
در یکی از بیسابقهترین عملیاتهای اطلاعاتی سالهای اخیر، جمهوری اسلامی ایران با موفقیتی بینظیر، موفق به دستیابی به آنچه «گنجینه اطلاعاتی، عملیاتی و راهبردی رژیم صهیونیستی» نام گرفته، شد؛ رخدادی که بهسرعت به تیتر اول رسانههای داخلی، منطقهای و جهانی بدل شد.
توکلی_ روزنامه خراسان/ رسانههای عبریزبان نیز با شگفتی و اضطراب، زوایای گوناگون این نفوذ را تحلیل و تلاش کردند ابعاد آن را بررسی کنند. در سطح راهبردی، این رخداد را میتوان یکی از نقاط عطف اطلاعاتی جمهوری اسلامی در چهار دهه اخیر دانست؛ جایی که نهفقط اطلاعات و اسناد بهدست آمد، بلکه هیمنه اطلاعاتی رژیمی که خود را «قدرتمندترین سرویس امنیتی منطقه» میدانست، بهطرزی بیسابقه فروریخت.
دستیابی به گنجینه راهبردی رژیم
در همین راستا حجتالاسلام و المسلمین سید اسماعیل خطیب، وزیر اطلاعات، در تازه ترین اظهارات خود با شرح دقیق و مهمی از این عملیات، چنین گفت:«به لطف الهی، سربازان گمنام امام زمان (عج) موفق شدند به یک گنجینه اطلاعاتی، عملیاتی و راهبردی رژیم صهیونیستی دست یابند. با عنایت و لطف الهی و همت نیروهای اطلاعاتی، این اسناد به داخل کشور منتقل شده است.»او در پاسخ به پرسشی درباره حجم این اطلاعات تأکید کرد:«این یک اتفاق بسیار بزرگ است و اساساً عبارت «هزاران سند» در برابر آنچه به دست آمده، بسیار کلمه کوچکی است. ما به یک گنجینه اطلاعاتی بسیار ارزشمند، راهبردی، عملیاتی و علمی دست یافتهایم.»وی در ادامه درباره مضامین این اسناد گفت:«اسناد کامل هستهای به دست آمده، همچنین اسناد دیگری درباره روابط رژیم صهیونیستی با آمریکا، اروپا و دیگر کشورها. افزون بر این، اسنادی نیز وجود دارد که موجب افزایش قدرت آفندی جمهوری اسلامی ایران میشود.»خطیب همچنین ابعاد عملیاتی انتقال این اسناد را چنین توصیف کرد:«همانقدر که خود اسناد مهماند، شیوههای انتقال آنها نیز اهمیت دارد. بنابراین، این شیوهها حفاظت میشود و اعلام آنها فعلاً در دستور کار نیست. انتقال اسناد با امنیت کامل انجام شد و طبعاً برای اعلام عمومی آن، نیاز به زمان و رعایت تدابیر حفاظتی بود.»او با تأکید بر چندوجهی و پیچیده بودن عملیات، افزود:«یک عملیات گسترده، همهجانبه و پیچیده در این جهت برنامهریزی شد. ابتدای آن با شروع نفوذ و جذب منابع، افزایش تدریجی دسترسی و در نهایت دستیابی کامل به اطلاعات همراه بود که نهایتاً به لطف الهی، ما امروز شاهد ورود این گنجینه مهم به کشور هستیم.»
کارزار اطلاعاتی در میدان خاکستری: بازتعریف توازن قدرت
این دستاورد اطلاعاتی، در میانه نبردی تحت عنوان «جنگ سایهها» میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی رقم خورده است. نبردی که طی سالها، هر دو طرف تلاش کردهاند موازنهای ناپایدار را به نفع خود تغییر دهند. اگرچه رژیم صهیونیستی از اواخر قرن بیستم تلاش کرد از طریق عملیاتهایی همچون ترور دانشمندان، خرابکاری در برنامههای موشکی و هستهای و حتی سرقت اطلاعات، در میدان خاکستری دست بالا را داشته باشد، اما عملیات اخیر ایران ورق را برگرداند.در مقابل، جمهوری اسلامی ایران در این سالها با تکیه بر محور مقاومت، نفوذ انسانی و اطلاعاتی، جنگ نامتقارن و حلقه آتش پیرامون مرزهای رژیم صهیونیستی، بهدنبال ایجاد بازدارندگی استراتژیک بوده است. نفوذ اطلاعاتی اخیر نه تنها برگ جدیدی از این راهبرد چندلایه است، بلکه بهروشنی به تحلیلگران منطقهای و جهانی نشان داد که ابزارهای قدرت ایران فقط به موشک و پهپاد محدود نمیشود، بلکه «اطلاعات»، «نفوذ» و «افشاگری تدریجی» نیز به فهرست ابزارهای بازدارنده افزوده شده است.
زلزله در هاکریا؛ مرکز اعصاب امنیتی اسرائیل
در حالی که رسانهها و اندیشکدههای صهیونیستی در واکنش به این عملیات با ترکیبی از انکار، تشکیک و در نهایت سکوت واکنش نشان دادهاند، منابع اطلاعاتی اسرائیل تحت فشاری بیسابقه قرار گرفتهاند. منطقه «هاکریا» در قلب تلآویو که بهعنوان مرکز نهادهای نظامی و اطلاعاتی این رژیم شناخته میشود، عملاً به کانون لرزهای اطلاعاتی بدل شده است.تحلیلگران معتقدند اگر حتی بخش کوچکی از این اسناد منتشر شود، پیامدهایی همچون تضعیف جایگاه موساد و شینبت، استعفای مهرههای کلیدی نظیر داوید بارنع (رئیس موساد) و حتی آشوب در سرزمینهای اشغالی را بهدنبال خواهد داشت. تهران اکنون میتواند با زمانبندی دقیق افشاگریها، فشار را بر متحدان تلآویو در غرب نیز افزایش دهد؛ بهویژه بر دولتهایی که با همراهی آژانس بینالمللی انرژی اتمی بهدنبال فعالسازی مکانیسم ماشه و بازگرداندن تحریمها علیه ایران هستند.
ابعاد آفندی و ژئوپلیتیکی نفوذ اطلاعاتی
آنچه این عملیات را فراتر از یک پیروزی اطلاعاتی قرار میدهد، بعد آفندی آن است. بر اساس گفتههای رسمی و تحلیلهای رسانهای، ایران اکنون به نقشهها، موقعیتهای حیاتی، اهداف امنیتی، روابط پنهان و ساختارهای تصمیمگیری رژیم صهیونیستی دست یافته است. این بدان معناست که هیچ هدف استراتژیکی در سرزمینهای اشغالی دور از دسترس نیست.در سطح نظامی، این اطلاعات میتواند به تنظیم دقیقتر عملیاتهای آفندی کمک کند. در سطح دیپلماتیک، ایران میتواند در بزنگاههای حساس، از آنها برای تغییر روایتها، مشروعیتسازی اقدامات دفاعی خود و بیاعتبارسازی ادعاهای اسرائیل استفاده کند. این یک «بازدارندگی چندلایه» است که از سطوح اطلاعاتی و امنیتی تا دیپلماتیک و رسانهای امتداد دارد.
ایران با این دستاورد، وارد مرحلهای نو از نبرد ترکیبی شده است؛ مرحلهای که در آن، اطلاعات نهفقط عامل شناخت، بلکه ابزار اقتدار، بازدارندگی و ضربه راهبردی است. این تحولی بنیادین در توازن امنیتی غرب آسیاست؛ توازنی که حالا دیگر صرفاً با موشک و پهپاد تعریف نمیشود، بلکه با «گنجینهای اطلاعاتی» بازنویسی شده است.
دیدگاه ها