یادگار دلنواز از شکوه ادبی مشهد

1403/04/11 06:23
کد خبر: 428
کد نویسنده: 0
یادگار دلنواز از شکوه ادبی مشهد

به مناسبت یازدهم تیرماه،زادروز استاد علی باقرزاده(بقا) از تکاپوهای ادیبانه و فعالیت های خیرخواهانه آن زنده یاد نوشته ایم

استاد علی باقرزاده اگر امروز زنده بود، 95 ساله می‌شد. این شاعر، نویسنده، بازرگان و نیکوکار از چهره‌های سرآمد مشهد و خراسان بود. او که در اشعارش «بقا» تخلص می‌کرد، متولد 11 تیر 1308 بود. باقرزاده با بسیاری از بزرگان فرهنگ و ادبیات در خراسان رفت‌وآمد و دوستی داشت؛ از جمله محمد قهرمان، محمدرضا شفیعی کدکنی، مهدی اخوان ثالث، احمد گلچین معانی و... . زنده‌یاد استاد علی باقرزاده در سرودن قالب شعری قطعه با مضامین تعلیمی تبحر داشت. رهبر انقلاب در سال 92، سه سال پیش از درگذشت استاد باقرزاده در پیامی به مناسبت مراسم نکوداشت این شاعر، او را دوست دیرین و شفیق خود خواندند و نوشتند: «این دوست دیرین و شفیق یکی از بازماندگان کم‌شمار مجموعه‌ای از شاعران چیره‌دستی است که در برهه‌ای از زمان، مشهد را کانون شعر سرآمد و ممتاز دوران خود ساخته و زبان شعردوستان و شعرشناسان را به تحسین و تکریم جایگاه ادبی خویش گشوده بودند. قطعه‌های بقا همچون قطعه‌هایی از دیبای رنگین و خوش‌نگار در انبوه غزل و قصیده ممتازِ آن دوران مشهد، جلوه‌ای ویژه و چشم و دل‌نواز داشت». به مناسبت زادروز علی باقرزاده، شاعر و نویسنده فقید خراسانی از زندگی و آثار و خدمات او نوشته‌ایم.
 


تاجرزاده‌ای علاقه‌مند به فرهنگ و ادب
علی باقرزاده تاجرزاده بود. پدر و پدربزرگش یزدی بودند و از این شهر به شوروی مهاجرت کردند. آن‌ها بعد از انقلاب 1917 روسیه به ایران بازگشتند و در مشهد ساکن شدند. علی باقرزاده، 18 ساله بود که پدرش از دنیا رفت و به عنوان تنها پسر خانواده، سرپرست مادر و هفت خواهرش شد. او در تجارت‌خانه چای پدرش کار می‌کرد و چون مشغول کسب و کار بود، نتوانست برای تحصیل به دانشگاه برود اما مطالعه را کنار نگذاشت و در دو مدرسه «ایران» و «مهدیه حاجی عابدزاده» به آموختن زبان‌های انگلیسی و عربی پرداخت. باقرزاده در سال 1330 ازدواج کرد و از سال 1346 به مدت 37 سال عضو هیئت مدیره شرکت قند ثابت خراسان(کارخانه قند فریمان) بود. در سال‌های 1357 و 1358 مدیریت اداره اتاق بازرگانی و صنایع بازرگانی استان خراسان را به عهده داشت و در سال 1378 به عضویت هیئت امنای دانشگاه فردوسی مشهد درآمد.

بانیِ ساخت مدرسه و خوابگاه دانشجویی
 زنده‌یاد باقرزاده علاوه بر فعالیت‌های بازرگانی، اهل کار خیر هم بود. از جمله نیکوکاری‌های این چهره ماندگار می‌توان به ساخت مدرسه و خوابگاه دانشجویی و کتابخانه اشاره کرد. این ادیب سرشناس در زمانی که عضو هیئت امنای دانشگاه فردوسی بود، انجمن خیریه خوابگاه‌سازان را تاسیس کرد که نخستین اقدامش، ساخت خوابگاهی برای دانشجویان دختر بود. علاوه بر این، زنده‌یاد باقرزاده قطعه زمینی هزار متری از املاک خود را به ساخت خوابگاهی برای دانشجوهای متاهل اختصاص داد. از دیگر اقدامات خداپسندانه باقرزاده، ساخت دو مدرسه ابتدایی و راهنمایی در روستای علاقه و ساخت دبستان و دبیرستانی به نام همسرش در ناحیه 5 مشهد و نیز وقف یک کتابخانه سه هزار جلدی است.

«آیینه بقا»، کامل‌ترین اثر درباره هنر شاعریِ بقا
زنده‌یاد باقرزاده از 10سالگی به سرودن شعر پرداخت و سروده‌ها و نوشته‌هایش در نشریه‌های مختلف به چاپ می‌رسید. از این شاعر دیوانی به نام «زلال بقا» و کتاب‌ شعر «بزم محبت» به یادگار مانده‌ است. عمده شهرت باقرزاده به قطعه‌هایش بود. در سال 92 و به مناسبت نکوداشت استاد علی باقرزاده(بقا)، دکتر محمدجعفر یاحقی به همراه زنده‌یاد استاد محمدرضا راشد محصل، کتابی به نام «آیینه بقا» منتشر کردند. این کتاب مجموعه مقالاتی است درباره شرح حال، زندگی و خاطرات استاد علی باقرزاده که انتشارات «آهنگ قلم» به چاپ رساند. این کتاب چند بخش دارد از جمله زندگی‌نامه، سفرها، خاطرات استاد باقرزاده از نگاه همسر و فرزندان و یاد ایشان در آثار مکتوب اهل قلم، شامل مقالات بزرگانی مانند استاد شفیعی کدکنی، محمدرضا حکیمی، محمدرضا خسروی، دکتر محمد سیاسی و... . «آیینه بقا» را می‌توان کامل‌ترین اثر درباره هنر شاعری و زندگی علی باقرزاده دانست.

دوستی با قهرمان، اخوان و ...
زنده‌یاد باقرزاده در کتاب «ده چهره ده نگاه»، تالیف سیدجلال قیامی میرحسینی، این‌طور به آشنایی خودش با اخوان ثالث اشاره می‌کند: «پدر اخوان با پدر من در زمان حکومت تزاری از یزد به بخارا و سمرقند و چهارجوی مهاجرت کردند. پدرم نزدیک بیست سال در آن جا بود. بعد از تغییر رژیم روسیه به ایران آمد و مشهد را برای سکونت انتخاب کرد. پدر اخوان هم به همراه دو برادر دیگرش به مشهد آمد و یک دکان عطاری، نزدیک بازار سراب باز کرد... مهدی هم که هم سن من بود بعضی اوقات با همان لباس فرم مدرسه می‌آمد و یک گوشه می‌ایستاد. بعدها مهدی اخوان به تهران رفت و من در مشهد ماندم اما این دوستی ادامه داشت... هروقت به مشهد می‌آمد به سراغم می‌آمد و اشعارش را برایم می‌خواند. در بعضی از جلسات سایر دوستان مثل محمد قهرمان، احمد کمال‌پور و مرحوم خدیو جم هم حضور داشتند». استاد باقرزاده در این خاطره به انجمن‌های ادبی مشهد اشاره می‌کند که در آن دوران چهره‌های شاخصی مانند نگارنده و محمود فرخ و محمد قهرمان آن ها را اداره می‌کردند؛ انجمن‌هایی که پاتوق فرهنگی بسیاری از اهالی ادبیات مشهد و خراسان بودند.

دیدگاه ها

ایمیل شما در معرض نمایش قرار نمی‌گیرد