پس از رای اعتماد مجلس به وزرای محترم، اولویت کاری هرکدام باید مشخص و براساس آن برنامهریزی لازم شود. با همین نگاه، باید برای هر وزارتخانه پیشنهادهایی را ارائه داد. ما هم قصد داریم در این متن، پیشنهادی مهم و اساسی را برای وزارتخانه مهم کار و رفاه اجتماعی مطرح کنیم. اگرچه آقای میدری در این زمینه دارای ایده هستند اما تنقیح این پیشنهادها را وظیفه خود میدانیم. این پیشنهاد، در درون وزارتخانه مذکور پیگیری میشود اما آثاری بسیار گستردهتر و عمیقتر برای کل جامعه خواهد داشت. لذا توجه به اصل موضوع و ملزومات اساسی آن، حتما برای آقای رئیسجمهور نیز مفید خواهد بود.
اصل پیشنهاد مبتنی بر ایجاد یک نظام رفاهی برای تامین نیازهای اولیه آحاد جامعه به ویژه در دهکهای پایینتر است. ساختاری که از مواد غذایی تا برخی نیازهای دیگر مانند مسکن را برای همگان تامین میکند. اما این تامین با چشم بسته و به صورت برابر اتفاق نمیافتد بلکه براساس عدالت و نیاز هر بخش جامعه، به صورت نابرابر اتفاق میافتد.
یعنی یک میزان مشخصی از تامین کالری مورد نیاز برای هر کدام از اعضای خانوار مشخص میشود و بعد اگر برخی دهکهای جامعه در تامین این حداقلها عاجز بودند، باید توسط نظام حکمرانی مورد حمایت قرار گیرند. شکل تامین منابع چنین طرحی، میتواند آن را به بهترین شکل اجرا یا برعکس آن، به یک شکست اساسی تبدیل کند. اگر تامین منابع طرح به هر شکلی پیش رود، موجب ناترازی بودجه و در نهایت تورم بیشتر و خنثی شدن فعالیت حمایتی نظام حکمرانی خواهد شد اما اگر منابع به درستی و براساس توانمندی بودجه برای تامین مهیا شود، طرح، نقش خود در پشتیبانی از قشر ضعیف را به درستی ایفا خواهد کرد.
در این جا باید به بخش هزینهای هم توجه کرد. مسئله اصلی این نوشتار، تنقیح ملزومات در بخش هزینهای برای کاهش خرج کرد طرح در مسیر اجرای گستردهتر و مفیدتر آن است. شکل کنونی حمایت نظام حکمرانی از اقشار ضعیف، شکلی مبتنی بر چشمان بسته است. یعنی به صورت گسترده و با دادههای ناقص و حداقلی، حمایتهایی کور صورت میگیرد و منابع را به درستی بین افراد تقسیم نمیکند. اشکال طرح اجرا شده در دوره شهید رئیسی دقیقا در همین جا بود. اولا براساس دادههای ناقص، افراد به دو دسته سه دهک اول و هفت دهک بعدی تقسیم شده و سپس به هر دسته مبلغی بیشتر و کمتر داده میشد.
حال این که واقعیت اجتماعی و نوع حمایت نظام حکمرانی بسیار پیچیدهتر از این دستهبندی ساده است. به علت همین سادهسازی بود که تلاشهای دولت آن شهید عزیز در حمایت موثر از اقشار ضعیف به نتیجه مطلوب نرسید.
اما راهحل چیست؟ راهحل از ایجاد یک سامانه تجمیعی از دادههای مختلف جمعیتی، اقتصادی، درمانی، بیمهای، شغلی، مالیاتی و... آغاز میشود که با استفاده از هوش مصنوعی منظم شده است. یعنی تمام اطلاعات هر خانوار که به صورت داده وجود دارد، ذیل کدملی هر فرد منظم شده و برای دستهبندی او استفاده شود. از تراکنشهای بانکی حسابهای او تا داروهایی که با استفاده از بیمه خریداری کرده، تا مالیاتی که پرداخت نموده، تا حق بیمهای که برایش واریز شده، تا حتی ثبت اجاره نامهای که در سامانه مربوط انجام شده است. همه و همه باید یک جا تجمیع شود و هر خانوار براساس آن در دسته بندی خود قرار گیرد.
تازه این جاست که سیاست گذار امکان حمایت با چشمان باز را به دست خواهد آورد. یکی از کارشناسان مرکز پژوهش های مجلس توضیح میداد که دستهبندی دقیق برای حمایت مبتنی بر حداقل کالری مورد نیاز به ۶۶ دسته میرسد. یعنی حمایت از خانواری که یک فرزند دارند و در خانهای اجارهای در تهران زندگی میکنند با حمایت از خانواری که سه فرزند دارند اما در خانهای تملیکی در یک شهرستان مناطق مرکزی کشور زندگی میکنند، باید کاملا متفاوت باشد و همه این ها منوط به داشتن یک شبکه از اطلاعات به هم متصل و واقعی است.
مشکل اصلی بر سر چنین پیشنهادی، توافق نداشتن وزرای دولتها برای انتقال اطلاعات و دادههای زیرمجموعههای خود به وزارتخانههای دیگر است.
مثلا وزارت اقتصاد حاضر نیست دادههای مالیاتی را به وزارت رفاه بدهد یا وزارت بهداشت حاضر به شبکه کردن دادههای درمانی خود با وزارت رفاه نیست.
این جاست که نقش آقای میدری و پزشکیان در جایگاههای خود بروز و ظهور میکند. نقش آقای پزشکیان به عنوان فرمانده این تیم و نقش آقای میدری به عنوان مجری اصلی چنین ایدهای.
باید دقت داشت که تازه بعد از این است که میتوان از حمایت فعال سخن گفت. تازه این جاست که میتوان از چتر حمایتی به جای تور حمایتی سخن گفت. دقت کنید که راهبرد تور حمایتی برای سالهای مختلف در کشور پیگیری شده اما ناموفق بوده است. این راهبرد به دنبال آن است که در مرز خط فقر بایستد و اجازه ندهد که از آن خط بیرون بیفتد و توری زیر آن پهن کند تا به سرعت فرد را از زیر خط فقر نجات دهد. ایراد اصلی این راهبرد آن بوده و هست که همیشه به دنبال بیرون افتادههاست و به جای جلوگیری از علت و علاج قبل از واقعه، معلولها را پیگیری میکند. به هر میزان هم که حمایت تورگونه از فقرا صورت گیرد، جریان گسترده افراد هل داده شده به زیر خط فقر، در جریان خواهد بود. حال این که راهبرد چتر حمایتی به دنبال ایجاد یک منطقه حائل برای جلوگیری از نزدیک شدن خانوارها به منطقه خط فقر است. برای مثال کارگر ساختمانی که زندگی معمول خود ولو با درآمد پایین را دارد اگر خودش یا یکی از اعضای خانوادهاش به بیماری سخت مبتلا شوند، به سرعت به چرخه فقر گرفتار میشود. نظام حکمرانی باید قبل از وقوع این حادثه و درست در زمانی که اوایل بیماری است با استفاده از دادههای وزارت بهداشت و تنظیمگری هوش مصنوعی، تشخیص دهد که این فرد در حال افتادن به زیر خط فقر است پس قبل از آن، حمایت لازم را از او صورت دهد.
در این موضوع متنها و بحثهای مفصلی در بخش دانشگاهی و نخبگانی حوزه رفاه صورت گرفته است که در این متن مجال بیان همه آن ها نیست. اما لازم است آقای میدری با استفاده از ظرفیت کارشناسان جوان این حوزه، شکل دادن به چنین بستر دانشبنیانی مبتنی بر اطلاعات و دادهها را آغاز کند. در این زمینه، حمایت مستقیم رئیس جمهور، اساس کار خواهد بود.
مصطفی غنی زاده /خراسان
دیدگاه ها