با این که هنوز فقط چند روز از آغاز سال تحصیلی گذشته، احتمالا فرزند خودتان یا بعضی از آشنایان بهخصوص دبستانیها را دیده باشید که خیلی زود از درس و مدرسه دلزده شدند و حتی بعضیهایشان هر روز صبح با گریه راهی کلاس میشوند.
مجید حسین زاده- روزنامه خراسان/ با این که هنوز فقط چند روز از آغاز سال تحصیلی گذشته، احتمالا فرزند خودتان یا بعضی از آشنایان بهخصوص دبستانیها را دیده باشید که خیلی زود از درس و مدرسه دلزده شدند و حتی بعضیهایشان هر روز صبح با گریه راهی کلاس میشوند. البته دلایل این اتفاق متفاوت است و معلمهای زیادی هم هستند که با جان و دل برای تدریس و تربیت نسل آینده وقت میگذارند. اما بعضی بچههای دبستانی در این اولین روزهای ورودشان به مدرسه درباره دلایل بیانگیزهشدنشان میگویند سن معلممان خیلی بالاست، بعضیها از سختگیری بیش از حد معلمشان گلایه دارند، بعضیها از مهرباننبودنش و ... . به عنوان نمونه، من همین الان دو کلاس اولی را میشناسم که معلم یکی از آنها 15 سال پیش بازنشسته شده و الان دوباره به کارگیری شده است و طبیعتا در 65 سالگی حوصله تدریس آن هم به دانشآموزان پرانرژی کلاس اولی را ندارد. دیگری هم روز دوم مدرسه بهخاطر ناقص بودن تکالفیش، با این تهدید مواجه شده که با این وضعیت سال بعد هم باید دوباره کلاس اول را بخواند و سپس با والدینش تماس گرفتند تا فکری به حال فرزندشان بکنند! نتیجهاش این شده که هر دو کلاس اولی هر روز صبح با گریه راهی کلاس درس میشوند. حالا سوال این است که چنین دانشآموزهایی که در اولین سالهای تحصیلی و در روزهای ابتدایی قرار گرفتن در محیط مدرسه با چنین چالشهایی روبهرو میشوند، دیگر با کدام علاقه میتوانند سالها پشت میز و نیمکت بنشینند و به کسب علم بپردازند؟ البته نتیجه مشخص است: «خشت اول گر نهد معمار کج، تا ثریا میرود دیوار کج». همه ما خوب میدانیم که پیشنیاز موفقیت در هر کاری، داشتن علاقه و پشتکار است. به نظر میرسد علاقه از پشتکار مهمتر هم باشد چون این ویژگی است که موتور محرک انسان برای تلاش بیشتر و پشتکار میشود. بنابراین وقتی شما، علاقه به درس را در یک دانشآموز کشتید، والدین او به همراه مشاوران کودک باید ساعتها وقت و هزینه صرف کنند تا ذهنیتهایش را اصلاح کنند. رئیسجمهور و وزارت آموزشوپرورش که قبل از شروع سال تحصیلی با مجوز بکارگیری 70هزار بازنشسته در این سازمان موافقت کردند، باید حواسشان باشد که یک معلم 50 یا 60 ساله، چقدر حوصله آموزش به کودکان دبستانی به خصوص کلاس اولیها را دارد؟ همچنین بقیه معلمهای دوره دبستان، چهقدر از اهمیت ایجاد علاقه در دانشآموزان برای تحصیل و علمآموزی آگاه هستند و آن را بهصورت عملی نشان میدهند؟ قدیمترها یک موضوع انشاء بود که معمولا اول هر سال، معلمها به عنوان تکلیف از دانش آموزها میخواستند که به آن پاسخ دهند؛ درباره اینکه «علم بهتر است یا ثروت؟». هرچند پاسخ به آن سوال همیشه جنجالی بود و نظرات موافق و مخالف زیادی داشت اما به نظر میرسد که همه ما در پاسخ به این پرسش که «علم بهتر است یا علاقه به علم؟» هم نظر باشیم. علاقه به علم و علمآموزی اگر از همان کودکی و دوران ابتدایی در فردی ریشه بدواند، ثمرهاش تا پایان عمر به همراه او خواهد بود. در این بین، هرچند باید از تجربه آموزگاران بازنشسته که سالها در این راه زحمت کشیدهاند، بهره جست و بسیاری از آنها همچنان باانگیزه و پر انرژی برای خدمت به نسل آینده و تربیت آنها میکوشند اما آموزشوپرورش نباید فراموش کند در کنار مشکلات متعدد بسیاری که دارد و باید برای حلشان برنامهریزی کند، هدف اصلی و غاییاش علاقهمند کردن محصلان به علم و بالابردن آگاهی آنان است. غفلت از این مسئله مهم و خدشه وارد کردن ناخواسته به این علاقه، تمام تلاشهای این سازمان برای تربیت علمی و پرورشی نسل آینده را به چالش جدی کشانده و حتی ممکن است بیثمر کند.
دیدگاه ها