ستایش فردوسی در دیار رستم دستان

1404/02/29 08:20
کد خبر: 13925
کد نویسنده: 8
ستایش فردوسی در دیار رستم دستان

به مناسبت بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی استادان و پژوهشگران فارسی‌زبان از کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان و پاکستان در دانشگاه زابل گرد هم آمدند تا تأثیر شاهنامه بر زبان، ادبیات و هویت فرهنگی را بررسی کنند

محمد بهبودی نیا_ روزنامه خراسان/​​​​​​​
 این جا زابل است و  سیستان و بلوچستان؛ دیار رستم دستان و چه مناسبتی بهتر از روزهای بزرگداشت فردوسی و چه جمعی شایسته تر از جمع فرهنگ دوستان و شاهنامه پژوهان به سرآمدی دکتر جلال خالقی مطلق، شاهنامه پژوه برجسته و دکتر میرجلال الدین کزازی استاد مطرح ادبیات فارسی که درباره حکیم سخن، فردوسی بزرگ سخن بگویند. تازه این جمع به استادان و پژوهشگرانی دیگر از کشورمان و البته از تاجیسکتان، پاکستان و افغانستان نیز آراسته بود. آری! این جا دانشگاه زابل و آیین بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی که با خوانش پیام دکتر جلال خالقی مطلق، شاهنامه پژوه برجسته کشورمان آغاز شد. 

 



در بخشی از این پیام که خالقی مطلق از آلمان به این آیین مراسم فرستاده بود، این طور آمده بود:دیار سیستان نامی اسطوره‌ای است که فردوسی بزرگ نیز به آن توجه داشته است. فردوسی و شاهنامه، نامه همه ایرانیان و فارسی‌زبانان است و شاید خراسان و سیستان به دلایلی بیشتر. از نگاهی ژرف‌تر شاهنامه نامه‌ای است برای بشریت و راهنمایی برای بهتر زیستن همه انسان‌ها در هر زمان و مکان. شنیدن نام سیستان، آدمی را با تاریخ زبان فارسی پیوند می‌دهد. چه‌بسا گمنامانی بودند که برای زبان پارسی و هویت ملی ما بسیار کوشیده‌اند،اما نامی از آن‌ها نشنیده‌ایم. درنتیجه تنها چند تَن را می‌شناسیم و از آن‌ها سپاسگزاری می‌کنیم. اما آن‌کسی که او را در این زمینه به نام نخستین کس می‌شناسیم، یعقوب لیث است؛ با آن سخن مشهورش که گفت: «آنچه من اندر نیابم چرا باید گفت؟» این را در برابر شاعری گفت که او را به زبان عربی ستوده بود.اگر به اشعاری که در زمان یعقوب لیث گفته‌اند نگاه کنیم، می‌بینیم که واژه‌های عربی آن‌ها بیشتر از دوره سامانیان است. از این رهگذر تاریخی، بیشتر به بزرگی کار فردوسی پی می‌بریم که توانست این پرچم را استوارتر از گذشته برافرازد و زبان فارسی و تاریخ و فرهنگ ایرانی را پاسبانی کند و ما امروز باید پاسدار این رنج فرزانه توس باشیم.



دوستداران شاهنامه، ایرانیان راستین‌اند
در ادامه دکتر میر جلال‌الدین کزازی از چهره‌های ماندگار زبان و ادبیات فارسی با اشاره به تأثیر شاهنامه بر فرهنگ ایرانی گفت: هر کس دل درگرو شاهنامه و فردوسی دارد به هر آیینگی به بی‌گمان می‌توانیم او را ایرانی راستین بدانیم. من سیستان و زابل را گرامی می‌دارم، ارج می‌دارم . این دو از دید من در ایران بی‌همتایند .باورم این است که هنوز سرزمین یلان و پهلوانان است سیستان، به همان‌سان زابل ، زادگاه رستم دستان. سیستان بی‌گمان در بن، سرزمین سکایان بوده است، سکایان تیره‌ای از مردم آریایی بودند که به دلاوری آوازه داشتند.
وی در ادامه با اشاره به ریشه نام های برخی شخصیت‌های شاهنامه به روایت داستان زال و سیمرغ پرداخت وافزود: برترین چهره شاهنامه، رستم دستان است، رستم پدر در پدر از تبار پهلوانی است. از همین رو برترین چهره شده است در شاهنامه. آبشخوار شاهنامه اوستا بوده است. آبشخوری بنیادین که داستان‌های شاهنامه از آن برآمده است. در این میان  زال یکی از پیچیده‌ترین چهره‌ها در شاهنامه است و به همان‌سان یکی از نمادین‌ترین آن‌هاست. من بر آنم که زال نماد زمان است. نام زال گواه کارکرد نماد شناسی اوست و در شاهنامه گاهی از او به زال  زر یادشده است.


تکنیک های داستان نویسی فردوسی در شاهنامه
پس از سخنرانی دکتر کزازی، ابوطالب مظفری، شاعر و پژوهشگر افغانستانی، با تمرکز بر ساختار روایی شاهنامه، به بررسی جایگاه تقابل قهرمانان و اصول داستان‌پردازی فردوسی پرداخت، گفت: در داستان‌نویسی، یک اصل مهم وجود دارد؛ به این شکل که هر چه نیروهایی که در مقابل یکدیگر قرار می‌گیرند برابرتر باشند، آن داستان موفق‌تر خواهد بود و این اصلی  است که فردوسی در سراسر شاهنامه به آن توجه ویژه داشته است.
وی افزود: فردوسی گفت وگوهایی میان رستم و اسفندیار خلق می‌کند که حتی در همین ها، زمینه‌سازی‌هایی برای تقابل این دو شخصیت دیده می‌شود. لحن اسفندیار تند و تحریک‌کننده است، درحالی‌که رستم آرام سخن می‌گوید. اسفندیار همواره در پی افزایش تنش است، اما رستم به دنبال ایجاد آرامش. فردوسی به این شکل به‌صورت پنهانی، در بیان و داستان‌پردازی، جانب رستم را می‌گیرد، اما این موضوع چندان محسوس نیست این نیز یکی از دیگر شگردهای اوست که همواره از نیکی به شیوه‌ای غیرمستقیم دفاع می‌کند.


واژه‌های فارسی را خانه‌نشین نکنیم
همچنین علیرضا حیدری، عضو هیئت‌ علمی کانون شاهنامه توس بر لزوم پاسداشت واژه‌های فارسی و نقش شاعران در حفظ زبان فارسی اشاره کرد. وی دراین‌باره گفت: از نیمه‌های دهه هفتاد، روز بزرگداشت فردوسی در گاه‌شمار ایران ثبت شد و یک دهه بعد، روز پاسداشت زبان فارسی به این مناسبت افزوده شد که البته روز پاسداشت زبان فارسی تا حدودی در سایه قرار گرفته است. این مناسبت به دو دلیل چندان به چشم نمی‌آید؛ اول  درخشندگی نام فردوسی و دوم پیشینه یاد روز فردوسی بر روز زبان فارسی.
وی افزود: جای تأسف و درد دارد که برخی از ما فارسی‌زبانان، با به کار بردن کلمات غیرفارسی، بعضی واژگان فارسی را خانه‌نشین می‌کنیم و پیش از موعد، آن‌ها را بازنشسته می‌کنیم. ما در متون ادبی، گنجینه‌ای از واژگان داریم که شایستگی‌های فراوانی برای استفاده دارند. اگر آن‌ها را به‌درستی به کار نبریم و روزی به فراموشی سپرده شوند این گناه ماست.
این روزنامه‌نگار حوزه ادبیات خاطرنشان کرد: البته باید به این نکته توجه کرد که منظور از استفاده واژه‌های فارسی، به‌کارگیری واژه‌های ناشناخته‌ای نیست که در قرن‌ها پیش کاربرد داشته‌اند و امروزه برای مردم ناآشنایند. ما تا زمانی که واژه‌های ناب  فارسی را در اختیارداریم، باید آن‌ها را به کار ببریم،


شاهنامه دوستی تاجیکستانی ها
شاه منصور شاه میرزا، ادب‌پژوه تاجیکستانی، نیز گفت: شاهنامه‌دوستی تاجیک‌ها چنان زیاد است که گاهی برای برخی  این حجم از شوق به یک اثر ادبی شاید باورپذیر نباشد.وی افزود: در تاجیکستان، خیابان‌ها، کتابخانه‌ها و اماکن بسیاری به نام شخصیت‌های شاهنامه نام‌گذاری شده‌اند و این اثر، همچنان در ذهن و فکر مردم جای دارد. فردوسی هزار سال پیش، دردهای بشر را در شاهنامه بیان کرده و راه درمان آن را خردورزی دانسته است.وی ادامه ابراز امیدواری کرد که نشستی مشابه برای یعقوب لیث صفار نیز برگزار شود، زیرا این شخصیت تاریخی نقش مهمی در فرهنگ و هویت ایرانی داشته است.



تأثیر فردوسی بر زبان و ادبیات  اردو
در پایان این مراسم، احمد شهریار، شاعر پاکستانی، شعری با مضمون پیوستگی فارسی‌زبانان خواند گفت: شاهنامه تأثیرات مستقیم و غیرمستقیمی بر زبان اردو داشته است. زبان اردو از دل زبان فارسی متولدشده و پژوهشگران زیان اردو را دختر زبان فارسی می‌دانند. سرود ملی پاکستان امروز به زبان فارسی است.نام‌هایی چون رستم، سهراب و اسفندیار در پاکستان بسیار پرکاربرد هستند، و شاهنامه در ذهن و فکر مردم جای دارد. تأثیرپذیری زبان و ادبیات اردو از شاهنامه غیرقابل‌انکار است. علامه اقبال لاهوری نیز در شعرهای خود بارها از فردوسی به نیکی یادکرده است و احترام زیادی برای او قائل بوده است. 

 

دیدگاه ها

ایمیل شما در معرض نمایش قرار نمی‌گیرد