هراس و عقلانیت در تصمیم‌گیری جنگی

1403/07/15 09:19
کد خبر: 5288
کد نویسنده: 8
هراس و عقلانیت در تصمیم‌گیری جنگی

در بحران‌ها مهم‌ترین مسئله چگونگی تصمیم‌گیری است. تصمیم گاهی در سایه عقلانیت و گاهی در سایه سیاه هراس اتخاذ می‌شود. شناسایی آسیب‌های تصمیم‌گیری در بحران یک مؤلفه اساسی برای عبور از بحران‌هاست. اولویت این است که مسئولان و کارشناسان و مشاوران را در بحران نترسانید؛ نه از جنگ، نه از تأخیر، نه از دیپلماسی و نه از ترک مخاصمه.

در بحران‌ها مهم‌ترین مسئله چگونگی تصمیم‌گیری است. تصمیم گاهی در سایه عقلانیت و گاهی در سایه سیاه هراس اتخاذ می‌شود. شناسایی آسیب‌های تصمیم‌گیری در بحران یک مؤلفه اساسی برای عبور از بحران‌هاست. اولویت این است که مسئولان و کارشناسان و مشاوران را در بحران نترسانید؛ نه از جنگ، نه از تأخیر، نه از دیپلماسی و نه از ترک مخاصمه.
ترس، برادر مرگ است. هراس، تصمیم‌گیری را به خطا می‌کشاند. از این‌رو است که هدف اصلی جنگ‌های روانی ایجاد هراس در دل تصمیم‌گیران است. در هفته گذشته اقدامات هماهنگ دستگاه جنگ روانی اسرائیل با همکاری روزنامه‌های مشهور آمریکایی و اروپایی و شبکه‌های تلویزیونی مخالف تمامیت ایران که به نقل از «منابع آگاه» به تخلیه روان می‌پرداختند، درس‌های بزرگی برای دانش تصمیم‌گیری دارد. نظریه اقتصاد رفتاری این آموزه مهم را دارد که ابعاد خطاهای شناختی در تصمیم‌گیری را نشان می‌دهد. «صد هواپیمای پیشرفته دشمن‌» در دل و ذهن یک «ترسو» با همان صد هواپیمای پیشرفته در دل و ذهن یک انسان «شجاع» متفاوت است. اولی به‌سرعت وا می‌دهد و دومی با حزم و احتیاط و عاقلانه با آن مواجه می‌شود. البته مرز ترس و احتیاطِ عاقلانه همیشه روشن نیست؛ بنابراین مهم‌ترین مؤلفه تصمیم‌گیری آن است که نه از جنگ بترسید و نه از آتش‌بس و نه از صلح. هراس، موجب اختلال روانی تصمیم‌گیران می‌شود و سبب می‌شود که یا تعلل ورزند یا شتاب‌زده اقدام کنند. خطر هراس و اختلال روانی تنها این نیست که عقب‌نشینی و وادادگی رخ دهد، بلکه گاه سبب می‌شود که در جنگ پیش‌دستی شود یا اینکه دامنه جنگ به دیگر کشورها گسترش یابد. یک هدف مهم اسرائیل این است که دامنه جنگ را گسترش دهد. استراتژی کلی اسرائیل، «ایران‌هراسی» است و به قول رئیس سابق موساد «هسته‌ای‌شدن ایران تنها مسئله اسرائیل نیست، بلکه مسئله دیگران (یعنی مسئله آمریکا) است». البته این نیز درست است؛ به قول رهبری، «تکیه آمریکا و همدستانش بر حفظ امنیت رژیم غاصب، پوششی برای سیاست مهلک تبدیل رژیم به ابزار آنان برای در اختیار گرفتن همه منابع این منطقه و استفاده از آن در درگیری‌های بزرگ جهانی است. سیاست آنان، تبدیل رژیم به دروازه صادرات انرژی از منطقه به جهان غرب و واردات کالا و فناوری از غرب به منطقه است و این یعنی تضمین موجودیت رژیم غاصب و وابستگی کل منطقه به آن». ترس روی دیگری هم دارد و تنها محدود به دشمنان نیست. گاه «دوستان» نیز با ایجاد ترس، نظام تصمیم‌گیری را مختل می‌کنند. چگونه؟ آن‌گاه که با ترساندن و تهمت و افترا متفکران و اندیشه‌ورزان را از صحنه مشاوره تصمیم‌گیری و اظهار‌نظر خارج می‌کنند. میدان‌داری اقلیت «بدزبان» و کشاندن حسادت و کینه و جدل‌های سیاسی انتخاباتی به حوزه تصمیم‌گیری تنها کارکردی که دارد، انسداد گفت‌وگو و اندیشه‌ورزی و عقیم‌کردن دیپلماسی در میانه جنگ است. «چِک دیپلماتیک» هر موفقیتی در صحنه جنگ باید به‌زودی نقد شود، اگرنه دچار فراموشی زمان می‌شود. تشکیل گروه فشار روانی در فضای مجازی در پی اعمال قدرت از طریق هراس و نوعی بازی قدرت و نفوذ است که از قضا از لایه‌های افراطی طرفداران و مخالفان نظام دامن زده می‌شود و فضای روانی تخریبی را بر نظام تصمیم‌گیری مدیران کشور ایجاد می‌کند. متأسفانه توجه نمی‌کنند که مسئله کیان کشور و حاکمیت ملی است. در‌عین‌حال این فشار روانی برای این است که موضع‌گیری‌های گذشته خود را توجیه و تأیید کنند و روان خود را به قیمت آسیب به امنیت ملی آرام کنند. حلقه‌های افراطی سیاسی‌ می‌توانند ساختارهای فرقه‌ای را در روابط انسانی شکل دهند و حماقت را در تصمیم‌گیری در سازمان‌ها و دولت‌ها نهادینه کنند و آدمیان را به دور بی‌پایانی از حماقت وارد کنند. این ساختارهای فرقه‌ای می‌تواند هم در میان مخالفان نظام و هم در میان موافقان نظام باشد. حرص، کینه و اشتیاق شماری (شاید اندک) که آرزوی حمله اسرائیل و تخریب زیرساخت‌های کشور را دارند، یک نمونه از حماقت‌های نهادینه‌شده فرقه‌ای است. به همین شکل، این خطر می‌تواند در طیف مقابل رخ دهد. تصمیم‌گیری در جنگ‌ها خود وضعیتی بحرانی دارد، افزوده‌شدن هراس و بدبینی از هر سو می‌تواند نظام تصمیم‌گیری را دچار آشوب و هرج‌ومرج کند. بنابراین وظیفه همگان است که به آرامش هر‌چه بیشتر تصمیم‌گیران کمک کنند تا بتوانند تصمیماتی درست  اتخاذ کنند. 
البته حماسه‌سرایی، اظهار شجاعت و اعلام آمادگی برای بذل جان و مال در راه دین و وطن و انسانیت امری ضروری است اما مرز روشنی با ارعاب و بدبینی و ایجاد گروه فشار دارد. شجاعت الزاما به معنی ورود به جنگ نیست؛ شجاعت الزاما بی‌مسئولیتی نیست؛ شجاعت الزاما به خطر انداختن جان آدمیان نیست؛ شجاعت خودنمایی در بزم انجمن یاران نیست؛ بلکه حزم و احتیاط بر جان مردمان و کیان سرزمین نیز هست. جان مردمان نباید بهای خیره‌سری باشد.  نام مردی را نباید جستن به لاف و سخن.
کیومرث اشتریان-شرق

دیدگاه ها

ایمیل شما در معرض نمایش قرار نمی‌گیرد