حمله نیمهشب اسرائیل به ایران کسی را از خواب بیدار نکرد، اما اتفاقات یک سال اخیر بسیاری را! اولین بیداری در میان قشری بود که دهها نوشته و تحلیل و سخنرانی درباره مهمبودن جایگاه حقوقبشر در غرب و اهمیت پیوستن به این فرهنگ و مرام و نیز درباره اهمیت سازمانهای بینالمللی مثل سازمان ملل در کارنامه داشتند
غلامرضا صادقیان-جوان/حمله نیمهشب اسرائیل به ایران کسی را از خواب بیدار نکرد، اما اتفاقات یک سال اخیر بسیاری را! اولین بیداری در میان قشری بود که دهها نوشته و تحلیل و سخنرانی درباره مهمبودن جایگاه حقوقبشر در غرب و اهمیت پیوستن به این فرهنگ و مرام و نیز درباره اهمیت سازمانهای بینالمللی مثل سازمان ملل در کارنامه داشتند. هرچند بسیاری از اینان شاید به این دلیل که خودشان یا فرزندانشان در آینده با منعوتعقیب دانشگاهها و مراکز غربی روبهرو نشوند، سکوت کردهاند، اما در وضعیت چهرهبهچهره اعتراف میکنند که باورشان به غرب فروریخته است. این چیز سادهای نیست. حرفی که بعد از انقلاب در دنیا شعار شد و کثیری از خاص و عام آن را به نقد و حتی تمسخر دائم میگرفتند، یکباره تبدیل به باور همانها شد. شعار را نباید به شکل شعاری ترویج کرد. شعار انقلاب استکبارستیزی بود، اما چون برخی مبلغان شعارهای انقلاب آن را با زبانی غیرآکادمیک و به شکل تقلیدی و شعاری ترویج میکردند، بهانهای برای تمسخر آن بود. حالا، اما تبدیل به یک انگاره قرصومحکم شده است.
اگر دستاورد مقاومت فقط همین بود، غیرقابلقیمتگذاری بود. اما بسیار بیش از این است. در میان همین قشر خاص و گروهی از عوام که پای رسانهای لندنی کاشته شدهاند، باور دیگری هم بود که امریکا (یا اسرائیل) اراده کند میتواند کل نظام دفاعی ما را ویران کند. معاون راهبردی رئیسجمهور نخستین مقام رسمی بود که به حمله دیشب واکنش نشان داد و از تعابیری استفاده کرد تا آن جمله معروف خود را که امریکا با یک بمب چنان میکند، از اذهان پاک کند. او در این مقام تنها نبود. بسیاری مثل او فکر میکردند که نسبت امریکا و ما همین است و از درک تفاوتها با تکیه بر فهم عقلی عاجز بودند. تجربه شب گذشته این باور را هم فروریخت. وقتی این دسته میپنداشتند امریکا میتواند با بمب (یا فوقش با یک حمله) کار ما را یکسره کند، در ذهن خود مقابل این پرسش که پس با این همه دشمنی چرا نمیکند، جز رأفت و انسانیت و بزرگمنشی و اصول اخلاقی و باقی فضایل انسانی چیزی نمیتوانستند به امریکا نسبت بدهند.
جای دیگری که بسیاری از خواب بیدار شدند، ضربات وعده صادق بود. کسی در جایگاه یک روزنامهنگار که هم با قشر دانشگاهی و نخبه دمخور است و هم با مردم کوچهوبازار، خوب میداند که رفتهرفته میرفت درک خاص و عام از توانایی موشکی ایران این باشد که همان آبگرمکن رسانههای لندنی است. اما حالا آن موشکهای وعده صادق و آن تصاویر فرود موشکها مثل شرشر باران در پایگاه نواتیم هرگز از ذهن ایرانیان و مستضعفان جهان پاک نمیشود. همانند حمله به عینالاسد که نخستین حمله به پایگاههای امریکا بعد از جنگ دوم بود، وعده صادق نیز حمله به امریکا و ناتو بود و این اهمیت کار را صدچندان ساخت. آن تجربه حتی به خود نیروهای نظامی ما کمک کرد تا محاسبات آینده را دقیقتر کنند. اینها جز با تجربه مقاومت یکساله اخیر ممکن نبود. تغییر باورها محال مینمود. موشکباران دویستتایی در محافظتشدهترین پایگاه نظامی جهان قابلبحث نبود. جرئتنکردن امریکا و اسرائیل در پاسخ قوی به ایران، خندهدار بود. این چیزی است که آن را پیروزی مینامیم و آنقدر بزرگ است که غول رسانهای غرب و قدرت پروپاگاندای آن را مقهور خود ساخته است.
دیدگاه ها