قربانیان پدیده‌ای شوم به نام «تن شرمی»

1403/07/24 11:54
کد خبر: 5956
کد نویسنده: 8
قربانیان پدیده‌ای شوم به نام «تن شرمی»

بررسی ۲ پدیدۀ‌ «تن‌شرمی» و «خودزشت‌انگاری» و درباره افرادی که قربانی استانداردهای زیبایی و توقعات دست‌نیافتنی می‌شوند‌

اشکان محمودی-روزنامه خراسان/ زیبایی منفعت‌های زیادی دارد. از تسهیل در برقراری ارتباطات اجتماعی گرفته تا افزایش اعتماد به نفس. اما گاهی افکار یا رفتارهای مزاحمی می‌تواند بر باور ما دربارۀ ظاهر و بدن خود تاثیر بگذارد. «تن‌شرمی» به معنای انتقاد، تحقیر و قضاوت منفی درباره ظاهر یا بدن یک فرد است. این پدیده می‌تواند از طریق گفتار، رفتار یا فضای مجازی بروز کند و معمولاً به دلیل تطابق نداشتن با استانداردهای زیبایی رایج در جامعه انجام می‌شود. تن‌شرمی می‌تواند شامل انتقاد از وزن، قد، رنگ پوست، شکل بدن یا هر ویژگی ظاهری دیگری باشد. افراد درگیر ممکن است به دلیل فشارهای اجتماعی دچار اختلالات روانی، اضطراب، افسردگی و مشکلات تغذیه‌ای شوند. این احساسات منفی نه تنها بر کیفیت زندگی فرد تأثیر می‌گذارد؛ بلکه روابط اجتماعی او را هم تحت الشعاع قرار می‌دهد. همچنین ممکن است افراد برای فرار از احساسات منفی به رفتارهای خطرناک مانند آسیب به خود یا مصرف مواد مخدر رو آورند. تن‌شرمی می‌تواند برای کسانی که مورد تمسخر قرار می‌گیرند، خودزشت‌انگاری را به همراه داشته باشد. «خودزشت‌انگاری(BDD)»، یک اختلال روانی است که در آن فرد به‌صورت مداوم تصور می‌کند ظاهر او به‌شدت ناقص است و به همین دلیل، باید اقداماتی برای پوشاندن یا رفع نقوص آن انجام دهد. این افراد در اماکن شلوغ دچار تعریق، سرخ شدن، تپش قلب و سردرگمی می‌شوند. در این اختلال شخص مشغله‌های ذهنی شدیدی دربارۀ ظاهر خود دارد و در ارتباط با آن‌‌ها، رفتارهایی وسواس‌گونه را مکرر انجام می‌دهد. در پرونده امروز به بررسی علل، پیامدها و راهکارهای مقابله با این پدیده‌ها خواهیم پرداخت تا درک بهتری از احساسات افراد گرفتار در این موقعیت‌ها پیدا کنیم.

افراد مشهور درگیر با خودزشت‌انگاری

بنیاد BDD با هدف افزایش آگاهی عمومی و تغییر نگرش اجتماعی راجع‌به خودزشت‌انگاری، فهرستی از افراد مشهور درگیر با این اختلال را منتشر کرد. در این فهرست نام بازیگران، خوانندگان و اینفلوئنسرهای زیادی به چشم می‌خورد که در ادامه به چند تن از آنان اشاره کردیم.
 

«رابرت پتینسون» بازیگر انگلیسی   
او تجربیات خود از اختلال خودزشت‌انگاری را این‌گونه بیان کرده‌است: «این اختلال اضطراب موذیانه‌ای را به همراه دارد. خودزشت‌انگاری حس ناامنی شدیدی برای من ایجاد کرد؛ به‌گونه‌ای که هیچ‌وقت نتوانستم به کمال برسم. من سیکس‌پک ندارم و از رفتن به باشگاه متنفر هستم بنابراین تمام عمرم مایل نبودم که دیگران بدنم را ببینند.»
 

​​«فرانتس کافکا» نویسنده رمان «مسخ»  
 او هم دچار اختلال خودزشت‌انگاری بوده‌است. یادداشتی که «ماکس برود»، دوست کافکا، از او منتشر کرد نشان می‌دهد که کافکا چقدر از خود و ظاهرش متنفر بود. در متن یادداشت آمده: «من هیچ گاه نمی‌خواستم لباس جدید بخرم؛ زیرا اگر قرار است زشت به نظر برسم؛ حداقل می‌خواهم راحت باشم. همواره با کمر خمیده و شانه‌های افتاده راه می‌رفتم و دست‌ها و بازوهایم بی‌نظم بودند. از آینه‌ها می‌ترسیدم، چون زشتی غیرقابل اجتنابی را نشانم می‌دادند».

«مایکل جکسون» خواننده   
این هنرمند سرشناس هم احتمالاً دچار این اختلال بوده‌است. او به خاطر تعدد عمل‌های جراحی زیبایی‌اش شناخته می‌شود. جکسون دوران کودکی آزاردهنده‌ای را تحت سرپرستی پدرش گذراند که بارها او را تحقیر می‌کرد. 
 

به گفتۀ خود در نوجوانی از آکنه حاد رنج می‌برد و در سال‌های بعد، در انزوا زندگی می‌کرد و هنگام بیرون رفتن از خانه، صورتش را می‌پوشاند.
​​​​​​​ریشه‌های تن‌شرمی به عوامل فرهنگی، اجتماعی و حتی تاریخی مربوط می‌شود. در بسیاری از فرهنگ‌ها، ایده‌آل‌های زیبایی به‌طور مداوم تغییر کرده‌اند. به‌طور مثال، در قرون گذشته چاقی به عنوان نشانه‌ای از ثروت و رژیم غذایی غنی تلقی می‌شد؛ در حالی که امروزه لاغری به عنوان معیار زیبایی شناخته می‌شود. در عصر ما، استانداردهای زیبایی بیشتر از هر زمان دیگری تحت تأثیر رسانه‌های اجتماعی هستند. تصاویری که در این فضاها منتشر می‌شوند؛ ایده‌آل‌هایی غیرواقعی از زیبایی را ترویج می‌کنند. این تصاویر عموماً با استفاده از نرم‌افزارهای ویرایش عکس به‌گونه‌ای دستکاری می‌شوند که ویژگی‌های خاصی مانند پوست شفاف، بدن لاغر و چهره‌های متقارن را به نمایش بگذارند. این امر باعث می‌شود بسیاری از افراد احساس کنند که بدن آن‌ها به اندازه کافی زیبا نیست و در نتیجه خود را در مقایسه با این ایده‌آل‌های ترسیم‌شده بازنده ببینند. در دهه اخیر شبکه‌های اجتماعی بستری فراهم کرده‌اند که افراد می‌توانند به راحتی نظرات خود را درباره دیگران ابراز کنند. کاربرانی که خود را در معرض قضاوت دیگران قرار می‌دهند؛ ممکن است با نظرات منفی درباره ظاهرشان روبه‌رو شوند. این انتقادات می‌تواند از طرف دوستان، خانواده یا غریبه‌ها باشد و به احساس شرم و نداشتن اعتمادبه‌نفس منجر شود. برای مقابله با تن‌شرمی، نیاز است که آگاهی عمومی افزایش یابد و استانداردهای زیبایی واقع‌بینانه‌تری به جامعه معرفی شود. کمپین‌های مجازی می‌توانند نقش مهمی در تغییر نگرش‌ها ایفا کنند. به‌عنوان مثال، کمپین ترویج انتشار تصاویر واقعی و بدون ویرایش از افراد با انواع بدن‌ها توانست تا حدی کارساز باشد.
​​​​​​​تن‌شرمی یک پدیده اجتماعی است
از آنجایی که این موقعیت‌ها علایم مشترکی با یکدیگر دارند؛ لازم است تا هر کدام را بیشتر بشناسیم. دکتر «سودآوری» توضیح می‌دهد: « باید گفت تن شرمی رفتاری است که دیگران با فردی به‌واسطۀ ظاهرش انجام می‌دهند؛ نه حسی که فرد بابت بدن خود دارد. بنابراین تن‌شرمی یک مقوله اجتماعی است اما «خجالت از بدن» یک حالت است و نمی‌توان آن را اختلال نامید. ممکن است فردی به‌خاطر شرایط فیزیکی خاص خود دچار خجالت از ظاهرش شود. شرایط اجتماعی و مقایسه شدن در کودکی از دلایل وقوع این احساس هستند. اما بادی دیسفورمیک یا خودزشت‌انگاری در دسته اختلال طبقه‌بندی می‌شود و علامت اصلی آن رضایت نداشتن از کلیت بدن و فرم بدنی است. در این اختلال فرد به عضو خاصی از بدن خود مانند بینی، شکم یا... توجه نمی‌کند و کل بدن خود را نازیبا می‌پندارد. باید توجه داشت که تفاوت‌هایی میان «خجالت از بدن» و «خودزشت‌انگاری» وجود دارد. رفتارها در خجالت از بدن آن قدر آسیب‌رسان نیستند. افراد در این وضعیت معمولاً امور مربوط به زیبایی را بیشتر انجام می‌دهند یا سعی می‌کنند با رژیم و ورزش به وضعیت جسمانی مطلوب خود برسند. اما در سمت دیگر ماجرا، افراد خودزشت‌انگار حاضرند درد شدیدی را بدون ضرورت پزشکی و صرفا برای تغییر بدن خود تحمل کنند. عمل‌های سنگین مانند اسلیو معده یا لیپوساکشن(برداشتن چربی اضافه بدن) در این موارد بیشتر دیده می‌شوند.»
باید از کودکی جلوی «خجالت از بدن» را گرفت
از دکتر سودآوری راهکارهای جلوگیری از درگیر شدن نوجوانان با خجالت از بدن را جویا می‌شوم. در پاسخ می‌گوید: «نوجوانان به دلیل طی کردن دوران گذار از کودکی به جوانی، عموماً از شرایط اطراف‌شان ناراضی هستند. آن‌ها به علت وقوع تغییرات جسمانی، با فرم بدنی جدید خود آشنا نیستند و با آن کنار نمی‌آیند. یکی از مهم ترین راهکارهای مقابله با این احساس، درمیان گذاشتن آموزش‌های لازم، قبل از ورود نوجوان به مرحله جدی بلوغ است. به بیان دیگر، او را از تغییراتی که قرار است برای بدن و ظاهرش رخ دهد؛ آگاه کنیم تا دچار ترس، شرم و طردشدگی نشود. همچنین به او یادآوری کنیم تغییرات جسمانی او موقت هستند. اما همه آموزش‌ها محدود به نوجوانی نمی‌شوند. کودکان از شش ماهگی تا قبل از بلوغ کاملا تحت‌تاثیر والدین هستند؛ از این‌رو رفتار والدین در این بازۀ سنی اهمیتی به‌مراتب بیشتر از دورۀ نوجوانی دارد. این که والدین چه رفتاری را در کودک تشویق می‌کنند؛ تاثیر مستقیمی در آینده فرزندشان دارد. آیا والدین کودک‌شان را بابت تلاش و موفقیت تشویق می‌کنند یا زیبایی؟ آیا والدین در سنین قبل از بلوغ، حس زیبا بودن را به فرزند خود منتقل می‌کنند یا فقط در مواقع خاص مثل انجام یک رفتار یا پوشیدن لباسی خوش‌منظر این احساس را به او می‌دهند؟» این مدرس دانشگاه در ادامه می‌افزاید: «افرادی که از نظر ظاهری و جسمانی مطابق با استانداردهای عمومی هستند نیز ممکن است دچار خجالت از بدن شوند. بخشی از این احساس به معیارهایی که در ذهن فرد وجود دارد؛ برمی‌گردد و بخشی دیگر به ویژگی‌های جسمانی که شخص از داشتن‌شان محروم است. به‌عنوان مثال فردی با موهای فر ممکن است خود را نازیبا بپندارد زیرا تصور می‌کند اگر موهایش صاف بود؛ جذابیت بیشتری داشت یا برعکس. بخشی از ترویج بیشتر خجالت از بدن به لطف مد شدن خدمات زیبایی اتفاق افتاد. اعمالی که زمانی منوط به وقوع یک رخداد خاص، مثل یک عروسی یا مهمانی بودند حال به‌واسطۀ کارکرد روزمره‌شان فراگیر شدند. بنابراین کسی که فاقد این ویژگی‌هاست؛ متفاوت تلقی می‌شود و ممکن است در جمع‌های خودمانی نیز دچار تن‌شرمی شود.»
تیر آخر، فقدان خوشحالی
دکتر سودآوری دربارۀ عواقب بی‌توجهی به درمان شرح می‌دهد: « درمان نشدن خجالت از بدن می‌تواند به کمبود اعتماد به نفس و اختلال در روابط عاطفی منجر شود. شخصی که دچار این وضعیت است؛ حس نیاز به ارتباط و صمیمیت را در وجودش قربانی می‌کند؛ زیرا خود را لایق یک ارتباط مثبت نمی‌داند. در خودزشت‌انگاری عواقب جدی‌تر می‌شوند و می‌توانند در مراتبی به مرگ هم بینجامند. متاسفانه سالانه ده‌ها نفر بر اثر عمل‌های زیبایی سنگین جان خود را از دست می‌دهند. عوارض پس از عمل نیز در سنین بالاتر، گریبانگیر زیباجوها می‌شود. اما مهم‌ترین عارضه «خجالت از بدن» و «خودزشت‌انگاری»، فقدان حس خوشحالی و رضایتی است که افراد در طول عمر خود از آن محروم هستند. معمولا در بررسی پیامدهای این دو موقعیت به این مهم اشاره نمی‌شود که شخص درگیر، هیچ‌گاه راضی و خوشحال نیست. ممکن است شخص از عمل و عوارض آن جان سالم به‌در ببرد؛ اما تمام عمر خود را با احساس نارضایتی و ناکفایتی پشت سر گذاشته‌ که بهای سنگینی است. هدف درمان، ساقط کردن اعتبار شناخت و باورهای غلط است تا جا برای فراگیری باورهای جدید هموار شود. در این موارد به زبان آوردن جملاتی نظیر «تو چقدر زیبایی» یا «تو چقدر بی‌نقصی» نمی‌تواند کارساز باشد. شخصی که خودش را قبول ندارد؛ این حرف‌ها را مصداق فریب دادن می‌داند. او تصور می‌کند که اطرافیان با به زبان آوردن این جملات سعی می‌کنند تا او را دلداری دهند یا حتی چنین می‌پندارد که اطرافیانش برای تمسخر او از این جملات استفاده می‌کنند. بنابراین مهم‌ترین نکته در مواجهه با افرادی که دچار تن‌شرمی هستند؛ حفظ رفتار عادی و روزمره است؛ به گونه‌ای که نشان دهیم آن ویژگی برای ما موضوعیتی ندارد. باید این نکته را درنظر گرفت که یک سری از مسیرهای نورونی مغز، در طول سالیان طولانی شکل می‌گیرند و از این‌رو نمی‌توان به‌راحتی آن‌ها را جایگزین کرد. در نتیجه ممکن است فرد تا آخر عمر دچار این اضطراب‌ها بماند؛ اما در سطح رفتاری این شناخت را پیدا می‌کند که این رفتار، ناکارآمد و آسیب‌رسان است پس نباید بهای زیادی به آن بدهد».
 

دیدگاه ها

ایمیل شما در معرض نمایش قرار نمی‌گیرد