«افزایش قیمت بنزین» یکی از راهکارهایی است که در پی ناترازی های به وجود آمده در رسانه ها مطرح شده است. با این حال به نظر می رسد پژوهش های علمی در داخل کشور، دیدگاه و توصیه های متفاوتی درباره مهار مصرف بنزین دارند
امینی-روزنامه خراسان/ ناترازی بنزین، موضوعی است که در سال های اخیر به یک چالش مهم در کشور تبدیل شده است. برخی برآوردها حاکی از آن است که میزان واردات بنزین در سال جاری به حدود ۳ میلیارد دلار نیز افزایش خواهد یافت. در این شرایط، دیدگاه ها و گمانه های مختلفی در رسانه ها مطرح شده است که افزایش قیمت بنزین، یکی از آن هاست. با این حال، نگاهی به پژوهش های انجام شده در سالهای اخیر پیرامون افزایش قیمت بنزین، نکات قابل تاملی را یادآور می شود و نشان می دهد که دولت فارغ از فشار یا جو رسانه ها، می بایست با اتکا به دادههای متقن و بررسی های علمی، حل مسئله ناترازی بنزین را پیش ببرد.
به گزارش خراسان، در پی اظهارات هفته گذشته رئیس جمهور درباره مسئله قیمت بنزین، دیدگاه های مختلفی در رسانه ها پیرامون سناریوهای بنزینی پیش روی دولت مطرح شد. هر ایرانی یک لیتر بنزین در روز، بنزین سه نرخی و افزایش قیمت بنزین در طبقات فعلی، از جمله این موارد بودند. بدیهی است که دولت هنوز هیچ تصمیمی پیرامون این مسئله اتخاذ نکرده است. با این حال به نظر می رسد جای طرح نتایج بررسی های علمی در رسانه ها خالی است. (شبیه همه آن چه این روزها درباره مسائل ریز و درشت کشور با آن مواجه هستیم). با این اوصاف، امروز می خواهیم سری به پژوهش های انجام شده در داخل کشور بزنیم و ببینیم که در این پژوهش ها در خصوص سیاست مهار مصرف با ابزار افزایش قیمت چه توصیه هایی شده است؟
یک شاخص مهم
قبل از هر چیز باید به یک شاخص اقتصادی به نام کشش قیمتی مصرف اشاره کرد که می تواند راهنمای بسیار خوبی برای جست و جو در میان مقالات باشد. این شاخص به طور خلاصه نشان می دهد که برای کالاهای متعارف نظیر بنزین، یک درصد افزایش قیمت به چه میزان مصرف آن را کاهش خواهد داد؟ اگر این شاخص کمتر از یک و نزدیک به صفر باشد، باید گفت که افزایش قیمت، آن چنان موجب کاهش مصرف نخواهد شد. در نتیجه از نظر سیاست گذار افزایش قیمت آن، به میزان مورد انتظار، اثربخش نخواهد بود. اما اگر میزان آن بیشتر از یک باشد، به سیاست گذار این علامت را خواهد داد که افزایش قیمت بنزین «اجمالاً» یک سیاست با اثربخشی بالاست.
رفتار بنزین در ادبیات اقتصادی به مثابه یک کالای ضروری
با تعریف فوق، نگاهی به مقالات مندرج در پایگاه های معتبر علمی (با درجات مختلف) در سالهای اخیر، یک موضوع مهم را آشکار می کند و آن این که طبق محاسبات علمی، بنزین در ایران لااقل در کوتاه مدت، یک کالای خیلی کم کشش است. در همه این بررسی ها به تاثیر اندک افزایش قیمت بر کاهش مصرف بنزین تاکید شده و نکات دیگری نیز در ضمن آن ها آمده است.
۱-تاثیر قیمت بر کاهش مصرف در کوتاه مدت ناچیز است: مقاله «برآورد کشش های قیمتی ودرآمدی موثر بر تقاضای بنزین و نفت گاز در بخش حمل و نقل کشور» تصریح کرده که مصرف سرانه بنزین نسبت به قیمت آن، کم کشش است و با یک درصد افزایش در قیمت بنزین، سرانه مصرف تنها ۰.۱۴ درصد کاهش می یابد و در نتیجه اثر متغیرهای قیمتی (قیمت سوخت) در کوتاه مدت برای متاثرکردن تقاضای سوخت، ناچیز است. طبق این مقاله، افزایش سرانه خودروهای سواری منجر به افزایش سرانه مصرف سوخت شده است و با هدف گذاری صحیح برای تغییر میزان خودروهای بنزینی و گازوئیلی به سمت خودروهای با بهره وری بالاتر و مصرف کمتر می توان تاثیر بسزایی بر مصرف سوخت گذاشت.
۲-کشش قیمتی بنزین در کوتاه مدت کمتر از بلندمدت است: مقاله «اثرات رفاهی شوک های قیمت بنزین و نفت گاز...» نیز با اشاره به کم کشش بودن بنزین نشان داده که حساسیت تقاضای بنزین در بلندمدت (به دلیل زمان و فرصت کافی برای تغییر سوخت و ارتقای سطح فناوری) نسبت به کوتاه مدت بیشتر است. این مقاله توصیه کرده است که استفاده از سیاست های قیمتی برای جایگزینی سوخت های با استاندارد بالاتر (از نظر پیمایش بر لیتر) یا سوخت های جایگزین مانند سی ان جی یا ال پی جی یا خودروهای برقی و هیبریدی می تواند مفید باشد.
۳- متفاوت بودن تاثیر افزایش قیمت بنزین بر کاهش مصرف در استان های کشور: مقاله «بررسی تاثیر اعمال تبعیض قیمت استانی بنزین بر مصرف آن و اعمال سناریوهای مختلف قیمتی» ضمن اشاره به کم کشش بودن قیمت بنزین، به متفاوت بودن تاثیر سیاست افزایش قیمت در استان های مختلف اشاره و بیان کرده است که در کوتاه مدت با افزایش یک درصد قیمت بنزین، مصرف بنزین در استان های پرمصرف ۰.۲۳ درصد و در استان های کم مصرف ۰.۱۸ درصد کاهش می یابد.
۴- ترکیب عدالت و افزایش قیمت: مقاله «برآورد تقاضای بنزین در ایران طی دوره زمانی ۱۳۷۴ تا ۱۳۹۶ با استفاده از مدل حالت-فضا و دلالت های حاصله برای آزادسازی قیمت آن» نیز ضمن اشاره به کم کشش بودن بنزین، یک توصیه نسبتاً محال اجرایی را مطرح کرده که قیمت بنزین باید با یک جهش، به سطحی برسد که تقاضا به تغییرات قیمت پاسخ دهد (اصطلاحاً به سطح آستانه ای برسد). با این حال توصیه جایگزین این مقاله که بیشتر به تحقق عدالت اجتماعی نزدیک است، این است که دولت برای همه افراد جامعه یک سقف مصرف بنزین تعیین کند و افرادی که تقاضای بیشتر از آن سقف تعیین شده را دارند، بتوانند با قیمت واقعی از آن استفاده کنند.
کلاف سردرگم سیاست گذاری بنزین
مسئله ناترازی بنزین در حال حاضر با موارد دیگر از جمله آلودگی هوا و توزیع عادلانه یارانه بنزین گره خورده است. با این حال به نظر می رسد که راهکارهای پیشنهادی باید تفکیک این موارد را در نظر بگیرند. به عنوان مثال تاکید صرف بر از رده خارج کردن خودروهای فرسوده، بدون توجه به معاینه فنی خودروها می تواند تاثیر زیادی بر مصرف بنزین نداشته باشد. همچنین رویکرد عدالت محوری صرف نیز بدون توجه به بهبود فناوری مصرف سوخت خودروهای داخل می تواند در تناقض قرار بگیرد.
در مجموع در این نوشتار تلاش شد تا بخشی از نتایج بررسی های علمی (به طور خلاصه) منعکس و به این وسیله یادآور شود که محل اصلی حل چالش بنزین، به هیچ عنوان رسانه ها یا تحلیل های غیر مبتنی بر داده ها نیست و مطالبه از دولت بدون این پشتوانه های علمی، می تواند خطاهای محاسباتی زیانباری در دولت برای پیاده سازی طرح های اقتصادی-اجتماعی به بار آورد.
دیدگاه ها