در مراسم شانزدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت در زنجان، تقریظ حضرت آیتا... خامنهای بر کتاب «پاییز آمد»، روایت زندگی خانم فخرالسادات موسوی و سردار شهید احمد یوسفی، فرمانده واحد مهندسی، رزمی سپاه ناحیه زنجان، منتشر شد.متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر این کتاب به شرح زیر است: بسمهتعالی - عشقی آتشین، عزمی پولادین و ایمانی راستین چهرهنگار زندگی این دو جوان است که با نگارشی زیبا و رسا در این کتاب تصویر شده است. این نیز از همان روایات صادقانه است که شنیدن و خواندن آن امثال این حقیر را خجالتزده می کند و فاصله نجومیشان با این مجاهدان واقعی را آشکار می سازد.آذر ۱۴۰۱
در «پاییز آمد»، چه می خوانیم؟
همانطور که اشاره شد، «پاییز آمد»، عنوان کتابی به قلم گلستان جعفریان، نویسنده شناختهشده ادبیات دفاع مقدس است. این کتاب با نگاهی متفاوت و قلمی خاص به زندگی زنی پرداخته که مسیر زندگیاش با جنگ و جبهه و شهادت پیوند خوردهاست؛ زنی که انتخاب خلاف انتظارش، خانوادهاش را به مخالفت واداشت اما او با ایمان و اعتقادی مثالزدنی بر سر انتخابش ایستاد. «پاییز آمد»، روایت زندگی فخرالسادات موسوی، همسر پاسدار شهید، احمد یوسفی است. فخرالسادات در جوانی عاشق مردی میشود که میداند زندگی با او کار سادهای نیست و هرلحظه ممکن است خبر شهادتش را به او بدهند. گلستان جعفریان، نویسنده باتجربه و خوشفکری است و در این کتاب هم توانسته تمایز نگاهش در حوزه ادبیات دفاع مقدس را به رخ بکشد. این نویسنده در «پاییز آمد» هم مانند کتاب «روزهای بیآیینه» سعی کرده شخصیتها را بادقت و وسواس به مخاطب بشناساند و نقش هرکدام را در زندگی شخصیت اصلی کتاب بازگو کند. «پاییز آمد» را انتشارات «سوره مهر» به چاپ رساندهاست.
جای خالی نگاه نقادانه در ادبیات مقاومت
گلستان جعفریان در گفتوگو با خراسان که مشروح آن ۲۹ مهر ماه در همین صفحه انتشار یافت، درباره استقبال مخاطبان از «پاییز آمد» اینطور میگوید: «استقبال از کتاب خیلی خوب بوده؛ به خصوص دخترانی که خیلی محجبه هم نبودند، به من گفتند چقدر این کتاب را دوست داشتهاند و چقدر خوب است که انسان یک زندگی کوتاه عاشقانه اینگونه داشته باشد. شهید یوسفی به فخرالسادات در جایی میگوید: «اینقدر به شهادت من فکر نکن، از زندگیات لذت ببر». بهنظر من این خود زندگی است. من میخواهم ادبیات مقاومت را از اسطورهسازی و بزرگنمایی دور کنم و بگویم این آدمها لذت خود را داشتند. دوست دارم بچههای ما این آدمها را صاحب تفکر ببینند که تحت تاثیر تبلیغات نبودند. پدر فخرالسادات در ارتش شاهنشاهی خدمت میکرده و مادرش، مامان لعیا با اینکه زنجانی است، عاشق مشهد است. فخرالسادات دختری است که همه چیز دارد و مادرش میگوید تحصیل کن و در گذاشتن یا نگذاشتن حجاب آزاد است و در نهایت او چنین انتخابی را میکند. ما در حوزه ادبیات مقاومت به انتخاب آدمها نپرداختهایم و بیشتر نگاه ارزشی غلبه داشتهاست».
نتیجه خواندنیِ اعتماد راوی به نویسنده
نویسنده کتاب «پاییز آمد» با بیان این که نگارش کتاب حدود سه سال طول کشید، درباره سختیهای مسیر نگارش آن میگوید: «فخرالسادات روی بعضی از مطالب حساسیت داشت و بعد بارها گفت این حذف شود یا چرا باید شخصیت مادرم باز شود و... . اینکه به راوی بگویی به تو اعتماد کند، خیلی سخت بود. جالب اینکه خودش کتاب «روزهای بیآیینه» را خوانده و روایت من را پسندیده بود. به او گفتم اگر سراغ من آمدی، یعنی نمیخواهی روایتت یک خطی باشد و باید بخشی از ماجرا نگاه موردنظر من باشد. بعد که بازخوردها را دید، میگفت چقدر خوب است که راویها به محقق اعتماد کنند و ماجرا شفاف برای خوانندهها گفته شود. من البته با حفظ حریمها و چهارچوبها میخواستم نشان بدهم پدر و مادر فخرالسادات و دیگران چه نقشی در انتخابهای زندگی او داشتند. روی این حساب است که من ۴۰ ساعت مصاحبه کردم و به جای یک کتاب ۵۰۰ صفحهای، یک کتاب ۲۰۰ صفحهای درآمد».
دیدگاه ها