ایران دیگری وجود ندارد

1403/07/28 10:53
کد خبر: 6242
کد نویسنده: 8
ایران دیگری وجود ندارد

این روزها بیش از هر زمان دیگری به «مردم» نیاز است؛ به مردم از هر طیف و طبقه‌ای. مردمی که به این باور رسیده‌اند که با همه اختلاف‌ها‌ با یکدیگر و دولت ناگزیرند کنار هم باشند و از منافع ملی‌شان دفاع کنند. البته این کار دشواری است برای مردمی که در این سال‌ها از دولت‌ها بسیار بی‌مهری دیده‌اند و در مقاطع مختلفی خواسته یا ناخواسته تحقیر شده‌اند.

احمد غلامی- شرق/این روزها بیش از هر زمان دیگری به «مردم» نیاز است؛ به مردم از هر طیف و طبقه‌ای. مردمی که به این باور رسیده‌اند که با همه اختلاف‌ها‌ با یکدیگر و دولت ناگزیرند کنار هم باشند و از منافع ملی‌شان دفاع کنند. البته این کار دشواری است برای مردمی که در این سال‌ها از دولت‌ها بسیار بی‌مهری دیده‌اند و در مقاطع مختلفی خواسته یا ناخواسته تحقیر شده‌اند. هیچ عاملی در ویرانی یک کشور مؤثرتر از القای تحقیر به مردم آن سرزمین نیست. به همین دلیل است که در اکثر خاطرات کسانی که از غرب و شرق به ایران سفر کرده‌اند، در کنار بیان مزایای زندگی در ایران و ایرانیان، به نکات منفی مردم پرداخته‌اند. آنان از این رهگذر ملت ایران را تحقیر کرده‌اند. برخی از این خاطرات دست بر قضا از سوی مقامات و چهره‌های ایرانی در واکنش به بلایا و مصیبت‌هایی روایت شده که دولت‌ها بر سرشان آورده‌اند. مسئله این نیست که باید نارسایی‌ها و وضعیت غیرمتعارف ایران و ایرانیان را پرده‌پوشی کنیم، هر جامعه‌ای نیاز به نقد دارد. نقد دیگران و انتقاد از خود است که جامعه را متحول و دگرگون می‌کند. اما اکثر کسانی که دست به انتقاد از جامعه و مردم ایران زده‌اند، آگاهانه درصدد تخریب و تحقیر ملت بوده‌اند. مهم‌تر از آن، تلاش کرده‌اند مردم را به این باور برسانند که آنان از جنس و جنمی دروغ‌گو، غیرقابل اعتماد، ریاکار، قانون‌شکن، فرصت‌طلب، خائن، دسیسه‌ساز و پشت‌هم‌انداز هستند. این تحقیرها و تخریب‌ها چنان ریشه تاریخی دارد که بدون استثنا‌ همه ما وقتی درباره مردم ایران سخن می‌گوییم، از مردمی این‌چنینی حرف می‌زنیم که البته خودمان جزء آن نیستیم. به‌جرئت می‌توان گفت‌ ایران و مردمی وجود دارد که جملگی ملبس به همه رذایل‌اند. از قضا این رویکرد نکته مثبتی دارد و آن این است که ما خودمان را جزء این مردم و در این قامت و لباس نمی‌بینیم. این ایران دیگر و ذهنی اتوپیای همه رذایل است. ایرانیان اتفاقا در برابر تحقیرها و تخریب‌ها نشان دادند سخت‌جان‌اند و به آن تن نخواهند داد. طرفه آنکه با این‌همه رساله، خاطره و جستار در سرزنش ایرانیان، آنان همچنان ایستاده‌اند. معمولا درباره منش و رفتار ایرانیان جزء را به کل و اقلیت را به اکثریت و خاص را به عام تعمیم می‌دهند و گاه باور می‌کنیم همه ایرانیان این‌گونه‌اند؛ البته همه آن ایرانیان و مردمی که ما جزء آن نیستیم. مردم ایران همواره در برابر حقارت‌ها مقاومت کرده‌اند؛ حقارت‌هایی که از طرف دولت‌های خارجی و داخلی بر آنان اعمال شده است. یکی از شیوه‌های اِعمال قدرت، القای حقارت است. ملتی که دچار حقارت داخلی و خارجی بشود، اعتماد‌به‌نفسش را از دست داده، متفرق، منزجر و متنفر از خود و سرزمینش می‌شود. هیچ‌چیز بیش از‌ «هرمنوتیک خود» ما را آماده تسلیم نمی‌کند؛ یعنی بیش از آنکه دیگران ما را به سلطه درآورند، ما خودمان به پذیرش انقیاد تن می‌دهیم. اما تاکنون این‌گونه نشده است و با اینکه سالیان سال درباره مذمت مردم این سرزمین سخن گفته‌اند، تاریخ جنبش‌های آزادی‌خواهی آن قابل مقایسه با هیچ‌یک از کشورهای منطقه نیست. ایرانیان سالیان سال است که به شکل‌های مختلف برای دموکراسی مبارزه می‌کنند؛ گیرم این مبارزه آن‌چنان که انتظار می‌رود از عمق لازم برخوردار نباشد. اگر این خصلت‌های ناروا به مردم ایران حقیقت دارد، چگونه می‌توان انقلاب مشروطه را ارزیابی کرد؟ ملی‌شدن صنعت نفت و مبارزه مصدق و خیل عظیم مردمی که یک‌صدا علیه استثمار و استبداد فریاد زدند، چگونه به وجود آمد؟ حتی کودتای 28 مرداد و تحقیر شاه و مردم ایران نتوانست مانع مبارزان راه آزادی شود و دست آخر خون‌های ریخته در این راه به  انقلاب 57 انجامید. 

اگر مردم ایران دروغ‌گو، ریاکار، فرصت‌طلب و خائن هستند، چگونه هشت سال جنگیدند و چرا پس از جنگ با اینکه طیف خاصی تلاش می‌کرد مردم را به انقیاد خود درآورد و آنان را هم‌شکل و همفکر خود کند، ناکام ماند. آن ایرانی که به تحقیر از آن نام می‌برند، گاهی برخی از ویژگی‌هایش با واقعیت منطبق است، اما همه حقیقت این نیست. اگر امروز طیفی از مردم ایران دل‌شان برای فلسطین و لبنان نمی‌تپد، گناه از آنان نیست، باید این اشکال را در جای دیگری جست‌وجو کرد. در برابر، بسیاری از مردم که جزایر سه‌گانه را ندیده‌اند و نمی‌دانند کجاست، فقط به صرف اینکه جزئی از خاک ایران است، به هر قیمتی پای آن می‌ایستند و القای نام دیگری به‌جز خلیج‌ فارس آنان را خشمگین خواهد کرد. مردم ایران نه قومی برگزیده‌اند و نه نژادی برترند.  آنان می‌دانند مردمی معمولی‌اند با ویژگی‌های منحصربه‌فرد خود. آنچه مردم ایران به آن نیاز دارند، نه ستایش‌های دروغین است و نه تحقیرهای ناروا. آنان می‌خواهند مثل خودشان باشند و مثل خودشان با آنان برخورد کنند. این‌گونه است که می‌توان در کنار مردم ایران ایستاد‌؛ نه جلوی آنان و نه پشت سرشان، دقیقا کنارشان. ایران کشوری است که دولت‌هایش همواره به مردم آن نیاز دارند و این تفاوت اصلی ایران با کشورهای منطقه است. پس آن‌گونه که شایسته است باید با مردم ایران برخورد کرد، حتی اگر در پی منافع خود هستیم. ایران دیگری وجود ندارد؛ هرچه هست همین ایران است، با همه نیکی‌ها و بدی‌هایش.

دیدگاه ها

ایمیل شما در معرض نمایش قرار نمی‌گیرد