خطر جوان‌ مرگی وفاق ملی

1403/06/12 07:14
کد خبر: 3115
کد نویسنده: 8
خطر جوان‌ مرگی وفاق ملی

دولت پزشکیان شعار «وفاق ملی» را انتخاب کرده است. شعاری که در گفتار رسمی رئیس‌جمهور مکرر استفاده می‌شود و برای توضیح تصمیمات به آن ارجاع داده می‌شود. در حالی که هنوز در ابتدای مسیر دولت هستیم، بررسی جهت‌گیری‌های اساسی و دقت در جزئیات راه و مقصدی که نشان داده می‌شود، مهم است.

هیچ دولتی در ایران محصول یک کار حزبی و تشکیلاتی نیست و برآمدن آنها نتیجه یک کنش برتر انتخاباتی از سوی طیفی از نیروهای سیاسی است. برای همین دولت‌‌‌ها شروع‌کننده و مولد جریان‌‌ها هستند. هیچ رئیس‌جمهوری هم در تاریخ انتخابات‌های ایران شناسنامه یک جریان فکری سیاسی را در دست نداشته که در یک تشکیلات سیاسی ظهور و بروز یافته باشد و آنها اساسا اتصال به جریان‌های موجود را رد می‌کنند. این فرآیند خاص سیاسی باعث شده دولت‌ها پس از پیروزی برای خلق یک گفتار سیاسی و انتخاب یک شعار نمادین برای «توصیف» خودشان، تلاش کنند. سازندگی، اصلاحات، مهرورز، تدبیر و امید، مردمی و حالا وفاق ملی. هیچ‌کدام از این نام‌ها محصول کار یک تشکیلات سیاسی نبودند و بعدها خودشان جریانی سیاسی را راه انداخته‌اند.

دولت شهید رئیسی اما به دلیل عمر کوتاه به پایان این فرآیند نرسید. این نام‌ها البته دلایل مختلفی دارد. برخی اسامی توصیف ماموریت دولت است، برخی سلب گفتار سیاسی رقیب و برخی شعار و پرچمی برای فهم افکار عمومی از ایده سیاسی دولت‌ها. 
در سه دولت اخیر، موضوع کمی خاص‌تر شد. دولت روحانی می‌خواست از پنجره سیاست خارجی مشکلات کشور را حل کند. منظور آنها از تدبیر ایجاد مسیری بود که به برجام ختم شد که چهره‌ای از یک امید کوتاه‌مدت درست کرد. منظور دولت سیزدهم از توصیف «مردمی» تمرکز بر این ایده بود که در 8 سال پیش از آن دولت مستقر از بدنه مردمی فاصله گرفته بود. گسترش نابرابری‌ها، بی‌توجهی به فرهنگ عمومی و تمرکز بر ارتباط با سلبریتی‌ها و افزایش مشکلات با پشت کردن به ظرفیت داخلی، خصوصیات دولت روحانی معرفی می‌شد و برای همین جهت‌گیری‌های دولت بر استفاده از توان داخلی برای غلبه بر چالش‌ها عنوان شد. سفرهای استانی یکی از مهم‌ترین نمادهای این ایده بود. 

دولت پزشکیان اما شعار «وفاق ملی» را انتخاب کرده است. شعاری که در گفتار رسمی رئیس‌جمهور مکرر استفاده می‌شود و برای توضیح تصمیمات به آن ارجاع داده می‌شود. در حالی که هنوز در ابتدای مسیر دولت هستیم، بررسی جهت‌گیری‌های اساسی و دقت در جزئیات راه و مقصدی که نشان داده می‌شود، مهم است. مهم‌تر طرح ابهامات و سوالاتی درخصوص اصل این شعار است که به دلایلی به سختی می‌توان از آن با عنوان «ایده» نام برد. این ابهامات هم شامل اصل شعار می‌شود، هم شامل بررسی تطبیقی مسیر فعلی دولت با این شعار. 

یکم. دولت پزشکیان از فقر شدید گفتمانی ساختارمند و قابل پیگیری رنج می‌برد. گفتمانی که راه‌حل دولت در برخورد با چالش‌ها را توضیح دهد و راهی برای آینده دولت نشان دهد. وفاق ملی حداکثر یک شعار سیاسی است که در بالاترین حد، توضیح‌دهنده نگاه رئیس‌جمهور به سیاست داخلی است. وفاق ملی در سیاست داخلی هم یک جهت‌گیری کلی و بدون ظرفیت‌های موج‌ساز برای محیط اجتماعی است. نه در اقتصاد به‌عنوان نقطه اصلی نزاع دولت با چالش‌ها و نه در سیاست خارجی و نه در فرهنگ، عبارت وفاق ملی الهام‌بخش یک چهارچوب فکری و سیاسی نیست. این شعار روبنایی توخالی از یک گفتار سیاسی است و با وضعیت موجود دولت را با چالش اغتشاش معنایی مواجه می‌کند. دولت و شخص رئیس‌جمهور باید هرچه سریع‌تر این شعار را توضیح دهند و بگویند حدود معنایی آن، الزامات سیاستی و نظرگاه اجرایی این شعار چیست. 

دوم. وفاق ملی در سیاست داخلی هم بیش از حد شعاری است. شعارها اگر راهی به قواعد عملی حکمرانی نداشته باشند، نه‌تنها کمک‌دهنده نیستند که مانع اجرا هم می‌شوند. رئیس‌جمهور در ایام انتخاب کابینه و برای رای‌گیری از مجلس تلاش کرد با تکیه بر شعار وفاق، همراهی بهارستان را جلب کند. برای این ایده انتخاب چند وزیر مهم بود. وزیر کشور، اطلاعات و آموزش‌وپرورش احتمالا با این نگاه انتخاب شده‌‌اند و درحالی‌که هیچ‌کس تصور نمی‌کرد، همه کابینه رای آوردند. حتی وزیر بهداشت که به خاطر سابقه سیاسی گزینه اول پیش‌بینی‌‌ها برای عدم رای اعتماد از سوی مجلس بود، به دولت راه یافت. در آخرین تلاش‌های جناب پزشکیان برای رای‌آوری وزرا، رئیس‌جمهور با لحن خاص خودش طوری صحبت کرد که گویا رهبر انقلاب پای همه کابینه مهر تایید زده‌اند.

مساله‌ای که از ابتدا مورد نقد قرار گرفت، چون روش و مسلک رهبری ورود به همه جزئیات انتخاب روسای‌جمهور نبوده است. تا اینکه در دیدار هفته دولت با رهبر انقلاب، آیت‌الله خامنه‌ای به صراحت گفتند درخصوص اکثر کابینه شناختی نداشتند و نظری ندادند. نقدهای مصلحانه به رئیس‌جمهور درباره اینکه نباید از رهبر انقلاب برای رای‌آوری کابینه هزینه می‌شد، درواقع ریشه در یک نگرانی بزرگ داشت. چون اساسا مشی رهبری همراهی و همدلی حداکثری با ارکان قدرت برای بهبود عملکرد آنهاست ولی این به معنی خلع امکان‌‌های قانونی قوا و بسته شدن دست آنها نیست. اگر دولت بار اصلی اجرا را به دوش می‌کشد، مجلس وظیفه نظارت و قانون‌گذاری عاقلانه را برعهده دارد.

هیچ‌گاه نمی‌توان به بهای کمک به دولت، ابزار قانونی و عقلانی مجلس برای مخالفت با یک تصمیم، سیاست یا راهبرد را از آن گرفت. برای همین خرج از نام رهبری با سنگر گرفتن پشت شعار وفاق ملی به نوعی ضربه به وفاق نیروهای سیاسی بر سر منافع ملی محسوب می‌شود. نگرانی دلسوزان همین بود که نباید معنای استفاده قوای دیگر از توان قانونی، مقابله با راهبرد همکاری و همدلی معرفی شود. 
اساسا استفاده از یک شعار کلی بدون تعریف دقیق آن هرچند زیبا و خوش‌آهنگ، خطر نابودی آن را به دنبال دارد مثل شعار وفاق ملی. آیا معنای وفاق، سکوت همه ارکان حکومت و قدرت در برابر تصمیمات دولت است. اگر انتصابی غیرقابل قبول مثل برخی انتصاب‌ها در سطح معاون وزرا یا احکامی که شخص رئیس‌جمهور می‌دهد، رخ داد، تکلیف چیست؟ حتما شخص رئیس‌جمهور باید منظور خودش از وفاق ملی را مشخص کند. تا آنجا که در گفتار رسمی او مشهود است بنا نبوده که در لایه‌ای از قدرت افرادی فقط به خاطر پوشیدن لباس یک جناح سیاسی انتخاب شوند. افرادی که خصوصیت و شاخصه خاصی جز رادیکال بودن ندارند. با این حال اگر ملاک کارآمدی باشد این انتخاب‌ها قابل دفاع نیست.

اگر ملاک وفاق ملی باشد باز هم این انتخاب‌ها باعث شکاف می‌شوند تا وفاق. بدون شک دادن سهمیه صندلی قدرت به کسانی که در سابقه آنها همکاری مدبرانه و عاقلانه با ارکان قانونی کشور دیده نمی‌شود، مانع کار دولت است. چون زمینه‌های شکاف سیاسی و اجتماعی را ایجاد می‌کنند و این شکاف حتی در صورت اینکه دولت با تمام قوا تلاش کند، هیچ‌گاه منجر به کارآمدی نمی‌شود. بدتر اینکه سهمیه مورد نظر فقط با لحاظ شناسنامه سیاسی فرد داده شود و هیچ ردپایی از کارکرد فرد نداشته باشد. دولت و شخص جناب پزشکیان بدانند رفتار بازاری با شعار وفاق ملی و پایین آوردن آن در حد «نمایش ویترینی» پایان زودهنگام این شعار است. 
مسعود فروغی/روزنامه فرهیختگان

دیدگاه ها

ایمیل شما در معرض نمایش قرار نمی‌گیرد