گفتوگو با مدیرعامل شیرخوارگاه احسان که ویدئوی بردن کودکان بیسرپرست خیریهشان با همت یک نیکوکار گمنام تبریزی به بازار و خریدن هر چیزی که دوست دارند، تحسین کاربران شبکههایاجتماعی را برانگیخت
مجید حسین زاده-روزنامه خراسان/یک ویدئوی ۴۰ ثانیهای با عنوان «بازارگردی ستارههای بیآسمان» در فضایمجازی، روایتگر تکاپوی دوستداشتنی و تجربه بینظیر تعدادی کودک بیسرپرست و بدسرپرست شد. کودکانی که چشمهایشان از شادی برق میزد و در مغازهها با شوق و ذوق، از این طرف به آن طرف میپریدند. آنها دچار یک سردرگمی دلچسب شده بودند و باید از بین تعداد زیادی کفش، کیف، لباس و ... با طرحهای مختلف، یکی را برای خودشان انتخاب میکردند و میخریدند. قرار هم بود اصلا به قیمتها کار نداشته باشند و فقط به حرف دلشان گوش دهند. این برای اولین بار بود که میتوانستند بر اساس سلیقهشان تصمیم بگیرند که چه لباسی بخرند، چه کفشی بپوشند و با چه کیفی هر روز راهی مدرسه شوند. این ها بچههای شیرخوارگاه احسان تبریز هستند که به لطف یک نیکوکار گمنام تبریزی یک روز تمام هرچه را خواستند، به دست آوردند. به لطف این خیر همه بچهها با مربیانشان به بازار تبریز رفتند تا برای خود لباس، کفش، خوراکی و ... انتخاب کنند. بچههای این شیرخوارگاه دیدند، لذت بردند و خرید کردند. به بهانه پربازدید شدن این ویدئو در شبکههای اجتماعی با «غلامحسین درمبار»، مدیرعامل شیرخوارگاه احسان تبریز درباره آن روز، حس و حال بچهها موقع خرید، هزینههایش و ... صحبت کردیم. با ما باشید.
میخواستیم بچهها حس خرید را تجربه کنند
به عنوان اولین سوال از مدیرعامل شیرخوارگاه احسان تبریز درباره این تصمیم متفاوت و بردن این کودکان به بازار میپرسم که ویدئویش هم خیلی زود در شبکههای اجتماعی پربازدید شد؛ او میگوید: «قرار بود ما بچهها را به خاطر این که تنوعی در زندگیشان اتفاق بیفتد و حس خرید را تجربه کنند، ببریم برای بازارگردی. تجربه حس خرید برای بچههای بسیاری از خوانندگان این مطلب و کاربران شبکههای اجتماعی یک اتفاق عجیب و خاص نیست اما برای این کودکان، اولین بار بود که اتفاق میافتاد بنابراین هیجان زیادی داشتند».
از کفش و کیف تا اسباببازی خریدیم
«درمبار» درباره شروع روزی که با بچهها راهی بازار شدند، میگوید: «وقتی اعلام کردم که خیریه ما تصمیم به چنین کاری دارد، یک نیکوکار تبریزی دست به کار شد و گفت که هزینه خرید تمام پوشاک و کفش و اسباببازی به عهده من باشد. ما هم استقبال کردیم و قرار شد که برنامهریزیها و هماهنگیهای لازم برای حضور کودکان در بازار توسط خیریه ما انجام شود. صبح زود از شیرخوارگاه تقریبا ۲۵ نفر از بچههایمان را به یک بازار بزرگ در تبریز بردیم».
هزینه این بازارگردی ۸۵ میلیونتومان شد
«آن روز یک بازار گردی داشتیم که مورد استقبال بچهها قرار گرفت. البته این بچهها بعد از خرید کفش و کیف و اسباببازی، ناهار را هم در همان بازار میل کردند». مدیرعامل شیرخوارگاه احسان تبریز درباره جمع هزینههای این خریدها میگوید: «بعد از اینکه خریدها تمام شد یعنی بچهها برای خودشان لباس و کیف و کفش و ... خریدند، یک نیکوکار دیگر تبریزی هم بچهها را به یک رستوران که در همان بازار بود، دعوت کرد. این فرد نیکوکار از قبل به ما گفته بود که هر وقت بچهها را برای خرید به این بازار آوردید، برای صرف ناهار هم مهمان ما باشید. این کار هم انجام شد و بچهها یک تجربه متفاوت دیگر را هم در این بازارگردی داشتند. هزینه خرید این چیزها، تقریبا ۸۵ میلیون تومان شد که همهاش توسط همان نیکوکار پرداخت شد».
دوستداشتند با لباسی که انتخاب کردند، قدم بزنند
از «درمبار» میخواهم که حس و حال رفتن با بچههای خیریهشان برای اولین بار به بازار را برای ما بگوید که آن ساعتهای خاص را اینطور روایت میکند: «من فقط گوشهای از حس و حال آنها را میتوانم در قالب کلمات بیان کنم. حتی به نظرم یک فرد با دیدن ویدئویی که از بچهها در شبکههای اجتماعی پربازدید شده، باز هم نمیتواند حال این بچهها را توصیف و درک کند. بچهها موقع خرید خیلی ذوق کرده بودند. حتی چندتا از آنها احساساتی شده بودند و اشک ذوقشان، ما را هم شوکه کرد. هیجانزده بودند و خنده از روی لبهایشان محو نمی شد. این را هم بگویم با این که کفشهایشان قدیمی و کهنه نبود و حتی کفشی که پای بعضیهایشان بود، بهتر از چیزی بود که قصد خریدش را داشتند اما دوست داشتند با آن کفشی راه بروند که خودشان انتخاب کردند، دوست داشتند با آن لباسی قدم بزنند که خودشان از بین تعداد زیادی لباس دیگر با سلیقه خودشان انتخاب کردند».
حتی یک بار نگفتیم فلان جنس را نخرید
از او میپرسم که آیا در این بازارگردی پیش آمد که بچهها چیزی را انتخاب کنند و شما مخالفت کنید که میگوید: «ما تصمیم گرفته بودیم در این بازارگردی به بچهها اجازه بدهیم تا خودشان کیفها، کفشها و حتی اسباببازیهای متفاوت را ببینند و بر اساس نظر و سلیقه و نیاز خودشان انتخاب کنند. در همه لحظات حضور در بازار به انتخابشان احترام میگذاشتیم. حتی یک بار هم در این بازارگردی نگفتیم، این نه، فلان چیز را نخر یا .... . در زمان خرید، بچهها هم اصلا به قیمت توجه نداشتند و برای ما مهم بود که آنها فقط انتخاب کنند و انجام خرید با ما باشد. وقتی دیدیم که خیلی ذوق خرید دارند، تصمیم گرفتیم همان چیزی را که خودشان پسند میکنند، برایشان بخریم چون برایشان خیلی جذاب بود. نمیخواستیم این حس خوب با دخالت ما، تحت الشعاع قرار بگیرد».
بچهها با بغلکردن اسباببازیهایی که خودشان خریدند، میخوابند
او به یک رفتار مشترک و متفاوت بچهها بعداز خرید اسباببازی توسط خودشان اشاره میکند و میگوید: «یک نکته جالب دیگر این که ما در مرکز شیرخوارگاه، اسباببازی زیاد داریم که توسط نیکوکارها خریداری و به آنها هدیه داده شده اما بچهها آن اسباببازی را که خودشان از فروشگاه خریده بودند، بیشتر دوست داشتند. اسباببازیهایی که آن روز از بازار خریدند، آنقدر برایشان جذاب بود که الان هر شب که میخواهند بخوابند، آن اسباب بازیها را بغل میکنند و حتی یک لحظه دوست ندارند که از آنها جدا شوند. این هم بخش دیگری از حس و حالی بود که بچههایمان توانستند در آن روز تجربه کنند و با گذشت چند روز، هنوز آثار آن در ذهن و روانشان باقی مانده است».
قرار شد بازارگردی را سالی دوبار در برنامه بگذاریم
از مدیرعامل شیرخوارگاه احسان تبریز می پرسیم این برنامه بازارگردی ادامهدار خواهد بود یا خیر که میگوید: «بله، بعد از این تجربه اخیر و خوشحالی که در چشم بچهها دیدیم و آثار آن که بعد از چندین روز هنوز در رفتار و گفتار بچهها نمود دارد، ما تصمیم گرفتیم که این کار را سالی دو بار انجام بدهیم. یکی نزدیکیهای عید نوروز که بچههایمان از آن حس و حال بازار در روزهای پایانی سال و آغار بهار بیبهره نشوند و یکی آغاز سال تحصیلی که شور زیادی بین بچهها به پا میشود. علی الحساب قرار شد که در این دو تاریخ خاص، برنامه بازارگردی به همین شکلی که این دفعه برگزار شد، برای این کودکان انجام شود».
زن نیکوکار گفت ذوق این کودکان برای عمرم کافی است
از مدیرعامل شیرخوارگاه احسان تبریز میپرسم که آیا آن فرد نیکوکار تبریزی در زمان بازارگردی بچهها، لحظهای پیش نیامد که منصرف شود و بگوید بقیه هزینههایش را نمیتواند تقبل کند که او میگوید: «من وسط خریدهای آن روز و زمانی که قرار شد پول کفشها را حساب کنیم، دیدم که تقریبا ۱۷ میلیون شده است. آن خانم نیکوکار، آن روز همراه ما آمده بود. پیش او رفتم و گفتم خانم فلانی، شما لازم نیست که در رودربایستی گیر کنید، هرجا دیدید که هزینهها زیاد شده به ما بگویید. گفت من الان دارم نهایت لذت را میبرم. وقتی خوشحالی این بچهها را میبینم، حالم خیلی بهتر میشود. بنابراین هر قدر لازم باشد، هزینه میکنم. آن روز، خودشان هم همراه ما بودند. با این که به هیچوجه نمیخواهد نامی از او گفته شود ولی گفت همین دیدن ذوق کودکان شیرخوارگاه و درک حس خرید از نزدیک توسط آنها برای همه عمرم کافی است. این خانم از همان ابتدا از پیشنهاد ما استقبال کرد و همه هزینههای این تور یک روزه بازارگردی را تقبل کرد».
ماه آینده برای زیارت امامرضا(ع) به مشهد میآییم
از «درمبار» میپرسم تا حالا باز هم بچههای شیرخوارگاه را به بازار برده بودید و آیا برنامههای تفریحی و فرهنگی دیگری برای آنها دارید یا نه که میگوید: «بازارگردی بهصورت دسته جمعی برای اولین بار بود که با بچههای خیریه رفتیم. ما در گذشته، بچهها را تکی تکی برای خرید لباس، چندین بار برده بودیم اما دسته جمعی با بچهها به یک بازار که تقریبا در شلوغترین جای شهر است، نرفته بودیم. اتفاقا الان که با شما صحبت میکنم، باید بگویم که دیشب همه بچهها را به سینما بردیم. ماهی یک بار هم به شهربازی و مجتمعهای رفاهی میرویم که خیلی به همهشان خوش میگذرد. برنامه داریم که جاهای تفریحی شهر هم برویم مثلا بچهها را کوهنوردی میبریم و حتی سوار تلهکابین هم میکنیم. این را هم بگویم، ان شاءا... ماه بعد به مشهد برای زیارت امامرضا(ع) میآییم. ما الان سه سال است که این کار را انجام میدهیم و با بچهها یک سفر خاطرهانگیز به شهر امام هشتم(ع) داریم. در مشهد هم میخواهیم علاوه بر زیارت، بچهها را به جاهای تفریحی و بازار ببریم تا خاطره خوبی در ذهنشان شکل بگیرد. از الان برای دریافت غذای حضرت هم با آستانقدس هماهنگ کردیم که برای ۶۰ کودک به ما غذا بدهند که همین جا لازم است از آن ها بابت همکاریشان تشکر کنم».
خوشحالی این کودکان گرههای بزرگی را باز میکند
مدیرعامل شیرخوارگاه احسان تبریز درباره این که خیریهشان از چه سالی شروع به کار کرده و درباره دیگر برنامههایشان میگوید: «شیرخوارگاه احسان تنها مرکز نگهداری کودکان بدسرپرست و بیسرپرست زیر ۶ سال در استان آذربایجانشرقی است. این جا تقریبا ۴ سال است که به بخش خصوصی واگذار شده است و ما در خدمت بچهها هستیم. این جا در حال حاضر، کاملا غیردولتی است یعنی صفر تا صد هزینههایش توسط کمکهای مردمی تامین میشود. هم اکنون، ۶۱ کودک بیسرپرست و بدسرپرست در این مرکز نگهداری میشوند. محدوده سنی بچههای اینجا از صفر تا ۶ سال است. دو ساختمان داریم. یکی برای بچههای زیر سه سال و یکی برای بچههای بالای سه سال. یک شماره حساب هم داریم که مردم میتوانند به نام شیرخوارگاه احسان که در پیج و سایتمان هست، مبالغی را واریز کنند. مردم نیکوکار کشورم میتوانند از آن طریق به ما کمک کنند و در ثواب این کارهای خیر شریک شوند. مطمئن باشید که خوشحالی این کودکان معصوم گرههای بزرگی از زندگیتان باز خواهد کرد».
دیدگاه ها