دنیای کتاب میتواند به ذهن ما عمق دهد و ما را برای مقابله با چالشهای زندگی آماده کند. اما شاید همه ما نتوانیم سراغ کتابهایی مفید و مناسب برویم. متاسفانه این روزها در فضای مجازی هر کسی کتاب معرفی میکند یا بدون داشتن تخصص و آگاهی سعی میکند به مردم درباره موضوعات مختلف زندگی مشاوره بدهد
سید مصطفی صابری_روزنامه خراسان /از کتابهای زرد و بازاری که میخواهند همه مشکلات را با چند ترفند ساده و در زمانی کوتاه حل کنند تا پیجهای روانشناسهای قلابی و انگیزشی، ما در معرض انواع محتواهای بیفایده و گاهی پرضرر هستیم که باید در انتخابشان دقت کنیم. محتواهای پرزرق و برق با وعدههای آن چنانی، دستورالعملهای پراغراق و داستانهای روانشناسی با پایانهای احساسی. اما باید سعی کنیم عطش یادگرفتنمان را در مسیر بهتری قرار دهیم. شاید رمانهای خوب در این زمینه به ما کمک کنند. در این مطلب به این موضوع میپردازیم که چرا رمان بخوانیم و چه رمانهایی بخوانیم.
چرا رمان؟
اگر برای توسعهفردی، مواجهه با مشکلات زندگی زناشویی، کاری و به ویژه تربیت فرزند، اهل کتابهای عمیق هستید که چه بهتر. با همان دست فرمان جلو بروید و گاهی بینش برای تنوع رمانی هم بخوانید. اما اگر میخواهید بهجای آنکه دنبال راهحل مشکلاتتان در پیجهای روانشناسی زرد باشید کم کم سراغ مطالعه بیایید و ذهن و حوصلهتان را برای خواندن منابع بهتر تمرین دهید، بد نیست از خواندن رمان شروع کنید. به دو دلیل، اول اینکه با خواندن رمان تجربه زیست بیشتری پیدا میکنید و در دل اتمسفری مثل زندگی روزمره با مسئله مواجه میشوید. انگار یک دوست دارد از مشکلش به شما میگوید. دوم اینکه عادت به مطالعه در شما با داستان بهتر ایجاد میشود. کتابهای روانشناسی مفید، حتی اگر برای مخاطب معمولی نوشته شده باشند بهطور معمول چندان سرگرم کننده نیستند. اما تعلیق داستانها به مخاطب این فرصت را میدهد تا انگیزه بیشتری برای ادامه خواندن داشته باشد. اما در انتخاب رمان هم باید دقت کرد. هر کتابی شما را در مسیر کتابخوان بهتر شدن قرار نمیدهد و برخی کتابها حتی ذائقه مخاطبشان را نازلتر میکنند. در ادامه چند کتاب را مرور خواهیم کرد که مستقیم و غیرمستقیم در حوزه روانشناسی حرفهای مهم و جذابی دارند.
بخش دی| تمرینی برای خواندن
این کتاب یک رمان جنایی، معمایی و با درونمایه روانشناسی است که برای شروع میتواند تمرین خوبی باشد چون چندان در دل کنشهای شخصیتها نمیرود اما تعلیق خوبی دارد. کتاب داستان یک دانشجوی پزشکی است که یک شب کامل را برای کارآموزی باید در بخش بیماران روانی یک بیمارستان بماند و در حقیقت دوام بیاورد چون اتفاقات نگران کننده و گاهی ترسناک در آن بخش میافتد. با شخصیت اصلی همراه میشویم، بین گذشته و حال او در نوسان هستیم، با مشکلات روحی و ترسهای قدیمیاش آشنا و مردد میشویم که آیا حتی حالا هم چالشهای روحی دارد یا نه؟ نویسنده دغدغه این را داشته تا با استفاده از تجربهاش تصویری واقعی از بیماران روانی و دنیای ذهنیشان پیشروی مخاطب بگذارد. گرهافکنی داستان و منگنه زمانی که التهابش را بالا میبرد، مخاطب را همراه میکند؛ اما محتوایش عمیق و شاهکار نیست.
اتاق| تکاندهنده و براساس واقعیت
وقتی کتاب میخوانیم بهخصوص اگر رمان باشد نباید تصور کنیم که قرار است کلی دیالوگ و بحث فلسفی داشته باشد که مستقیم زندگی ما را زیر و رو کند. بلکه با مطالعه گام به گام، نگاه ما به دنیا تغییر میکند و عمیقتر میشود. هیچوقت دنبال تاثیر مثبت مطالعه نباشید، چون چیزی که خواندهاید در ناخودآگاه شما ثبت شده و به مرور در تغییر شخصیت شما موثر بوده تا بهوقتش و به شکلی که شاید ندانید به کارتان بیاید. کتاب «اتاق» که با الهام از یک داستان تلخ و تکاندهنده است یکی از آثاری است که چنین کارکردی دارد. قصه درباره دختر جوانی است که سالهاست در اتاقی کوچک زندانی شده و مورد آزار قرار گرفته. فرزند کوچک او که فقط همان چهاردیواری را دیده تصور میکند دنیا محدود به همین فضای کوچک است. حالا اگر این دو نفر فرصت فرار پیدا کنند و وارد دنیای واقعی شوند، چه چیزی در انتظار آنهاست؟ اتفاقات داستان میتواند استعاره از چه چیزهایی باشد؟ این رمان فرصت خوبی است که مفهوم زندگی و احساسات انسانی را از زاویه دید تازهای ببینید و درک کنید. زاویهای که در زندگی روزمره مجال مواجهه با آن را نداشتید.
بیمار خاموش| آماده غافلگیری باشید
«بیمار خاموش» موفقیتی بزرگ در دنیای رمانهای معمایی و روانشناسی بود. نه خیلی عمیق و فلسفی شد تا مخاطب معمولی را پس بزند؛ نه خیلی روی جنبه تعلیقی تاکید کرد تا محتوایش لطمه ببیند. این اثر تعادلی درست را برقرار کرد که توانست هم مخاطب را سرگرم کند و هم به خواننده چیزهای زیادی درباره درمانگری، روانکاوی، سایه سنگین طرحوارههای کودکی بر زندگی ما در بزرگ سالی و... بگوید و در نهایت با یک پایان غافلگیرانه خاطرهای خوب را در ذهن مخاطب تثبیت کرد. رمان درباره آلیسیاست، نقاشی توانمند که متهم به قتل شوهر پولدار و معروفش است. اما آلیسیا در طول بازپرسی، دادگاه و حتی تا سالها بعد صحبت نمیکند و چیزی از ابعاد ماجرا و انگیزههایش نمیگوید تا اینکه یک روانکاو بهنام تئو تلاش میکند با لایههای عمیقتر ذهن او رابطه بگیرد. دو زاویه دید بر داستان حاکم است و داستان را پیش میبرد؛ یکی تئو و دیگری دفترچه خاطرات آلیسیا. با خواندن این رمان گیرا، چیزهای جالبی از تاثیر روانکاوی بر ذهن افراد یاد میگیرید، درون ذهن شخصیتهای اصلی سفر میکنید و فرصت این را دارید که چیزهای جالبی را در خلال یک داستان جنایی با گرهافکنی جذاب یاد بگیرید.
مردی بهنام اوه| قهرمان قصه کی بود؟
یک فیلم هالیوودی با بازی بینظیر تام هنکس، یک فیلم سوئدی با بازی رولف لاسگارد، هر دو براساس این رمان خواندنی فریدریک بکمن هستند؛ واقعیتش فرایند مطالعه و یادگرفتن فقط به معنای خواندن کتاب نیست؛ گاهی میتواند یک پادکست خوب فرصتی برای یادگرفتن باشد؛ یک وقت فیلمی که مضامین عمیق دارد و شاید گاهی حتی یک پیادهروی پاییزی در سکوت. هدف این است که ما از محرکهای سطحی که تمرکز و فکر عمیق را از ما میگیرند دور شویم و فکر کنیم، برای فکر کردن، تصمیمهای مهم گرفتن و رفتار خوب داشتن به چیزی بیشتر از چند پیشنهاد خوب کتاب نیاز داریم. قبل از هرچیز برای آنکه کتاب یا فیلم اثرش را بگذارد ما باید محرکهایی مثل صدای گوشی، علاقه بیدلیل به بررسی کردن اینستاگرام و... را کنار بگذاریم و گرنه بهترین اثر هم جذبمان نمیکند و تاثیری روی ما نمیگذارد. خلاصه اینکه هرچند کتاب لطف دیگری دارد اما میتوانید فیلمهایی را که از روی این رمان زیبا نوشته شدند هم بخوانید؛ مشروط براینکه تمرکز کنید و در آرامش اجازه دهید چنین آثاری کارشان را انجام دهند. این رمان درباره پیرمردی بداخلاق و سختگیر به نام «اوه» است که دوستی ندارد و بعد از فوت همسرش تنها شده؛ اما با آمدن یک خانواده مهاجر و پرشور، همه چیز تغییر میکند و درهای تازهای به روی او باز میشود. در لحظاتی از این داستان مخاطب با این سوال مواجه میشود که قهرمان قصه چه کسی است؟ اوه یا همسایههای جدیدش؟ شاید هم مهربانی؟ راستی هدف از این معرفیها این است که سراغ آثاری برویم که میتوانند روی ما اثرگذار باشند و حرفی هم برای گفتن داشته باشند؛ پس توقع نداشته باشید که هرچه معرفی کردیم مستقیماً درباره روانشناسی باشد.
مغازه خودکشی| ترجیحاً با صدای هوتن شکیبا
در این بسته پیشنهادی سعی کردیم برای نیازها و سلیقههای مختلف آثاری را معرفی کنیم. از آسان به سمت کمی سختتر حرکت کردیم. در این مرحله بد نیست یک کتاب صوتی را معرفی کنیم. «مغازه خودکشی» یک طنز سیاه اثر ژان تولی است و داستانش در زمانی نامعلوم میگذرد؛ زمانی که ناامیدی رونق دارد و نگاه منفی به زندگی فضیلت محسوب میشود؛ در این بین یک خانواده معمولی مغازهای دارند که همه محصولاتش برای انواع خودکشیها مناسب هستند. اما یکی از فرزندان این خانواده سرکشی میکند چون معتقد است زندگی زیباست و نباید اینقدر ناامید بود؛ برای همین حرفه خانوادگی را با چالشهایی مواجه میکند. این داستان زیبا، بامزه و خلاقانه گرچه خواندنی است اما شاید بد نباشد حین پیادهروی، شبها قبل از خواب یا وقتی در اتوبوس و مترو هستید، نسخه صوتیاش را گوش بدهید که «هوتن شکیبا» اجرا کرده و به جای همه شخصیتها صحبت کرده است. این اثر به شما کمک میکند مفاهیمی چون زندگی، عشق و امید را جور دیگری ببینید و روی داشتههایتان متمرکز شوید.
مامان و معنای زندگی| داستانهای رواندرمانی
در چنین فهرستی میشد چند اثر از «اروین دیالوم» گنجاند؛ آثاری که همگی پرمغز و خوشخوان هستند؛ اما برای اینکه روایتهایی از جلسات رواندرمانی و مبتنی بر تجربیات افراد فعال در این حوزه را به این بسته اضافه کنیم سراغ کتابی میرویم که داستانهایش مفهوم دارد اما قلاب چندان قوی ندارد. داستانهایی که مرز واقعیشان بین خاطره، روایت و داستان مشخص نیست و در هر کدام از آنها یالوم ما را به یک سفر عمیق میبرد که در آن رواندرمانگر و مراجعه کننده هر دو با هم به سوی تغییر رفتهاند. نباید انتظاری را که از خواندن یک رمان معمایی و ساده مثل «بخش دی» دارید، از این اثر داشته باشید؛ چون در آن کتاب ضمن آنکه بیان حقایقی درباره بیماریهای روانی و... موضوعیت دارد اما اولویت با سرگرمکردن مخاطب است و در «مامان و معنای زندگی» که شامل ۶ داستان است بیشتر انتقال مفاهیم روانشناسانه و فلسفی مهم هستند تا قلاب انداختن به ذهن مخاطب.
آ
بادبادکباز| رستگاری روح
آثار شاخص ادبیات کلاسیک را میتوان در حلاجی ذهن شخصیتها و پرواز روح مخاطبان بینظیر دانست. کتابهایی که شاید قصهشان در زمان و مکانی خاص میگذرد اما همیشه تازه هستند. بهطور مثال هرچند در «جنگ و صلح» اثر لئو تولستوی با شخصیتهای متعدد بهطور همزمان با چگونگی مقاومت روسیه برابر ناپلئون آشنا میشویم اما بخش اثرگذارش قطعاً قرار دادن شخصیتها در موقعیتهایی است که از دلش میتوان دنیا و بشریت را بهتر شناخت. شخصیتهای خوب به ما یاد میدهند چگونه باشیم و شخصیتهای منفی هم نشانمان میدهند چگونه نباشیم. حتی در داستانهای کوتاهتر تولستوی مثل «مرگ ایوان ایلیچ» هم ما با موقعیتی از زندگی مواجه ایم که انگار از وجودش خبر داشتیم اما باور نمیکردیم و تولستوی مثل یک سیلی آن را به صورت ما میکوبد. اما اگر نخواهیم خیلی عقب برویم و به آثار دو دهه اخیر بسنده کنیم بازهم گزینههای زیادی پیشروی ما هستند که نه به اندازه آثار کلاسیک، اما بازهم درگیرکننده هستند. در قرن بیست و یکم رمانهای زیادی نوشته شدند که میتوانند مخاطب را به جهانی تازه ببرند و افقهای جدیدی پیشرویش بگشایند تا دنیا را بهتر ببیند. بهطور مثال «جزء از کل» را میتوان یکی از آنها دانست. رمانی با ساختاری نسبتاً مدرن و شخصیتهایی که انعکاس خوبی از روزگار ما هستند. رمانی که وجوه روانشناسی و فلسفی زیادی دارد و البته نوعی طنز سیاه و تلخ هم بر آن سایه انداخته است. اما اگر بخواهیم اثری ویژه را معرفی کنیم که داستانش گیرا و آموزنده باشد و البته ملموس، شاید «بادبادک باز» اثر خالد حسینی گزینهای عالی باشد. رمانی که مشخصاً مثل آثار یالوم دغدغه روانشناسی و فلسفی ندارد اما مثل بسیاری از آثار کلاسیک دنیای ادبیات چنان با ظرافت و دقیق در تاروپود داستان به فضایل و رذایل بشری میپردازد که محال است رنگ کهنگی بگیرد. داستان در زمان و جغرافیایی خاص روایت میشود؛ اما بهراحتی میتواند اثری باشد که دغدغههایش همیشه تازه هستند و مخاطبش را به سمت نوعی خودشناسی هدایت می کند. کتاب داستان رفاقت امیر و حسن در کابل چند دهه قبل است. امیر از خانوادهای متمول و قوم پشتون، حسن هم خدمتکار خانه امیر و البته از قوم هزاره که در جامعه افغانستان مورد ظلم و نوعی رفتارهای نژادپرستانه واقع میشوند. قصه درباره رفاقت است، شجاعت، تلاش برای رستگاری و پاک کردن گذشته. داستان در فضایی ملموس به ما نشان میدهد چطور انتخابهای ما در کودکی حتی ممکن است روی بزرگ سالی ما سایهای سنگین بیندازد و سرنوشت آدمهای زیادی را تحت تاثیر قرار دهد. کارکرد رمان خوب هم همین است. شاید این اثر جدید نباشد؛ اما به ما کمک میکند با مسئلههای ذهنیمان مواجه شویم و در خلال چالشهای ذهنی شخصیت اصلی، نگاهی دقیق به خودمان، رویاها و زندگیمان بیندازیم و ببینیم در ازای چیزهایی که به دست آوردیم، چه چیزهایی را از دست دادهایم.
دیدگاه ها