اولین روزهای پاییز، یادآور دلاوری و رشادت رزمندههایی است که برای دفاع از آب و خاک این سرزمین، بیادعا و بیچشمداشت رفتند تا وطن، وطن بماند؛ رزمندههایی که اسوه و الگوی ایثار و جوانمردی برای نسلهای بعد شدند و شاعران و نویسندگان راه و رسم زندگیشان را به زبان شعر و داستان نوشتند.
الهه آرانیان- روزنامه خراسان/در آغازین روزهای هفته دفاع مقدس در سال 1403، صحبت از شش کتاب ویژه در حوزه جهاد، ایثار و مقاومت است؛ کتابهایی که تحسین رهبرانقلاب را برانگیختهاند و ایشان بر آنها تقریظ نوشتهاند و نامشان از این قرار است: «هواتو دارم»، «آخرین فرصت»، «مجید بربری»، «پاییز آمد»، «معبد زیرزمینی» و «بیست سال و سه روز». بهزودی در مراسمی تقریظهای مقام معظم رهبری بر این کتابها رونمایی خواهد شد. در ادامه گفتوگوی ما را با محمدرسول ملاحسنی، نویسنده کتاب «هواتو دارم» که زندگی شهید مرتضی عبداللهی را روایت کردهاست، میخوانید.
ایده نوشتن کتاب «هواتو دارم» چطور شکل گرفت؟
این کتاب روایت زندگی شهید مرتضی عبداللهی است و باتوجه به این که من ساکن قزوین هستم و شهید در تهران بودند، شناختی از ایشان نداشتم. روزی همسر شهید تماس گرفتند و پیشنهاد نوشتن این کتاب را دادند. همانجا برای خودم سوال شد که چرا با من تماس گرفتند که گفتند هفته پیش در ایام شهادت حضرت رقیه (س)در سوریه بودند که آنجا خانم سیاهکالی، راوی کتاب «یادت باشد» را دیدهاند. همسر شهید عبداللهی از ایشان شماره تماس من را میگیرند.
چقدر زمان صرف تحقیق و پژوهش و نگارش کتاب شد؟
حدود سه سال. از روزی که همسر شهید با من تماس گرفتند تا روز رونمایی کتاب در نمایشگاه کتاب تهران، تقریبا سه سال طول کشید.
نوع روایت را همسر شهید پیشنهاد دادند یا خودتان انتخاب کردید؟
من معمولا نوع روایت و راوی را به فراخور داستان انتخاب میکنم. خاطرات مختلف را جمعآوری و بعد مشخص میکنم که وزن کدام راوی سنگینتر است؛ یعنی کدام راوی خاطرات را جامعتر گفتهاست. شهید عبداللهی جوان بوده، اما طول زندگی مشترکش زیاد و حدود 10 سال است و همسرشان هم خاطرات زیادی از ایشان داشتند. بنابراین تصمیم بر این شد که راوی، همسر شهید باشد. البته در متن کتاب خاطرات پدر، مادر و دوستان شهید را هم میخوانید، ولی راوی اصلی همسر شهید است.
درباره وجه تسمیه کتاب بفرمایید. نام «هواتو دارم» چطور انتخاب شد؟
آنچه در زندگی شهید عبداللهی برای من خیلی پررنگ بود، حمایتگری ویژه او از اطرافیان مانند پدر، مادر، همسر و دوستان بود. همه نظرشان این بود که مرتضی تمام توجه و توان خود را صرف آنها میکردهاست. برای همین به نظرم رسید باید اسمی را انتخاب کنم که این روحیه را نشان بدهد. نهایتا خاطرهای را دیدم از همسر شهید درباره آخرین باری که ایشان عازم سوریه بود. چند ساعت قبل از پرواز شهید در آشپزخانه منزل پشت میز ناهارخوری نشسته بوده که رو به همسرش شروع میکند به سفارش کردن و میگوید: حواست به پدر و مادرم باشد. حواست به پدر و مادر و خانواده خودت باشد. اینجا همسر شهید میگوید چشمانم پر از اشک شد و گفتم از همه گفتی، ولی از من نگفتی. من را به که می خواهی بسپاری؟ شهید در پاسخ به این سوال میگوید: من خودم هواتو دارم. این جمله اسم رمز خود شهید است. بعد از شهادت، همسر ایشان تعریف میکند که این «هواتو دارم» را در همه لحظهها دیدهام. او در سختیها و تنهاییها هوای من را دارد. من هم بعد از پایان نگارش کتاب خطاب به شهید گفتم اگر این کتاب را پسندیدی، هوای ما را هم داشتهباش. وقتی خبر تقریظ را شنیدم، فهمیدم کار خود شهید است.
در مسیر نوشتن این کتاب با چه مشکلاتی روبهرو بودید؟
مهمترین سختی تاریخ شفاهی، وفادار بودن به تاریخ و وقایع است. باید چیزی را بنویسیم که اتفاق افتادهاست. وفاداری به تاریخ هم سختیهای خودش را دارد. گاهی با خاطراتی روبهرو میشدیم که با زندگی شهید همخوانی نداشت. باید آدمهای جدید را پیدا میکردیم. پیدا کردن آدمها و حلقههای گمشده چالش بزرگ ما بود؛ بهویژه این که شهید عبداللهی بسیجی نبوده و از نیروهای رسمی سپاه قدس بودهاست. گاهی یک مصاحبه دو تا سه ماه طول میکشید.
باتوجه به اینکه شما کتابهای «یادت باشد» و «کاش برگردی» را هم در قالب زندگی نامه داستانی شهدا نوشتهاید،
وضعیت نگارش زندگی نامه شهیدان را چطور ارزیابی میکنید؟
من معتقدم کارهای انجام شده خیلی خوب است، اما میخواهم بگویم کارهای انجام نشده خیلی زیادی داریم. بضاعت ما محدود است و مجموعه کسانی که در این فضا کار میکنند، اصلا با آن گنج بزرگ همخوانی ندارد. هرچه میدویم، باز هم از سوژههای زیادی جا میمانیم. زمان هم که میگذرد، ظرفیتهای زیادی را از دست میدهیم.
چه احساسی دارید از اینکه رهبر انقلاب کتاب «هواتو دارم» را خوانده اند و بر آن تقریظ نوشتهاند؟
حس سربازی را دارم که فرمانده از او راضی است. این تقریظ برای من خیلی عزیز است و چشم انتظار آن هستم.
دیدگاه ها