در جریان ناآرامی های سال ۱۴۰۱، شاهد تلاشهای گسترده اپوزیسیون برای فشار به چهرههای تاثیرگذار ورزشی، سینمایی، سیاسی، فرهنگی و رسانهای کشور بودیم.
جعفر یوسفی- روزنامه خراسان/در جریان ناآرامی های سال ۱۴۰۱، شاهد تلاشهای گسترده اپوزیسیون برای فشار به چهرههای تاثیرگذار ورزشی، سینمایی، سیاسی، فرهنگی و رسانهای کشور بودیم. هدف اصلی این فشارها، وادار کردن این افراد به موضعگیری علنی علیه جمهوری اسلامی بود. اپوزیسیون با استفاده از ابزارهای رسانهای و فضای مجازی تلاش کرد تا از این چهرهها برای مشروعیت بخشیدن به آشوبها و تضعیف حاکمیت بهره ببرد. اما این پروژه، به رغم تأثیرگذاری بر برخی افراد، در نهایت با شکست مواجه شد و امروز، دو سال پس از آن حوادث، نشانههای این شکست به وضوح آشکار شده است.
در آن دوران، برخی از چهرههای مطرح با اتخاذ مواضع رادیکال از کشور خارج شدند و به جمع مخالفان پیوستند. تعدادی دیگر با قانونشکنی در داخل کشور، با محکومیتهایی مواجه شدند و عده زیادی نیز در مارپیچ سکوت گرفتار شدند؛ سکوتی که برای برخی از آنان به معنای حمایت غیرعلنی از اعتراضات بود. اما این سکوت و مواضع رادیکال، به مرور زمان و با فروکش کردن التهابات، اثری نداشتند و نتوانستند به اهداف مورد نظر اپوزیسیون برسند. نمونه ای از این فشارها به چهره ها را در سال 1400 و در جریان برگزاری مسابقات جام جهانی فوتبال در قطر شاهد بودیم. زمانی که یک عکس خندان از چند بازیکن تیم ملی ایران بیرون آمد و با همان عکس هجمهای عجیب و گسترده به راه انداختند که چرا ذیل پرچم جمهوری اسلامی لبخند میزنید؟! هدف این بود که همه چهرههای ملی را مجبور به اعلام برائت از جمهوری اسلامی کنند. اما همان زمان نیز این تلاشها ناکام ماند و بازیکنان تیم ملی، هرچند تحت فشار سنگین رسانهای، تسلیم این فشارها نشدند.
فرو ریختن تصویر خیالی اپوزیسیون از آینده ایران زمانی دیدنیتر شد که آن ها زنان را به عنوان ابزار اصلی خود برای به نتیجه رساندن پروژه آشوبهای ۱۴۰۱ قرار داده بودند ولی امروز ناهید کیانی، ساره جوانمردی، مبینا نعمت زاده و... زیر پرچم جمهوری اسلامی در جهان می درخشند. نسل جدید جوانان ایرانی، پسران و دختران دهه هشتادی، با افتخار در میادین جهانی حضور یافتهاند و پرچم جمهوری اسلامی ایران را با عزت به اهتزاز درآوردهاند. این جوانان، با همان ظاهر امروزی خود، در دیداری صمیمی با رهبر انقلاب شرکت کردند و بدون هیچگونه لکنت و اضطرابی با عالیترین مقام کشور به گفتوگو پرداختند. این تصویر روشن و معنادار، پیام شکست قطعی پروژه اپوزیسیون را به همراه دارد؛ پروژهای که نتوانست نسل جدید و چهرههای تاثیرگذار را به خدمت اهداف خود درآورد.
پرده ای دیگر از شسکت مفتضحانه اپوزیسیون را می توان در عرصه سیاست دید. در نخستین نشست خبری رئیسجمهور، خبرنگاری که خود را در یکی دو سال اخیر منتقد و معترض وضعیت موجود میدانست، با همان ظاهر و حجاب امروزی خود در نشست رسمی جمهوری اسلامی شرکت کرد و آزادانه سوال خود را از رئیسجمهور پرسید. این آزادی و حضور، پاسخی روشن به ادعاهای اپوزیسیون بود که همواره از محدودیت و فشار بر رسانهها سخن میگفتند. همچنین، مجری نشست خبری رئیسجمهور که سابقه کشیدن تندترین و رادیکالترین کاریکاتورها علیه مسئولان کشور را در کارنامه دارد، پذیرفت که به عنوان مجری اولین نشست رسمی ریاستجمهوری جمهوری اسلامی نقشآفرینی کند. این پذیرش، نه تنها نشانهای از بلوغ سیاسی و پذیرش گفتمان داخلی است، بلکه خود گواهی است بر شکست پروژههایی که تلاش داشتند افراد را به مواضع خصمانه علیه نظام سوق دهند.
اینها همگی نشان از آن دارد که طرح کلان اپوزیسیون در تحمیل دوقطبیهای کاذب و بهرهگیری از چهرههای تأثیرگذار برای ضربه زدن به ساختار نظام، عملاً با ناکامی مواجه شده است. با این حال نباید از این نکته غفلت کرد که زمان آن فرارسیده است که دیگر ارکان حاکمیت با دیدی نو به نسل جوان بنگرد و از پتانسیلهای بینظیر آنان بهرهبرداری کند. چرا که در عصر حاضر، برقراری ارتباط موثر میان حاکمیت و نسل جدید یکی از مهمترین پیشنیازهای تحقق ثبات و توسعه پایدار در کشور است.
دیدگاه ها