نوع برخورد امریکا و اروپا با جنگ غزه حیرتآور است. اسراییل نزدیک به 10 ماه است که حدود 3میلیون و 400 هزار نفر را درمحاصره خود قرارداده بدون وقفه از زمین و آسمان و دریا آنها را میکوبد.
علاوه بر نابودی چندین بیمارستان، با اخلال شدید در کمکرسانی به این جمعیت، مرگ و میر کودکان براثر گرسنگی را شدت داده و طبق اظهارات صریح دبیرکل سازمان ملل هیچ کجای غزه امن نیست. سربازان اسراییل برای در امان ماندن از حملات چریکهای حماس اسرای فلسطینی را به تانکها میبندند وتکتیراندازان صهیونیست کودکان را هدف قرار میدهند و درمجموع برآورد میشود که تاکنون حدود 186 هزار فلسطینی به صورت مستقیم یا غیر مستقیم جانباختهاند که اکثریت آنها زن وکودک هستند.اسراییل هرکجا که بخواهد و بتواند ترور میکند، با این همه امریکا مخربترین سلاحهای متعارف را در اختیار این رژیم قرار میدهد و همراه با اروپا در مجامع عمومی مانع از شکلگیری یک اجماع بینالمللی علیه رژیم آپارتاید میشود. مخالفت دانشجویان و برخی از استادان دانشگاههای غرب با کشتار فلسطینیان خصوصا در امریکا سرکوب و همه حمایتهای دولتی از اسراییل با عنوان دفاع از خود توجیه میشود. کشورهای مسلمان و مستقل ازترس عتاب و تحریم امریکا مخالفت بااین نسلکشی آشکار را از حرف وسخن فراتر نمیبرند و در مجموع دنیا خیره مانده است تا اسراییل در قتل و جنگ و ترور از خود نبوغ نشان دهد و رکورد تاریخی بیافریند. اصل ماجرا چیست؟ آیا برای غرب و حداقل روشنفکران و نخبگانش مهم نیست که قضاوت افکار عمومی جهان نسبت به این رفتار غیر انسانی چه خواهد بود؟ همه نکته همین جاست. یک بلوک ثروت و قدرت که پیشرفتهترین امکانات نظامی، اقتصادی و رسانهای را دارد حاکمیت نسبی در جهان به دست آورده است و از زمان استعمار مستقیم تاکنون بیشترین ذخایر جهان را با انواع روشها ازآن خود کرده و هر چالشی که اتفاق بیفتد را به نفع خویش مدیریت میکند. درافغانستان و سوریه و عراق و لیبی دخالت نظامی کردند و با عناوین مختلف مخالفان خود را از سر راه برداشتند.
در ایران که حمله نظامی را خطرناک یافتهاند شدیدترین تحریمهای ممکن را وضع کردهاند و با ترفندی تاریخی، محاسباتی جلوی روسیه نهادند که به جنگ ترغیب شود تا همواره درگیر باشد و امکان مزاحمت برایشان نداشته باشد.داعش پس از حمله به عراق و سوریه متولد شد و در حالی که تندترین شعارها را میداد به شکلی اعجابآور حتی یک گلوله به سمت اسراییل شلیک نکرد و در عوض تا توانست از مسلمانها کشت وبهانه بسیاری خوبی برای استمرار حضور غربیان در منطقه فراهم آورد. چین هنوز از اصطکاک با غرب دوری میکند و تاکنون موفق شده است به این وسیله از اتلاف منابع خود و توقف پیشرفتش جلوگیری کند. تصویر نشان داده شده درجملات کوتاه بالا کاملا نشان میدهد که غرب یک دیکتاتوری در جهان برقرار کرده و بدون کوچکترین رودربایستی میزند، میکشد، تحریم و تحقیر میکند و... همه ابنای بشر به جز غربیان و عواملشان را انسان درجه 2 میداند. متاسفانه سطح درک عمومی در جهان سوم هنوز به آن حد نرسیده است که با مبارزهای هوشمندانه و تاریخی جلوی این دیکتاتوری را بگیرند و ملتها صاحب منافع و آزادی در تصمیمهای خود شوند.جالب اینکه غرب با کشورهای دیکتاتور که حداقل در منطقه ما زیادند هیچ مشکلی ندارد و بهترین روابط را با آنها برقرار کرده است! مشکل غرب نه حقوق بشر درجهان سوم است و نه دموکراسی و حتی تضییع حقوق زنان. هرکجا چون گاو شیرده (تعبیر ترامپ) باشند با آنها رقص شمشیر میکند و 400 میلیارد دلار قرارداد میبندد و هر کجا مخالفتی بروز کند با انواع روشها سیاستش میکنند. اگر در جهان سوم هم به ملتها تکیه شود وبه جای منافع حاکمان منافع عمومی در اولویت باشد وقانون معیار عمل قرار گیرد افزون بر پیشرفت جوامع استقلال جدی هم به دست میآید و جلوی یکهتازی غرب گرفته میشود. اینکه نزدیک به 2 میلیارد مسلمان نمیتوانند از شکنجه و کشتار روزانه همکیشان خود جلوگیری کنند فاجعهای است که علل و دلایل آن را باید در مناسبات درونی جوامع جهان سوم جستوجو کرد. اسراییل از هر انتخاباتی در کشورهای همسایه خود متنفر است و خوش دارد در این کشورها حقوق بشر لگدمال شود و اسباب آگاهی و پیشرفت هرگز فراهم نشود.
جعفرگلابی/روزنامه اعتماد
دیدگاه ها