سخنی با جوانان کرد ایرانی!

1403/06/24 07:57
کد خبر: 3856
کد نویسنده: 8
 سخنی با جوانان کرد ایرانی!

به عنوان مقدمه بگویم که عاشق کردستان ایرانم.

در دوره اول مجلس شورای اسلامی که نماینده شیراز بودم در طول دوران نمایندگی دو تذکر به دولت دادم: 
۱- دادگاه مهاباد و تسریع در رسیدگی به پرونده‌های معطل مانده.
 ۲- درباره سد قشلاق سنندج.
در شیراز جمعی به من اعتراض کردند که چرا تذکرهای من درباره شیراز نیست و درباره کردستان است؟! برایشان توضیح دادم؛ پذیرفتند که ما به همان اندازه که فارس هستیم، کرد و آذری و عرب و بلوچ و لر و ترکمن هم هستیم. حال که انقلاب شده است و باید شاهد پیوستگی بیشتر اقوام و مذاهب و حس وحدت سرزمینی باشیم.
 برای من و خانواده‌ام با کردستان پیمان و پیوند خون نیز داریم. برادرم شهید سیدمحسن در تیرماه ۱۳۶۰ در کردستان شهید شد. با توجه به علاقه‌ای که به کردستان و مردم کرد دارم به نظرم رسید در شرایط فعلی کشور و منطقه با جوانان کرد که زمینه جذب به گروه‌های مسلح مثل حزب دموکرات و کومله را دارند، نکاتی را مطرح کنم: 
یکم: سرنوشت سازمان مجاهدین خلق در برابر همگان است. به روایت خودشان ارتش آزادیبخش تشکیل دادند. دختران جوان هر روز می‌بایست زنجیر تانک‌ها را روغن می‌زدند و بدنه تانک‌ها را با دستمال برق می‌انداختند. شبیه رنگ‌کاری سیم‌های خاردار در فیلم اسرار گنج دره جنی! آن همه تبلیغات و هزینه‌های نجومی و حمایت دولت بعثی و دستگاه امنیتی و ارتش عراق به کجا انجامید؟ 
اکنون همان جوانان خام پیرمردان و پیرزنان 70 - 60 ساله شده‌اند. زندگی‌شان را قمار کردند و در کف خشک و خالی عمر خویش جز حسرت هیچ ندارند.
دوم: سرنوشت گروه‌های مسلح کرد مانند دموکرات و کومله بهتر از سازمان مجاهدین نبوده و نخواهد بود. انتقال از اردوگاهی در زرگویز/ زرجوذله به محلی در سورداش در نزدیکی شهر دوکان فصل جدیدی از فروپاشی محتوم است. از مناطق مرزی نزدیک سلیمانیه به اردوگاه‌های پناهندگی در عمق خاک عراق انتقال یافته‌اند. حزب کومله کمونیست کردستان ایران بیانیه‌ای در روز ۱۶ شهریور منتشر کرده است. در بیانیه آمده است که سلاح‌های سنگین و نیمه سنگین‌شان را نزد اتحادیه میهنی کردستان عراق به امانت گذاشته‌اند! کار خردمندانه برای اینکه دیگر فرصت استفاده از این سلاح‌ها را نخواهند داشت. به نظرم باید در فکر جایی شبیه آلبانی یا کانادا باشند!
جوانان که در دهه بیست یا سی عمر خود هستند و لباس رزم کومله را پوشیده‌اند و با کلاشینکف ژست می‌گیرند و عکس می‌اندازند، نگاهی به آینده خود داشته باشند. از گروه‌های کرد مسلح فاصله بگیرند. ایدئولوژی کمونیسم که مدت‌هاست مرده است. نمی‌دانم اینها چگونه هنوز کمونیست مانده‌اند!؟
سوم: تا جایی که خبر دارم رهبران کومله و دموکرات در اروپا زندگی‌های خوب و مرفه‌ای دارند. فرزندان‌شان به دانشگاه می‌روند. دریغ است که جوانان پرشور و معمولا از خانواده‌های فقیر کردستان ایران، جان و عمر خود را صرف این دست رهبران کنند
 چهارم: به نظرم آقای عبدالکریم حسین‌زاده، معاونت توسعه ریاست‌جمهوری ضرورت دارد توجه جدی به این مقوله یعنی جوانان کردی که جذب گروه‌های مسلح کردی می‌شوند، داشته باشد. به نظرم عفو عمومی اعلام شود تا این جوانان بتوانند با خیال راحت به ایران و به میان خانواده خود بازگردند و زندگی حقیقی خود را شکل بدهند.
دولت وفاق ملی می‌تواند این جوانان را نجات بدهد.
سیدعطا‌الله مهاجرانی/اعتماد

دیدگاه ها

ایمیل شما در معرض نمایش قرار نمی‌گیرد