از عصر جمعه و زمانی که مشخص شد سیدحسن نصرالله هدف بمباران سنگین اسرائیل در ضاحیه بیروت بوده و شایعه شهادت او مطرح شد، بسیاری از ایرانیان، با دغدغه پیگیر اخبار مربوط به این حمله بودند تا از سرنوشت رهبر حزبالله لبنان آگاه شوند و در ابعادی دیگر، این پیگیری در کشورهای دیگر منطقه نیز وجود دارد.
اما چرا این روحانی شیعه لبنانی، این میزان برای ایران و جمهوری اسلامی و در سطحی دیگر برای جهان مهم بود؟
اسطوره سیدحسن نصرالله
سیزدهم دیماه سال ۱۳۹۸ سردار شهید قاسم سلیمانی که به نوعی فرمانده جبهه مقاومت به شمار میرفت، با حمله مستقیم آمریکاییها و دستور شخص ترامپ ترور شد و ۹ شهریورماه همین امسال نیز «اسماعیل هنیه» دبیرکل حماس در تهران هدف ترور قرار گرفت و به شهادت رسید.
سردار سلیمانی از مدتی پیش از شهادت، به عنوان یک فرمانده شجاع، مقتدر، متواضع و متخلق به جامعه نیز شناسانده شد و تشییع باشکوه او در چند شهر ایران، ناشی از این شناخت و ارتباط جامعه با وی بود. شهید اسماعیل هنیه نیز بالاترین مقام حماس بود و در زمانی در تهران به شهادت رسید که هموطنانش بیشترین رنج را دیده و همراهانش بیشترین مجاهدتها را انجام داده بودند. با این حال جایگاه سیدحسن نصرالله، حتی با این دو شهید سرافراز مقاومت نیز تفاوت داشت و به دلایلی، او به یک اسطوره تبدیل شده بود.
سابقه طولانی و پیروزیها
سید حسن نصرالله از سال ۱۹۹۲ و پس از ترور شهید سید عباس موسوی، دبیرکل قبلی حزب الله، رهبر این حزب شد و تاکنون بیش از ۳ دهه این سمت را بر عهده داشته که زمانی طولانی است و از مردم لبنان تا شیعیان و مسلمانان پیگیر رویکرد مقاومت، طی این سالها او را به عنوان یک رهبر و الگوی دینی و مجاهد شناخته و با او زندگی کرده اند. علاوه بر سیادت و روحانیت که از عوامل محبوبیت اوست، نصرالله در طول این سه دهه، بارها طعم پیروزی را نه تنها به مردم لبنان، بلکه به مسلمانان و ملت های عرب که بارها توسط اسرائیل تحقیر شده اند، چشانده است.
علاوه بر عقبنشینی ارتش اسرائیل از مرزهای لبنان در سال ۲۰۰۰ که از پیامدهای تحرکات حزبالله بود، پیروزی این حزب در جنگ ۳۳ روزه در سال ۲۰۰۶ که در نهایت با معاوضه دهها اسیر با جنازه چند سرباز اسرائیلی خاتمه یافت، از مقاطعی بود که محبوبیت نصرالله را به شدت بالا برد. در مقاطعی کمتر رهبر شیعی و اسلامی و عربی، محبوبیتی به میزان او داشته است. او از قدرت سخنوری بالایی نیز برخوردار بود و بارها در مقاطع درگیری های داخلی لبنان و حملات اسرائیل، کلام و بیان و منطقش، تاثیر مهمی در آرامش و راهبری حامیانش داشت.
نیروی ملی لبنانی، محبوب غیرمذهبیها
با وجود ایدئولوژی اسلامی و شیعی، اما حرکت نصرالله و همراهانش در لبنان، کاملا در قامت یک نیروی ملی لبنانی قابل تعریف بوده است. چه بسیار جوانان و دختران مسیحی و سنی و دروزی لبنانی که با مشاهده رشادت نصرالله و یارانش در دفاع از مرزهای لبنان، تصاویر نصرالله را سر دست میگرفتند و همنوا با جولیا پطرس، آهنگ احبائی میخواندند. بسیاری از این خوانندگان و هنرمندان غیرمذهبی نظیر «هیفا وهبی» از علاقمندان نصرالله بودند که همزمان با جنگ ۳۳ روزه، ضمن اعلام حمایت از مقاومت، برای دادن اموال خود برای مقاومت اعلام آمادگی کردند.
یکی از دلایل این اقبال جامعه لبنانی، به رغم اختلافات عقیدتی، مشاهده این حقیقت بود که نصرالله و یارانش بر خلاف بسیاری از نیروهای سیاسی مدعی ملیگرایی لبنان، جان خود را سر دست گرفته و برای دفاع از وطنشان میجنگیدند.
نصرالله در این مسیر حتی از قربانی کردن فرزندش دریغی نداشت و شهادت سید هادی نصرالله در ۱۸ سالگی، عزتی بالاتر از دیگر رهبران سیاسی لبنانی برایش به ارمغان آورد. رویکرد ملی و دفاع از مرزهای لبنان باعث شد سالها فشار برخی احزاب لبنانی برای خلع سلاح به شکست بینجامد و این حزب با این استدلال که همچنان بخشهایی از لبنان تحت اشغال است، سلاح خود را برای دفاع از وطن حفظ نمود.
سیاستمدار واقعگرا
گرچه برخی نصرالله را به عنوان رهبر یک گروه چریکی شبه نظامی می شناسند، اما او و یارانش برای ادامه حیات در جامعه ۷۲ ملت لبنان که چندین مذهب و دین و گروه سیاسی و بعضا تحت حمایت دیگر کشورها در آن فعالند، در قامت یک حزب سیاسی فعالیت می کردند. این حزب که همانند تمام احزاب سیاسی در انتخاباتها فعال بود و نماینده به مجلس می فرستاد، در یکی دو دهه اخیر، به وزنه پرقدرت سیاست لبنان تبدیل شد که بدون نظر آن، شکل گیری دولت در لبنان به راحتی ممکن نبود.
اما این عملگرایی و التزام به قواعد و چارچوب کار سیاسی در لبنان، در کنار دیگر توفیقات و ظرافتها، چنان مشروعیتی برای این حزب ایجاد کرد که حتی برچسب علنی ارتباط با جمهوری اسلامی و دریافت سلاح و امکانات از آن هم در سالهای اخیر نتوانست آن را از بین ببرد؛ چرا که حزب الله این ارتباط خود با ایران را نیز دستمایه خدمت به مردم لبنان کرد و از جمله در سال ۱۴۰۰ و در بحران اقتصادی لبنان، سه کشتی سوخت از ایران به این کشور آورد.
حامی روز مبادای ایران
حرکت مقاومت اسلامی یا همان گروه حزب الله لبنان که در دهه ۱۳۶۰ توسط مرحوم سید علی اکبر محتشمی پور بنا نهاده شد، بعدها توسط سرداران سپاه پاسداران، ازجمله شهید سلیمانی تقویت و تجهیز شد و کارش از عملیاتهای شهادت طلبانه و زمینی پارتیزانی، به پرتاب کاتیوشا و سپس موشکهای دوربرد رسید. طبعا این گروه و توان آن، همواره حامی روز مبادای ایران در کنار گوش اسرائیل به شمار می رفت و نماد این اطمینان بخشی برای بسیاری از مردم ایران و مسئولان جمهوری اسلامی، شخص سید حسن نصرالله بود. طی دو دهه گذشته، در مقاطع مختلفی که ایران با تهدیدهای مختلف آمریکا و اسرائیل روبرو میشد، یکی از موارد قوت قلب ایرانیان و حامیان جمهوری اسلامی، داشتن دستی قدرتمند در کنار سرزمینهای تحت سلطه اسرائیل بود که می توانست نوعی بازدارندگی ایجاد کند. طبعا از همین رو بود که اپوزیسیون جمهوری اسلامی هم او را به شدت دشمن میداشتند و با انتشار اخبار مربوط به ترور او، در فضای مجازی و رسانه ای شیپور شادی نواخته اند.
آماده شهادت
سید حسن نصرالله از ۳۲ سالگی جانشین فردی شد که با ترور به شهادت رسید و به رغم واقعگرایی و تلاش برای صلح، طی این چند دهه، همواره خود را در چند قدمی ترور و حذف فیزیکی دیده است. بیش از همه، بعد از سال ۲۰۰۶ که رسما هدف ترور اسرائیل اعلام شد، یک زندگی مخفی را آغاز کرده و تحت تدابیر امنیتی، یک حزب سیاسی و یک گروه شبه نظامی و نیز جامعه شیعه لبنان را رهبری میکرد.
او اکنون پس از یک عمر جهاد و مبارزه و در پی از دست دادن برادرانش چون قاسم سلیمانی، عماد مغنیه، فواد شکر، فرزندش سید هادی و دیگر یاران شهیدش، به سوی آنان شتافت و انبوهی از علاقمندانش را داغدار کرد. این موارد از جمله دلایل اهمیت نصرالله برای ایرانیان و جهان و امت عربی و اسلامی است و البته به سادگی خلا این چهره مبارز و قهرمان پر نخواهدشد./ایرنا
دیدگاه ها