علی محمد مودب،افشین علا، نغمه مستشار نظامی، میلاد عرفان پور،حسین اسرافیلی و...کدام ابعاد از شخصیت والای سید حسن نصرا...را در شعرهایشان ستوده اند؟
گروه ادب و هنر- روزنامه خراسان/ سیدحسن نصرا...، دبیرکل جبهه مقاومت لبنان، به دست رژیم خونخوار صهیونیستی در بیروت به شهادت رسید. بعد از انتشار این خبرِ غمبار، جمعی از اهالی شعر و ادبیات در سوگ سید مقاومت که عمری را در راه دفاع از مردم فلسطین و لبنان دربرابر اشغالگران اسرائیلی گذرانده بود، شعر سرودند و متنهایی برآمده از جان و دل نوشتند و اینگونه عزا و ماتم خود را در رثای شهید نصرا... اظهار کردند. در ادامه، اشعار و نوشتههای تعدادی از شاعران و نویسندگان فارسیزبان در وصف این شهید بزرگوار آمده است.
آفتاب، برصخرهها
حسین اسرافیلی، از شاعران پیشکسوت معاصر است. او شاعری را از سال 54 آغاز کرد. اشعار آیینی و نیز سرودههای اسرافیلی در حوزه دفاع مقدس و ادبیات مقاومت از اشعار ممتاز است. «تشنه در باران زخم»، «تولد در میدان» و «آتش در خیمهها» از جمله آثار اسرافیلی است.
نامت
امنیت است
امواج خروشان،
بازتاب میآیند
تا در کرانههایت
آرام گیرند
و سواران بیباک
از دشتهای فراخ،
به تاخت میآیند
تا در دامنههایت
آرام گیرند
برای دیدارت،
از صخرههای صعب بالایی روم
اما،پیش از من
آفتاب، برصخرهها
فرازآمده است
دختران، نامت را کل میزنند
که رؤیاهایشان را،
چراغانی کردهای
و مادران،
در اسطورهها ادامهات میدهند
و نقل داستانهایشان میکنند
و مردان شمشیرهایشان را
صیقل میدهند
تا در کنارت نگهبان شرافتشان باشند
کتاب تاریخ پیروانت ورق خورد
رضا امیرخانی، نویسنده و مستندنگار شناختهشده ایرانی و خالق آثاری چون «ارمیا»، «من او»، «بیوتن»، «قیدار» و «رهش» در کانال تلگرامیاش با انتشار عکسی از خود در کنار شهید سیدحسن نصرا... اینگونه نوشت:
«للحق... یا امیرالمومنین! این تو و این شبلالخمینی. شهادت میدهم که به دست اشقیالاشقیا شهید شد. و کتاب تاریخ پیروانت ورق خورد... تسلیت به رهبر گرامی»
اگر به خاک نشستیم
از شکست نبود
فاطمه عارفنژاد، شاعری جوان از اهالی زاهدان است. او اولین شعر خود را در سال 94 برای شهدای غواص سرود. «شبانماه» نام مجموعه شعر منتشرشده عارفنژاد است.
هزار سوگ چشیدیم و داغدار شدیم
چه شد که نسل خبرهای ناگوار شدیم؟
صدای شیون بیروت در جهان پیچید
شبی که باز پر از بهت انفجار شدیم
چقدر دیر به خود آمدیم وقت وداع
چقدر زود به نادیدنت دچار شدیم
دوباره روضه به سمت نیامدن رفت... آه
دوباره خیره به یک اسب بیسوار شدیم
آهای سیبِ سر نیزه! یاد ما هم باش
ببین چطور به خون جگر انار شدیم
نگاه تو همه را برد سمت سرچشمه
تو رفتی و همه با اشک، آبشار شدیم
اگر به خاک نشستیم، از شکست نبود
که گرم خواندن آیات سجدهدار شدیم
قسم به ماه که ما پیشمرگ حضرت صبح...
قسم به سرو که قربانی بهار شدیم
گوشِ زمانه غرقِ کلامِ مجید شد
احمد شهریار، شاعر پاکستانی و متولد سال 1362 است که سرودن به زبان اردو را از سال 1377 آغاز کرد و به یکی از شناختهشدهترین شاعران جوان اردو زبان تبدیل شد. شهریار پس از مهاجرت به ایران، سرودن شعر به فارسی را شروع کرد و توانست نماینده شایسته پارسیگویان پاکستان شود.
با دلهره همین که شنیدم: شهید شد!
چشمم به خون نشست و دلم ناامید شد
عالم سیاهپوشِ غمش گشت و هرکجا
گوشِ زمانه غرقِ کلامِ مجید شد
پیشِ رسول و آلِ رسولِ خدا چنین
عمامه سیاهِ سرش روسفید شد
این جنگ هم کشیده شد آخر به کربلا
سید، «حسین» گشت و عدویش یزید شد
سید حسن پسر شد و سید علی پدر
تا پای جان مرادِ خودش را مرید شد
بودند سخت منتظرش دوستانِ او
امشب برای اهلِ جنان روزِ عید شد
این جنگ، جنگِ سختِ علیهِ رژیم پست
با قتلِ دوست، واردِ عصرِ جدید شد
جهان مانده است دلتنگ رجزهایت
میلاد عرفانپور، شاعر رباعیسرایِ شیرازی است. او در حوزه شعر آیینی و شعر دفاع مقدس، اشعار ممتازی سروده است. «پاییز بهاری است که عاشق شدهاست»، از جمله کتابهای این شاعر است.
چه دارد میشود؟ ای داد از این پاییز! نصرا...
خودت تکذیب کن اخبار را! برخیز! نصرا...!
خبر، از انفجار قلبها و خانهها دادند
خبر، بمب است و ویران کرده ما را نیز، نصرا...!
پسِ آن دودها ما «جاءَ نصرا...» میگفتیم
که ما را جز قنوتی نیست دستآویز، نصرا...!
لبی واکن جهان مانده است دلتنگ رجزهایت
مپرس از کاسه صبری که شد لبریز، نصرا...!
بگو از مرکز فرماندهی -از آسمان- با ما
چه خواهی کرد با اهریمن خونریز، نصرا...
حسین آمد به بالین تو این ساعت گوارایت
تو و دیدار یار و گریه یکریز، نصرا...
خودت را سالها مجبور قید زیستن کردی!
چه شد یکسو نهادی جامه پرهیز، نصرا...!
از این پس، ضاحیه در حاشیه هرگز نخواهد ماند
که قلب ماست بیروت شهادتخیز، نصرا...!
تو آبروی انسان بودی
علیاصغر عزتیپاک، نویسنده و داستان نویس ایرانی است. رمانها و مجموعه داستانهای او نامزد یا برنده جایزههای ادبی مختلفی بوده است. عزتیپاک در واکنش به شهادت سیدحسن نصرا... در یادداشتی نوشت:
من برای تو میگریم، اما سید عزیز تو برخواهی خاست بهزودی، و چشمها را خیره خواهی کرد. منتظر تماشایت در قد و قامتی دیگر میمانم! تو آبروی انسان بودی در روزگاری که من دیدم!
صبح وصال دوست
نغمه مستشارنظامی، متولد اسفند 1359 در تهران و دارای مدرک دکترای محیطزیست است. از آثار منتشرشده مستشارنظامی میتوان به این کتابها اشاره کرد: «از کیش تا کشمیر»، «سخت است قلم باشی و دلتنگ نباشی»، «قطره»، «هزاروچهارصد و بیست سال پس از تو»، «همه تو» و «ارغوان».
دلی که بر ندارد چشم از آن دلخواه، پیروز است
قدم تا پایمردی میکند در راه پیروز است
زمان پلکی زد و بانگ رحیل آمد سواران را
هر آنکس زنده شد زین فرصت کوتاه، پیروز است
به جز صبح وصال دوست، فتحی نیست در عالم
دلت گر شعلهور شد در شهادتگاه، پیروز است
بکش ما را، که ما را زندهتر کرده ست مرگ آری
بترس از داغ غزه، اشک لبنان، آه پیروز است!
جهان روشن شد از نور شهادت، جاء نصرا...
که باشم من؟! خدا فرموده حزب ا... پیروز است
امشب دلم انبار باروت است
افشین علا، شاعر پیشکسوت ایرانی است که خود را شاعری سیاسی و اجتماعی میداند و اشعار متعددی در واکنش به وقایع سیاسی و اجتماعی در ایران و جهان اسلام سرودهاست. از جمله آثار افشین علا میتوان به منظومه 200بیتی او به نام «سربازنامه» در وصف شهید حاج قاسم سلیمانی اشاره کرد.
امشب دلم انبار باروت است
آتشفشان داغ بیروت است
افتاده یکسو شاخه زیتون
یکسو در آتش، ساقه توت است
تور عروس شرق، گلدوزی
با دانههای سرخ یاقوت است
مانند قایقهای سرگردان
جاری به هر سو خیل تابوت است
ای خطه زیبا! شکیبا باش
جان جهانی با تو مبهوت است
آینده لبنان و اسرائیل
چون قصه طالوت و جالوت است
این زخم چرکین، رو به نابودیست
این غده بدخیم، فرتوت است
طاقت بیاور باز هم لبنان!
دیگر زمان محو طاغوت است
کیست این صاعقه رشید؟
علی محمد مؤدب، زاده سال ۱۳۵۵ تربت جام، شاعر و مسئول فرهنگی ایرانی است. «عاشقانههای پسر نوح» و «مردههای حرفهای» از جمله مجموعههای شعری اوست. آثار مؤدب بیشتر در حوزه شعر سپید و کلاسیک دستهبندی میشوند.
کیست این صاعقه رشید؟
که چون ذوالفقار علی ایستاده
برفراز دریاهای مشوش نفت و کوههای خام چربی
و در شبهای مضطرب «تل آویو» و «حیفا»
میسوزاند دماغ موشکهای ضد موشک آمریکایی را
کیست این نخل افراشته
مزرعه کدوهای ژنتیک
این نخل خشمگین
-در وسط این رقاص خانه که
جزیره مصنوعی می سازند در دریایش
...
جنوب تشنه بود و سیب تشنه
مدیترانه تشنه بود و بیروت تشنه
خداوند به ما و قاتلان «حسین» فرصتی دوباره داد
دستهای بریده عباس را از شریعه گرفت
و بر شانه های تو به یاری ما فرستاد
تو را «نصرا...» مینامیم
وپس از نام تو ایمان داریم به «فتحی قریب»
ایمان داریم به قلب تو
که عبای جدت را بر دوش می اندازی
و فریاد میزنی ا... اکبر
با میراثی از مهربانی فاطمه و قهر حیدر کرار
دیدگاه ها