
افشاگریها درباره مصرف گسترده مواد مخدر توسط ایلان ماسک، چهره محبوب ترامپ، ابعاد تازهای از روابط تاریک سرمایهداران فناوری با دولت آمریکا را برملا میکند
فاطمه ملک زاده ـ روزنامه خراسان/گزارش تازه نیویورک تایمز به بهانه اعلام رسمی ماسک در کنارهگیری از دولت و عدم همکاری سیاسیاش با نهاد ریاستجمهوری آمریکا، تصویری بیپرده از چهره واقعی ایلان ماسک ارائه داده است؛ به گفته منابع نزدیک، مصرف کتامین، اکستازی، قارچهای توهمزا و آدرال در دوران اوج فعالیت سیاسی ماسک، نه تنها بهصورت تفننی نبوده، بلکه ابعاد درمانی را نیز پشت سر گذاشته و به مرحلهای از اختلال عملکرد جسمی ـ از جمله آسیب مثانه ـ رسیده است. مصرف روزانه کتامین توسط ماسک در شرایطی رخ میداده که او، با عنوان رئیس وزارت جدید التاسیس «بهرهوری دولت» (DOGE)، در تصمیمگیریهای مهم دولت ترامپ نقش داشت. این موقعیت، در کنار اهدای ۲۷۵ میلیون دلار به کمپین ترامپ، جایگاه او را در کاخ سفید بهمراتب فراتر از یک سرمایهدار معمولی برده بود.
سیاست، روانگردان و افول اعتماد عمومی
ماسک که طبق گزارشها حتی جعبهای از داروهای روزمرهاش شامل قرصهای دارای نشان آدرال بوده، در جلسات با سران خارجی و تصمیمسازیهای فدرال حاضر میشد، در حالی که هیچ شواهدی مبنی بر کنترل یا نظارت واقعی بر وضعیت روانی او وجود ندارد. کاخ سفید هم از پاسخ به پرسش درباره انجام تست مواد مخدر طفره رفته و حتی سخنگوی رسمیاش، عملکرد ماسک را بالاتر از سیاستمداران حرفهای توصیف کرده است. رفتارهای غیرعادی ماسک، مانند توهین به اعضای کابینه یا اجرای حرکات نزدیک به سلام نازی در تجمعات، در کنار اعتراف خودش به تأثیر منفی مصرف کتامین بر مثانهاش، نشانههایی آشکار از بحرانی روانی است که در فضای سیاسی آمریکا نادیده گرفته میشود. این وضعیت، بهویژه با سکوت ترامپ که او را «آدم فوقالعاده» مینامد، تبدیل به الگویی خطرناک برای عادیسازی بحرانهای شخصی در رأس قدرت شده است.
ترامپ، ماسک و مشروعیتبخشی به بحران
پشت پردههای این رابطه، چرخش ظریفی در ساختار سیاست آمریکا را نشان میدهد؛ جایی که نخبگان فناوری نه بهعنوان کارشناسان یا مشاوران، بلکه بهمثابه مهرههای پرنفوذ ایدئولوژیک در ساختار قدرت عمل میکنند. نقش غیررسمی اما تعیینکننده ماسک در دولت، با وجود رفتارهای پرآشوب و سوءمصرف مواد، نشاندهنده پذیرش یک الگوی سرمایهدارانه بیمهار است؛ الگویی که از سوی ترامپ تمجید میشود و حتی با عنوان «میهنپرست» مشروعیت مییابد.
چنین روندی نهتنها تهدیدی برای کارایی دولت است، بلکه خطر تبدیل دولت به بازوی اجرایی الیگارشی فناوری را در پی دارد. این نگرانی زمانی تشدید میشود که بدانیم ماسک نه فقط در حوزههای غیرسیاسی، بلکه در امنیت ملی، فضانوردی و نظامیگری (با شرکتهایی چون اسپیسایکس) نیز دخالت مستقیم دارد. این که چنین فردی در حالت مصرف مداوم روان گردانها در جلسات حساس شرکت کند، تنها نشانهای از بحران نیست، بلکه نشانهای از نهادینه شدن یک فاجعه است.
استعفای رسمی ماسک از دولت، اگرچه بهظاهر نشانهای از پایان همکاری او با نهاد قدرت است، اما شواهد حکایت از آن دارد که این جدایی موقتی و تاکتیکی است. روابط نزدیک او با ترامپ، سرمایهگذاری کلان در کمپین جمهوریخواهان و بیپروایی در برابر ساختارهای نظارتی، همگی نشان میدهد که با ادامه ریاستجمهوری ترامپ، ماسک نیز بار دیگر به مرکز تصمیمگیریها بازخواهد گشت. این بازگشت، اگر رخ دهد، با توجه به وضعیت روحی ماسک و پیشینه رفتارهایش، نشانهای خواهد بود از ضعف ساختاری دموکراسی آمریکایی در برابر سرمایهسالاری بیقاعده. دولتی که بهجای قانونمداری، به اقتدار فردی و ثروت افسارگسیخته تکیه میکند، نهتنها راه را برای سوءاستفاده از قدرت باز میکند، بلکه اعتماد عمومی را نیز فرسوده میسازد. آنچه در این افشاگری اهمیت دارد، فقط وضعیت شخصی ایلان ماسک نیست، بلکه سیستم سیاسی و رسانهای آمریکاست که نهتنها ناتوان از مهار چنین چهرههایی است، بلکه با تأیید و ستایش آنها، خود به بخشی از بحران بدل شده است.
دیدگاه ها