اسون گوران اریکسون که به سرطان لوزالمعده مبتلاست، به آخرین روزهای حیات خود در زمین نزدیک میشود و به این منظور آنطور که خودش میخواست با همه خداحافظی کرد.
اسون گفت: «زندگی خوبی داشتم. فکر میکنم همه ما از فرا رسیدن لحظه مرگ میترسیم، اما زندگی، مرگ را هم شامل میشود. شما باید یاد بگیرید که آن را همانطور که هست بپذیرید. امیدوارم در نهایت مردم بگویند بله، او مرد خوبی بود، اما همه این را نخواهند گفت. امیدوارم من را به عنوان انسانی مثبت به یاد بیاورید که تمام تلاشش را کرد که هرکاری میتواند انجام دهد. متاسف نباشید، لبخند بزنید. برای همه چیز از شما ممنونم، مربیان، بازیکنان، مردم، همه چیز فوقالعاده بود. مواظب خود و مواظب زندگیتان باشید و زندگی کنید. خداحافظ.»
اریکسون این جملات تکاندهنده را در نقطه اوج مستند جدید آمازون پرایم ویدیو میگوید، مستندی که در آن سرمربی سابق تیم ملی انگلیس در مورد زندگی خود و حرفه فوتبالی باورنکردنیاش که او را به سرتاسر جهان برد و در این راه ارتش بزرگی از هواداران را به دست آورد، حرف میزند. او همچنین به رویای دیرینهاش برای مربیگری لیورپول جامه عمل پوشاند و هدایت قرمزها را در بازی اسطورهها مقابل آژاکس در ماه مارس بر عهده گرفت.
علیرغم نظارت بر تیمی که از آن به عنوان «نسل طلایی» یاد میشود و ستارگانی مانند وین رونی، دیوید بکام، استیون جرارد، فرانک لمپارد، جان تری، ریو فردیناند و اشلی کول در آن حضور داشتند، انگلیس به قهرمانی در رویدادهای بزرگ نرسید. زندگی شخصی اریکسون نیز در دوران سرمربیگری تیم ملی انگلیس بسیار خبرساز بود. رابطه او با وکیلی مشهور به نام نانسی دل اولیو، به همراه روابط او با مجری تلویزیون اولریکا جانسون و فاریا علم، منشی اتحادیه فوتبال انگلیس، اغلب در کانون توجه قرار داشت.
اریسکون در ماه ژانویه فاش کرده بود که به سرطان مبتلاست و در بهترین حالت یک سال فرصت زندگی کردن دارد. با این اوصاف، او ماههای پایانی عمرش را سپری میکند. او از زمان بیماری تقریبا تمام وقت خود را در خانهاش در سوئد و با افراد خانوادهاش میگذراند.
او در سفر کوتاهی که به دریاچه فریکن داشت، میگوید: «مکان زیباییست، آرامت میکند. به من آرامش میدهد. پدرم در زیر آن کوه بزرگ شد. کمی جلوتر، تورنزبی جایی است که من بزرگ شدم. و سونه جایی که در آن متولد شدم.»
او با اشاره به دریاچه میافزاید: «همیشه فکر میکردم اینجا جای خوبی برای خوابیدن است. خاکستر را میتوان در آب ریخت. مثل خانه است.» در این قسمت از فیلم روزهای شاد او به تصویر درمیآید، روزهایی که با پسرش یوهان، دخترش لینا و شریک زندگی ۱۵ سالهاش، یانیسث براوو، صرف خواندن، ورق بازی و لذت بردن از غذا میشود.
اسون میافزاید: «زندگی کامل و بینقص نیست. چندین ماه داروی تزریقی استفاده میکردم و اکنون پزشکان به جای آن به من قرص میدهند. تاثیرات زیادی روی گلو و بینی میگذارد، اما بهرحال بخشی از درمان است میتوانم با آن زندگی کنم. میدانم که زندگی برای همیشه دوام نخواهد داشت. اما مشکلی نیست، خوبم.»
حال جسمی اسون آنقدر خوب نبود که بتواند برای مراسم تبلیغ فیلم در لندن که این هفته برگزار شد حضور پیدا کند.
لینا در این مستند میگوید که بیماری باعث شده آنها به هم نزدیکتر شوند. او با صدایی لرزان توضیح میدهد: «به تازگی توانستم با پدرم دوباره ارتباط برقرار کنم و رابطهای کاملا متفاوت با او نسبت به دوران نوجوانیام داشته باشم. ارزش زندگی را اینطور وقتها درک میکنید. و اینکه چیزهایی که فکر میکردید مهم هستند در واقع بی اهمیت بودند. تصور زندگی بدون او سخت است.»
اسون اعتراف میکند که پس از جدایی از همسرش آن کریستین پترسون در سال ۱۹۹۴، پدر چندان خوبی برای فرزندانش نبوده است ولی تمام تلاش خود را کرد تا همه چیز را جبران کند.
اسون پس از کنار گذاشتن فوتبال در ۲۷ سالگی، کار مربیگری را با دگرفورس آغاز کرد و این تیم را در سال ۱۹۷۸ به لیگ دسته ۲ فوتبال سوئد رساند. او بعداً به گوتبورگ رفت و در سال ۱۹۸۲ این تیم اولین قهرمانی جام یوفا را به دست آورد. موفقیت در بنفیکا و رم ادامه یافت و او چند باشگاه ایتالیایی دیگر را مربیگری کرد تا اینکه در سال ۲۰۰۰ لاتزیو را ترک کرد و به اولین مربی خارجی تیم ملی انگلیس تبدیل شد.
او با وجود داشتن نسل طلایی، از جمله دیوید بکام و وین رونی، هرگز طعم قهرمانی را نچشید. اما بازیهای به یاد ماندنی در این راه داشت، از جمله برد ۵-۱ مقابل آلمان در مونیخ در مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲.
بکام در این فیلم میگوید: «از روز اول او را دوست داشتم. نحوه محافظت او از بازیکنان نفس تازهای به تیم بخشید. کاری که او برای من انجام داد باورنکردنی بود.»
آخرین بازی اسون با انگلیس، شکست از پرتغال در ضربات پنالتی در جام جهانی ۲۰۰۶ بود. او تا سال ۲۰۱۹ با تیمهای مختلفی از جمله منچسترسیتی به فوتبال ادامه داد. و در ماه مارس رویای دوران کودکی خود را زندگی کرد و لیورپول را در مسابقه اسطورههای آنفیلد هدایت کرد. قرمزها با نتیجه ۴-۲ آژاکس را شکست دادند و هواداران او را تشویق کردند.
او در فیلم با نگاهی به زندگی خود میگوید: «مثل یک افسانه بود. زندگی معمولی نبود. من زندگی خوبی داشتم، شاید آنقدر خوب که باید هزینه آن را میپرداختم.»/خبر ورزشی 403102
دیدگاه ها