همین دو سه سال پیش بود که قیمت برنج ایرانی در بازار به کیلویی ۱۸۰ هزار تومان و برنج پاکستانی به ۱۰۰ هزار تومان رسید و یک بلبشوی عجیب در سفره مردم ایجاد شد و تنها کسانی که از این بلبشو سود بردند، «سوداگران و دلالها» بودند.
مسعود حمیدی-روزنامه خراسان/ این نابسامانی که هرساله با شروع فصل تابستان و بهنوعی برداشت برنج در شمال کشور آغاز میشود، ناشی از مصوبات بالادستی مبنی بر ممنوعیت واردات برنج با اسم حمایت از تولید داخل و برنجکاران شمالی است. سال گذشته دولت سیزدهم برای حمایت از مردم و ثبات در قیمتها، بعد از سالها مصوبه ممنوعیت واردات برنج را لغو کرد و این تصمیم دولت باعث عقب نشینی قابلتوجه قیمت برنج ایرانی و خارجی شد، طوری که برنج ایرانی تا ۴۰ هزار تومان و برنج خارجی تا ۳۰ هزار تومان کاهش قیمت را تجربه کرد. بارها در گزارشهای پیگیرانه این مسئله را یادآور شدیم که دولت سیزدهم در سال ۱۴۰۲ تمام هموغم خود را برای تأمین ارز جهت واردات کالای اساسی گذاشته است و از ابتدای سال ۱۴۰۳ زمزمههای حذف این ارز منجر به رشد قیمت برخی محصولات شده است و تقریباً برای همه مسجل شده بود که امسال از ابتدای مردادماه واردات برنج ممنوع میشود، به همین دلیل بازرگانان اقدام به واردات برنج پاکستانی کردند ولی دست بر قضا در دوره تغییر دولت و روی کار آمدن دولت چهاردهم و بیثباتی تصمیمات جلوی ترخیص برنجهای واردشده گرفته شد و حجم برنج دپوشده در گمرکات کشور به بیش از ۱۰۰ هزار تن رسید و این رویه منجر به نامهنگاری انجمن واردکنندگان برنج با معاون اول شد و اختلافات در بدنه وزارت صمت، جهاد کشاورزی و حتی سازمان برنامه به نوعی عیان شد. ستاد تنظیم بازار ۱۸ تیرماه مصوب میکند که برنجهای واردشده موجود در گمرک تا پایان تیرماه ترخیص شوند اما این ترخیص انجام نمیشود. در این میان شالیکاران و مجمع نمایندگان استانهای شمالی کشور از این عدم ترخیص حمایت میکنند اما بازار به هم میریزد و برنج ایرانی افزایش قیمت پیدا میکند و برنج پاکستانی از کیلویی ۶۰ هزار تومان به بالاتر از ۸۰ هزار تومان میرسد.
این رویه بدون شک منجر به بلبشو در بازار برنج خواهد شد و هزینههای خانوار ایرانی و به همان نسبت افزایش و وضعیت تورم در سفره مردم را تحت تأثیر میگذارد. در این میان بازهم بازار دلالی و سوداگری احیا میشود، اما متضرران این روند تنها مردم هستند.
چند سؤال و مسئله
آیا غیرازاین است که کشور ایران در حال حاضر با خشکسالی و کمبود آب دست و پنجه نرم میکند و متأثر از همین موضوع در برخی مناطق کشور کشت برنج کلاً ممنوع و اراضی زیرکشت برنج در شمال کشور کاهش قابلتوجهی پیداکرده است و این یعنی کاهش تولید برنج در داخل کشور و کاهش یعنی کمبود و این کمبود یعنی سوداگری و افزایش بیقاعده قیمت برنج در کشور. پس چرا اصرار میشود در چنین شرایطی واردات برنج به کشور ممنوع شود؟ با علم این ممنوعیت «از ابتدای مرداد تا ابتدای آذر»، چرا اجازه ترخیص برنجهای واردشده قبل از این بازه زمانی داده نمیشود؟
آیا تجربه سال گذشته مبنی بر رفع ممنوعیت واردات برنج منجر به متضررشدن شالیکاران شمالی شده است یا ثبات در قیمت برنج داخلی و خارجی باعث شده ۸۵ میلیون ایرانی بتوانند سفره خود را خالی از برنج نبینند؟
مسئله مهم دیگر آنکه حمایت از تولید داخل در شرایطی قابل حمایت است که بتوان بدون آسیب زدن به محیطزیست، میراث آیندگان و توسعه پایدار کشور محصولی را تولید و نیاز کشور را تامین کرد. در شرایطی که به دلیل خشکسالی، بیآبی جدی بر اقلیم ایران حاکم است، چرا باید اصرار شود به نام حمایت از برنجکاران شمالی کل کشور با بلبشوی بازار برنج درگیر شود و موجبات نارضایتی مردم را فراهم کرد؟ چه کسانی از نارضایتی و بیثباتی در کشور سود میبرند؟
دیدگاه ها