رمان سلاخخانه شیکاگو نوشته آپتون سینکلر با ترجمه یوسف کارگر در نشر رایبد به فارسی ترجمه شده است.
رمان سلاخخانه شیکاگو نوشته آپتون سینکلر با ترجمه یوسف کارگر در نشر رایبد به فارسی ترجمه شده است. پیشتر این رمان با عنوان جنگل به ترجمه مینا سرابی در نشر دنیای نو و با ترجمه ابوتراب باقرزاده در نشر روزبهان منتشر شده بود. برای نویسندهای که مجله تایم دربارهاش نوشته بود: «مردی که همه چیز به ما داد، جز شوخطبعی و سکوت»، نوشتن یکی از بزرگترین متنهای تاریخ ادبیات، آن هم در ۲۵ سالگی، چیز عجیبی نیست.
آپتون سینکلر را شاید بتوان تنها نویسندهای دانست که با نوشتن و انتشار رمان، جهان را تغییر داده است؛ سلاخخانه شیکاگو در سال انتشارش ۱۹۰۶ چنان بلوایی در ایالاتمتحده بهپا کرد که تئودور روزولت رییسجمهور وقت دستور تاسیس سازمان غذا و دارو (FDA) را صادر کرد! کتابی که با محوریت داستان زندگی دهشتناک کارگران مهاجر لیتوانیاییتبار در کشتارگاههای شیکاگو، زندگی امریکایی را در لایههای زیرین و دور از دسترساش روایت کرد و به مردم و دولت فهماند که به خاطر سلامتی جسم و جان خودتان و قلبی که در سینه دارید، نباید سکوت کنید.
رمان سلاخخانه شیکاگو صد و اندی سال پس از انتشارش، همچنان آینهای است رو به همه ما برای درک اهمیت ادبیات، روشنفکر متعهد و ایستادن بر سر عمیقترین و اصیلترین ارزشهای اخلاق انسانی. «دختر دانشجو که اولینبار بود حرف میزد، به سرعت پرسید: «سوسیالیسم چگونه این را تغییر خواهد داد؟» شلیمن پاسخ داد: «تا زمانی که ما بردهداری روزمزد داریم، اصلا مهم نیست که یک کار چقدر تحقیرآمیز و نفرتانگیز باشد، چون یافتن افرادی برای انجام آن آسان است. اما به محض اینکه نیروی کار آزاد شود، دستمزد چنین کاری شروع به افزایش خواهد کرد. بنابراین کارخانههای قدیمی، کثیف و غیربهداشتی یکییکی از بین میروند، چون ساختن کارخانههای جدید ارزانتر خواهد بود و همچنین ماشینها زغالسنگ را به داخل دیگهای کشتی پرتاب میکنند، ایمنی در کارهای خطرناک تضمین یا جایگزینی برای محصولات آنها پیدا میشود.
دقیقا به همین ترتیب، با آگاهی بیشتر شهروندان جمهوری صنعتی ما، قیمت فرآوردههای گوشتی هر سال افزایش مییابد؛ تا زمانی که درنهایت کسانی که میخواهند گوشت بخورند خودشان مجبور به کشتار دامها شوند و به نظر شما این رسم تا کی باقی خواهد ماند؟ به موضوع دیگری بپردازیم: یکی از همراهان ضروری سرمایهداری در یک دموکراسی، فساد سیاسی است و یکی از پیامدهای اداره اموری که سیاستمداران نادان و شرور برعهده دارند، این است که با وجود اینکه از برخی بیماریها میتوان پیشگیری کرد، ولی نیمی از جمعیت را از بین میبرند و حتی اگر به علم اجازه عمل داده شود، نمیتواند کاری کند، چون اکثریت انسانها اصلا انسان نیستند، بلکه صرفا ماشینهایی برای خلق ثروت برای دیگران هستند.
آنها در خانههای کثیف حبس و به حال خود رها شدهاند تا در بدبختی و درد بپوسند و شرایط زندگیشان آنقدر سریع بیمارشان میکند که حتی تمام پزشکان دنیا هم نمیتوانند آنها را درمان کنند؛ بنابراین آنها همچون کانون سرایت باقی خواهند ماند و زندگی همه ما را مسموم و خوشبختی را حتی برای خودخواهترین افراد غیرممکن میکنند. به همین دلیل من جدا تاکید میکنم که تمام اکتشافات پزشکی و جراحی که علم در آینده میتواند انجام دهد، اهمیت کمتری خواهد داشت نسبت به استفاده از دانشی که اکنون دراختیار داریم و این زمانی ممکن خواهد بود که همه محرومان، حق زندگی شایسته را به دست بیاورند.»
اسدالله امرایی- روزنامه اعتماد
دیدگاه ها