فیلترینگ دیگر یک مسئه فنی نیست؛ هم ابعاد فنی دارد، هم اجتماعی و اقتصادی؛ حالا هم که سیاسی شده است. آدمهای ریز و درشت متفاوتی هم درباره آن اظهارنظر میکنند و حتی تصمیمسازی. از اینفلوئنسر گرفته تا حزب سیاسی و چهرههای رنگارنگ مختلف.
فیلترینگ دیگر یک مسئه فنی نیست؛ هم ابعاد فنی دارد، هم اجتماعی و اقتصادی؛ حالا هم که سیاسی شده است. آدمهای ریز و درشت متفاوتی هم درباره آن اظهارنظر میکنند و حتی تصمیمسازی. از اینفلوئنسر گرفته تا حزب سیاسی و چهرههای رنگارنگ مختلف.
اما باید به این سوال پاسخ داد: وقتی یک مسئله ابعادی با این اهمیت پیدا میکند و به یک موضوع چندوجهی تبدیل میشود چرا از جایی مثل دانشگاه برای حل آن استفاده نمیشود؟ کجا به جز دانشگاه میتواند به همه این ابعاد فنی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بهصورت علمی و دقیق بپردازد؟ نه این که فقط دانشگاه، اما چرا دانشگاه نه؟!
اگر بخواهیم واقع بینانه نگاه کنیم برخی مشکلات امروز به این دولت و آن دولت و این فرد و آن فرد وابسته نیست ما نیاز به کار اساسی داریم. چه کسی می تواند این کار اساسی را انجام دهد؟ کجا می تواند این کار اساسی انجام شود؟
واقعا چرا برای فیلترینگ خیلیها تصمیم میگیرند به جز دانشگاه؟ اگر قرار است تصمیم علمی گرفته شود، چرا محافل دانشگاهی و اندیشکدهها جای خودشان نیستند؛ یکبار امتحان کنیم شاید نتیجه بهتر بود.
اما ممکن است بگویید دانشگاه تا امروز انتظارها را برآورده نکرده است، اینبار میتواند؟ کلی مسئله دیگر هم وجود دارد که جای نقش آفرینی دانشگاه در آن خالی است.
واقعیت این است که نباید تردید کرد دانشگاه یکی از جاهای اساسی است که باید از او راه حل خواست، اما این که دانشگاه چرا درحد انتظار ظاهر نمی شود دلایل مختلفی دارد؛ یکی از آنها این است که به اندازه کافی بهکار گرفته نمیشود.
وقتی دانشگاه را از روی صندلی خودش بلند می کنیم، چه کسانی؛ مثلا در همین ماجرای فیلترینگ اظهار نظر میکنند، موج راه می اندازند و تصمیم سازی میکنند؟ دانشگاه برای این کار شایسته تر از آنها نیست؟
برخی تصورات ما از فیلترینگ آیا براساس همان اظهارنظرها و موجهاست یا مبنای کارشناسی دارد؟ مثلا اگر فیلترینگ فضای اجتماعی را دچار دوقطبی کرده یا به فضای کسب و کار آسیب رسانده است کدام گزارش کارشناسی و مرکز دانشگاهی روی آن کار کرده و خروجی اش را مبنای بحث قرار داده که براساس آن بتوان تصمیم گرفت. تا اینطور بحث کنیم مسائل این چنینی دستخوش اظهارنظرهای جناحی میشوند.
واقعا یک پیمایش دقیق نیاز است تا مشخص شود فیلترینگ چقدر به نارضایتی اجتماعی دامن زده یا در پیشرفت کشور تاثیر مثبت داشته یا منفی. جای این بحث ها حوزه سیاست نیست، محافل اکادمیک است.
این یک صحبت دوطرفه است. دانشگاه نیز باید جدیتر به موضوعات روز ورود کند، راهحل بدهد و به حل مسائل جامعه کمک کند. دانشگاه اگر جای خودش باشد و سیاستگذاری نیز از او به جای خودش استفاده کند برخی مشکلات تا این حد پیچیده نخواهد شد.
اینکه اعضای فلان شورا و بهمان کمیسیون همه مدارک دانشگاهی دارند یا دانشگاهی هستند نیز این نیاز را برطرف نمیکند باید فارغ از جهتگیریهای رایج حوزههای سیاسی و اجرایی به دانشگاه سفارش کار داد. دانشگاهها و اندیشکدههای علمی بار تجزیه و تحلیل و مشاوره در مورد موضوعات را بردوش دارند و بدلیل استقلال آنها از نهادهای اجرایی، بدون تعارف و ملاحظات معمول نظرات واقعی و نخبگانی را ارائه میدهند.
سپردن سرنوشت فیلترینگ به فشردن یک کلید درست نیست که یکی از تشدید آن و دیگری از برداشتنش حرف بزند. کار را باید به کاردان سپرد. با فیلترینگ سیاسی برخود نکنیم و اجازه دهیم دانشگاه راهحل دهد، به دانشگاه باید بیشتر اعتماد کنیم.
دیدگاه ها