
افشین علا، شاعر برجسته کشورمان در گفت و گو با خراسان از لزوم توجه شاعران به رویدادهای اجتماعی، سیاسی ایران و جهان و گریز از نگاه تک بُعدی در شعر میگوید
حسن عارفی مهر_ روزنامه خراسان/افشین علا از شاعران برجستهای است که با سرودن شعرهایی روان و شنیدنی در حوزه کودک، نوجوان و بزرگ سال، خاطراتی ماندگار در ذهن چندین نسل رقمزده است. یکی از ویژگیهای برجسته آثار او، تنوع در مضامین و فاصله گرفتن از نگاه تکبعدی به شعر است. این شاعر دغدغهمند با آثاری که به مسائل روز ایران و جهان میپردازند، نمونه قابلتأملی برای شاعران همعصر خود در این حوزه به شمار میآید.او چهارشنبه هفته گذشته، به مناسبت شهادت امام صادق (ع)، مهمان جلسه شعر آیینی «انجمن ادبی شکوه خراسان» بود. در حاشیه این جلسه فرصتی فراهم شد تا با این شاعر نامآشنا درباره ضرورت بهروز بودن شاعران و همچنین لزوم توجه شاعران به رویدادهای روز جامعه و جهان به گفتوگو بنشینیم.
میگویند شاعر باید فرزند زمانه خودش باشد و نوشتن از عشق تنها رسالت شعر نیست. لطفاً در اینباره مختصری توضیح دهید
من هم با این سخن موافقم زیرا پیرامون ما سرشار از وقایع فراوان و فشرده است که هر کدام از آنها میتواند در سرنوشت تاریخ بشر نقشآفرین باشد. آیا یک شاعر میتواند از کنار آنها بهسادگی عبور کند و شعر خودش را صرفاً به تغزل و عاشقانه اختصاص بدهد و از اجتماع غافل باشد؟من فکر میکنم بعد از مشروطه و بعد از نیما این امکان پیش آمد و در ادبیات ما فقط تغییرات ظاهری در قالب شعر اتفاق نیفتاد بلکه در فرهنگ و هنر و ادب ما، یک ظرفیت تازه ایجاد شد برای اینکه شاعران یک مقدار جهانی بیندیشند و در قبال وقایع روز بیتفاوت نباشند.شما اگر شعر مشروطه را بخوانید در ورای این شعر وقایع مجلس شورای ملی آن زمان یا درگیریهایی که بین جناحهای را مشاهده میکنید، این موضوعات روز در آن زمان دستمایه شعر شاعران بود و منحصر به آن مقطع هم نبود. امروز ما میتوانیم از آن بهره ببریم. بعضیها فکر میکنند اگر به رویدادهایی که امروز اتفاق میافتند و گذرا هستند، بپردازیم در این زمان منحصر میشویم و شعر ما دچار نوعی تاریخ مصرف میشود اما اصلاً این طور نیست.اگر شعری که سیاسی، اعتقادی، اجتماعی، اعتراضی و ارزشی است، بر مبنای معیارهای درست سروده شود و به موازینی که یک شعر غنی باید از آن برخوردار باشد وفادار بماند، در همه عصرها میتوان از آن بهره برد. پس هیچ واقعهای فقط به امروز منحصر نیست. کما این که ما در آیین خودمان هم عاشورا را داریم که هر سال برای ما تداعیکننده کشفهای جدید پیرامون حضرت امامحسین (ع) است و بقیه وقایع نیز میتوانند این چنین باشند.
در دنیای امروز ما با توجه به نفوذ قدرتهای جهانی و تأثیرشان بر جوامع مختلف، شعر چگونه میتواند به رسالت خودش عمل کند؟
چه مشرق زمین به معنای عامش و چه کشور ما ایران به معنای خاص کلمه، یکی از سرمایه اصلیشان ادبیات است. ادبیات بسیار ریشهداری که اتفاقاً جهان غرب را هم درنوردیده و در آنها هم اثر گذاشته و حالا ما خودمان از این غافل هستیم.ما باید همانطور که بزرگانی مثل اقبال لاهوری به ما گفتند و از ما خواستند با بازگشت به فرهنگ خودی ضمن اشراف بر واقعیتهای روز، هم دوستان، رقبا و دشمنها را بشناسیم و هم کسانی که در جهان غرب بر سلطه هستند یعنی هم سلطه نظامی و هم سلطه فرهنگی هم سلطه رسانهای دارند. ما شاعران باید واقعیتها و خلأها را بشناسیم با این شناخت توأمان میتوانیم شعرهایی برای آگاهسازی مردم بگوییم که این خود یکی از رسالتهای بزرگ شعر است.ثروت ما، ادبیات ماست در مقابل هجمه دشمنان از ثروت خودمان خرج کنیم، چون هجمه آنها یک بخشش نظامی است و بیشتر بخشهایش فرهنگی است. برای این که یک لشکر در مقابل یک لشکر دیگر تاب بیاورد و پیروز شود احتیاج به سازوبرگ دارد و چون جنس سازوبرگ آنها فرهنگی است و سازوبرگ ما هم فرهنگی است، فرهنگ ما آنقدر غنی است که بتواند آنها را تار و مار کند. البته اگر درست انتخاب شود.
لطفاً درباره این که شاعران چه وظیفهای در قبال پرداختن به مسائل سیاسی و اجتماعی امروز دارند توضیح دهید؟
من نمیتوانم به دیگران حکم کنم که چه شعری بگویند و چه شعری نگویند اما خودم بر این باورم که من شاعری هستم که نسبت به وقایع سیاسی و اجتماعی پیرامون خودم حساس هستم، خیلیها اعتقاددارند که نباید بود اما من هستم. البته باید به این نکته اشارهکنم که هر شاعری در انتخاب مسیر شاعریاش مختار است. این نظر من است و نظرم را به دیگران تحمیل نمیکنم و امیدوارم دیگران همنظر خودشان را بر ما متحمل نکنند.
دیدگاه ها