشد. دوم اینکه وزیر صمتی میتواند وزیر خوبی باشد که با روابط اقتصادی بهخوبی آشنا باشد؛ اینکه بخش صنعت چگونه با بخشهای دیگر ارتباط پیدا میکند، چگونه میتواند با بخشهای مالی کشور مرتبط باشد، چگونه میتواند در بخشهای سیاستگذاری و... جایگاه داشته باشد و این ارتباطات را بهخوبی بشناسد. پس بنابراین وزیر صنعت نباید نگاه خرد در تصمیمگیریهای حوزه صنعت داشته باشد.
نکته سوم این است که سیاستها یا نگاهی که وزیر صمت به حوزه صنعت و معدن کشور دارد، باید سیاستهای مکملی باشد که مبتنی بر مزیتهای داخلی است. متاسفانه بخش معدن کاملا منفک از بخش صنعت تعریف میشود و صنعت مسیر متفاوتی را دنبال میکند. وزیر موفق، وزیری است که این نگاه مکمل را داشته باشد.
نکته چهارم این است که وزیر صمت باید بتواند براساس دید کلانی که دنبال میکند، از بین تنوع گسترده صنایع، بر چهار یا پنجصنعت پیشرو با نگاه به آینده و با توجه به فرصتها، ظرفیتها و مزیتها و منابع محدود کشور برای سرمایهگذاری، متمرکز شود. مثلا فرض کنید در چند سال آینده با توجه به تحولات در حوزههای دیجیتال، هوش مصنوعی و... خیلی از صنایع فعلی مزیت خود را در کشور از دست خواهند داد و حتی در عرصه جهانی یا عرصه منطقهای هم جایگاهی نخواهند داشت.
نکته پنجم این است که وزیر صمت باید بخش صنعت کشور را به زنجیره ارزشافزودهای که در حوزه صنعت و معدن، هم در سطح منطقه و هم در سطح جهانی وجود دارد، گره بزند. این نکته، بسیار مهم و کلیدی است. متاسفانه بخش صنعت و معدن ما سهمی در زنجیره ارزشافزوده جهانی ندارد. از اینرو لازم است این زنجیره ارزشافزوده با توجه به نکته چهارم و تمرکز بر چهار یا پنج حوزه صنعتی به زنجیره ارزش جهانی متصل شود. وارد شدن در این زنجیره میتواند جریان تکنولوژی و زمینه ورود سرمایهگذاران خارجی به بخش صنعت و همچنین ایجاد شرکتهای مشترک و مواردی از این دست را در حوزه صنعتی و معدنی کشور فراهم کند.
نکته آخر اینکه وزیر صمت باید بتواند با بخش خصوصی همراهی خوبی داشته باشد؛ چرا که در بخش صنعت برخلاف بخشهای دیگر، بیشترین پتانسیل در بخش خصوصی است. حال با توجه به شرایطی که در کشور وجود دارد، بسیاری از این پتانسیلها فعال نشده و در نتیجه یکسری انحراف در منابع شکل میگیرد و این موضوع به ضرر کشور تمام میشود. وزیر صمت موفق برای دولت جدید باید بتواند از پتانسیلهای بخش خصوصی بهخوبی استفاده کند و به بیان دیگر بخش خصوصی را در راستای منافع بخش صنعت و معدن با خود همراه کند.
منبع:سجاد برخورداری/دانشیار دانشگاه تهران/دنیای اقتصاد
دیدگاه ها