جنایت ها و سبعیت اسرائیل موجب شده که به رغم همه واقعیت های فوق، هنوز برخی دچار توهم توطئه شوند و ۷ اکتبر را پروژه ای صهیونیستی بدانند.
جمیله کدیور-اطلاعات/یک سال از عملیات طوفان الاقصی و حمله گسترده اسرائیل به غزه گذشت. نور امیدی هم برای پایان جنگ غزه در آینده نزدیک به چشم نمی خورد. رژیم صهیونیستی که با کمک متحدان غربی، برای چندین دهه تصویر یک قدرت قوی و برتر را برای خود ساخته بود، در ۷ اکتبربا چالشی جدی مواجه و این تصویر شکسته شد. یک سال است که اسرائیل به رغم همه خشونت هایی که اعمال کرده، و با همه حمایت هایی که توسط آمریکا و دیگر کشورهای غربی شده، موفق به احیای این تصویر خود نشده است.
بعد از گذشت این یک سال اسرائیل هنوز به اهداف اعلام شده خود یعنی آزادی اسرا در غزه، بازگشت شهرک نشینان به مناطق مسکونی خود و از بین بردن حماس در غزه نرسیده است. اسرا نه فقط آزاد نشده اند، بلکه تعدادی از آنها در۷ اکتبر و پس از آن طی یکسال گذشته برمبنای «دکترین هانیبال» در بمبارانهای اسرائیل کشته شده اند.
شهرک نشین های شمال نه فقط برنگشته اند، بلکه با افزایش حملات جبهه های مختلف محور مقاومت بخصوص بعد از حمله اسرائیل به لبنان و شهادت سیدحسن نصرالله، بر تعداد شهرک نشین هایی که ناگزیر از ترک محل زندگی خود شده اند، افزوده شده است.
حماس هم به رغم کشته شدن و ترور برخی فرماندهانش، همچنان فعال است و غیر از حملات به نیروهای صهیونیست و ابزارهای جنگی آن در داخل غزه، حمله راکتی به مناطق اشغالی، جدیدا به سمت تل آویو داشت. این واقعیت که گردان های قسام بعد از یک سال و در سالگرد ۷ اکتبر توانایی آن را دارند که همچنان به تل آویو راکت شلیک کنند، ولو اینکه موشکها رهگیری شوند، بسیار قابل توجه است.
جنایت های اسرائیل طی این یک سال موجب شد تا این رژیم به یک پدیده منفور و منزوی در جهان تبدیل و عملکرد جنون آمیز آن در کشتار مردم غیرنظامی با جنایتهای آلمان نازی مقایسه شود. در این یک سال افکار عمومی سراسر جهان با چهره بدون نقاب اسرائیل بعنوان رژیمی نژادپرست و خشن و غاصب آشنا شد؛ رژیمی که به هیچ قاعده و قانون بین المللی پایبند نیست و خط قرمزی نمانده که نقض نکرده باشد. با کشتار ۴۲ هزار نفر و تخریب نزدیک به ۹۰ درصد اماکن و زیرساخت ها و فاجعه انسانی که برای ۲.۳میلیون فلسطینی در نوار غزه ایجاد کرده و دامنه آن را به کرانه باختری و لبنان کشانده،عملا جایگاه بین المللی اسرائیل کاملا ویران شده، به گونه ای که حتی توسط برخی از دوستان و متحدان سابق خود لااقل در ظاهر شماتت می شود. در این یک سال شاهد عمیق تر شدن نفرت جهانی نسبت به اسرائیل در خیابانها، در دانشگاهها و میان هنرمندان و در سطوح مختلف جامعه بودیم.
هر چند به گفته بنی موریس، مورخ اسرائیلی، ۷ اکتبر بزرگترین چالش وجودی اسرائیل از زمان تأسیس آن در ۱۹۴۸ به حساب میآید، ولی به نظر می آید آنچه پس از ۷ اکتبر رخ داد، چالشی به مراتب بزرگتر است که بتدریج اسرائیل را در چاه ویلی فرو برده که اگر با همین شیوه پیش رود و متحدان جلودارش نباشند، بیرون آمدن از آن اگر نگوییم محال که بسیار دشوار است.
قطعنامه های متعدد نهادهای زیرمجموعه سازمان ملل، دادگاه کیفری بین المللی و دادگاه دادگستری بین المللی نشان از وضعیت وخیم اسرائیل در جامعه بین الملل دارد. این در حالی است که در روزهای نخست، اسرائیل از حمایت بین المللی بی سابقه ای برخوردار بود و مقامات غربی با سفر به تل آویو حمایت خود را از آن در مبارزه با حماس اعلام می کردند. ولی بتدریج با مشاهده آنچه در غزه می گذرد بظاهر دچار نگرانی شدند، خواستار آتش بس فوری و برخی حتی خواهان تحریم تسلیحاتی اسرائیل شدند.
اسرائیل تا قبل از عملیات طوفان الاقصی در آستانه توافق عادیسازی روابط با عربستان سعودی قرار داشت که میتوانست شرایط منطقه را به نفع اسرائیل تغییر دهد. ۷ اکتبر توافق صلح را با عربستان سعودی متوقف کرد و مسئله فلسطین به مسئله نخست جهان و منطقه تبدیل شد. همچنین ۷ اکتبر تاثیرات داخلی مهمی بر اسرائیل داشت.
به گفته یووال نوح هراری نویسنده و مورخ اسرائیلی، «نتانیاهو همچنان به اسرائیل وعده «پیروزی کامل» می دهد، اما حقیقت این است که ما یک قدم با شکست کامل فاصله داریم.»
به لحاظ سیاسی، پس از اعمال محدودیتهای سخت و خشن و اقدامات شدید در داخل اراضی اشغالی، مهر باطلی بر «تنها دموکراسی در خاورمیانه» زده شد. نه تنها با کشتار فلسطینیان غزه، اعمال خشونت بر ساکنان فلسطینی کرانه باختری و بیت المقدس، بلکه با بازداشت، آزار و اخراج فلسطینیانی که شهروندی اسرائیل را دارند از مشاغل خود، به دلیل ابراز همدردی با غیرنظامیان غزه.
نارضایتی جامعه نسبت به سربازگیری فرزندان خود در یک جنگ طولانی و آزاد نشدن اسرا همچنان ادامه دارد. ازطرف دیگر اسرائیلی که مرتکب نسلکشی میشود، دیگر برای یهودیان مکانی جذاب و امن نیست. پس از ۷ اکتبر، اسرائیل شاهد مهاجرت معکوس است.
نکته قابل توجه این است که غالب این مهاجران، نخبگان اقتصادی، بازرگانان، افراد با تحصیلات بالا بخصوص در زمینه فناوری و اقتصاد هستند. در ۶ ماهه اول جنگ غزه نیم میلیون یهودی سرزمین های اشغالی فلسطین را ترک کردند. یهودیانی که از سراسر جهان با وعده های ثبات، رفاه و سرزمین موعود جمع شده بودند. به رغم وعده های جدید مبنی بر کمک های بلاعوض برای املاک و مستغلات و معافیت های مالیاتی برای خانه های مهاجران جدید، پیشنهادات موجود برای ورود مهاجرین تازه کافی نیست.
با افزایش مهاجرین معکوس، جامعه یهودی اسرائیل در این مدت به سمت افراط و نظامی شدن بیشتر پیش رفت. در این یک سال وزیر امنیت داخلی بن گویر در جهت مسلح کردن جامعه، حدود ۴۰۰۰۰۰ مجوز سلاح صادر کرد.
همچنین در این یک سال، آزاد نبودن رسانه در اراضی اشغالی هم نمود دیگری یافت. به خبرنگاران اجازه ورود به غزه برای تهیه خبر و گزارش داده نشد. خبرنگاران محلی در غزه هدف قرار گرفتند و دهها خبرنگار توسط رژیم تروریست اسرائیل به شهادت رسیدند. از فعالیت تلویزیون الجزیره در اسرائیل جلوگیری شد و در رام الله دفتر الجزیره با یورش نظامیان بسته شد.
۷ اکتبر و جنگ بر روح و روان صهیونیست ها هم اثر جدی داشت. بر اساس یافتههای مرکز تحقیقات و نوآوری خدمات بهداشتی KSM رژیم صهیونیستی و بررسی بیش از ۱.۱ میلیون نفر، از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۲۴، پس از ۷ اکتبر و جنگ غزه میزان مصرف داروهای ضداضطراب به طرز قابلتوجهی افزایش یافته است. برطبق این تحقیقات پس از جنگ ۷ اکتبر، مردم در مقایسه با حالت عادی، ۳۱۷ درصد بیشتر به دنبال نسخههای مرتبط با تسکین اضطراب بودند.
آثار اقتصادی ۷ اکتبر و جنگ پس از آن هم قابل ملاحظه است. از نظر اقتصادی، به باور سرمایه گذاران، با توجه به اینکه اسرائیل مانند گذشته درگیر یک جنگ موفق کوتاه مدت نیست، بلکه درگیر جنگی طولانی با دورنمای کمی برای پیروزی کامل است، برای سرمایه گذاری بین المللی و سود اقتصادی محل مناسبی نیست.
به دلیل بیاعتمادی مؤسسات و نهادهای مالی، از ابتدای جنگ، بسیاری از شرکتها و سرمایهگذاران بزرگ اسرائیلی مبلغ ۱۵۱ میلیارد شِکِل (۴۰ میلیارد دلار) از سرمایه خود را به دلیل نگرانی های امنیتی، از ترس جنگ طولانی؛ ترس از بدتر شدن وضعیت در جبهه شمال؛ کسری بودجه فزاینده و کاهش رشد اقتصادی و از دست دادن اعتماد به توانایی دولت برای بازگرداندن اقتصاد به رشد پایدار از اسرائیل خارج کردهاند.
از طرف دیگر صدها هزار نفر از نیروهای ذخیره مجبور به ترک مشاغل خود برای حضور در جنگ شدند. بر اساس گزارشی که توسط «مرکز دموکراسی اسرائیل» تهیه شده است، اقتصاد اسرائیل سالانه ۸ میلیارد شِکِل (حدود ۲.۷میلیارد دلار) را به دلیل فراخوان افسران و سربازان ذخیره به سربازی متضرر میشود. بعلاوه به دلیل پرداخت مبالغی به این افراد و هزینه انتقال به میدان جنگ وسایر هزینه ها برای هر فرد حدود ۱۲ هزار دلار در ماه هزینه می شود و این بار فشار اقتصادی را بردولت می افزاید.
تخلیه دهها هزار شهرک نشین از مناطق مسکونی خود و اقامت آنها در هتل ها و بیکاری آنها هم بار مالی اضافه بر دولت وارد کرده است.
مسائل مربوط به جنگ، از جمله تأمین مالی برای تخلیهشدگان؛ تأمین خانوادههای اسرا؛ تأمین مالی برای مشاغل آسیبدیده از جنگ؛ نیروهای ذخیره رزمی و خانوادههای آنها موجب درخواست دولت برای افزایش بودجه در سال ۲۰۲۴ به میزان تقریبی ۳.۳۵ میلیارد شِکِل شد. آثار ۷ اکتبر و تحولات پس از آن را در وضعیت فناوری و صنایع پیشرفته اسرائیل را هم نباید نادیده گرفت.
در گزارش انجمن فناوری پیشرفته اسرائیل (IATI) به مناسبت سالگرد شروع جنگ، این صنعت در مقایسه با سال قبل از جنگ، هم در تعداد دورههای استخدام و هم در کل سرمایهگذاریها کاهش چشمگیری داشته است. طبق این گزارش، در سال گذشته، تعداد سرمایهگذاران خارجی و اسرائیلی در صنعت فناوری پیشرفته اسرائیل به دلیل نگرانی سرمایهگذاران خارجی از وضعیت امنیتی کشور حدود ۳۰ درصد کاهش داشته است. برخی از شرکتها قصد دارند هم مقر خود و هم تعداد کارمندان خود را در خارج از اسرائیل افزایش دهند. بخش گردشگری که یک سوم اقتصاد اسرائیل را تشکیل می دهد به طور کامل متوقف و فعالیت بندر ایلات نیز مختل شده است.
پساز عملیات طوفان الاقصی صنعت کشاورزی اسرائیل هم با بحران مواجه شد. عدم دسترسی به مناطق کشاورزی و کاهش نیروی کار موجب کاهش بهرهوری شده است. جنگ منجر به کاهش ۴۰ درصدی کارگران کشاورزی شد. پیشاز ۷ اکتبر، بسیاری از کارگران کشاورزی اسرائیل کارگران مهاجر یا فلسطینیهای کرانه باختری بودند.
تحولات بعد از ۷ اکتبر موجب کمبود روزانه حدود ۲۰ تا ۳۰هزار کارگر شده که این معضل برداشت کمتر محصولات و عرضه با قیمت بالاتر و افزایش میزان واردات را به دنبال داشت. در حال حاضر رژیمصهیونیستی تنها ۲۰ درصد از آنچه را که مصرف میکند، تولید مینماید.
ضربه دیگر به ارتش اسرائیل بود که خود را اخلاقی ترین ارتش جهان! می دانست. ارتش علیرغم همه ویرانیهای عظیم و وحشیگریهای بیسابقهای که انجام داده است، هنوز موفق نشده است شوک ناشی از طوفان الاقصی و ازبین رفتن اعتماد مردم به ارتش را ترمیم کند. ارتش اسرائیل سالها دکترین نظامی خود را بر پایه جنگ های برق آسا بنا کرده بود و تصور می کرد با توحش و خشونت بیشتر و اعمال دکترین ضاحیه قادر به پیروزی و تحقق اهداف خود است. آنچه بعد از طوفان الاقصی طی یک سال اخیر رخ داد، درگیرشدن اسرائیل در یک جنگ فرسایشی طولانی مدت است. جنگی در چندجبهه که پایانش معلوم نیست.
اسرائیل طی این یک سال تلاش کرد عملیات طوفان الاقصی را به فرصتی تاریخی برای از بین بردن دشمنان خود تبدیل کند، اما به رغم همه جنایت ها و ترورهایی که برای بازدارندگی انجام داده، تا کنون در اهداف خودناکام مانده است. جنایت ها و سبعیت اسرائیل موجب شده که به رغم همه واقعیت های فوق، هنوز برخی دچار توهم توطئه شوند و ۷ اکتبر را پروژه ای صهیونیستی بدانند. ذهنیتی که افق دیدی کوتاه مدت دارد. واقعیت همان است که اسحاق بریک، ژنرال بازنشسته اسرائیلی می گوید: «این حماس نیست که در حال فروپاشی است، بلکه اسرائیل در حال فروپاشی است.» پروژه صهیونیسم در حال افول و شکست است؟
دیدگاه ها