فیلم «صبحانه با زرافهها» با بازی بهرام رادان، هوتن شکیبا و پژمان جمشیدی چه تفاوتها و شباهتهایی با اولین ساخته سینمایی سروش صحت دارد و نقاط ضعف آن چیست؟
مائده کاشیان- روزنامه خراسان/حالا دیگر وقتی نام سروش صحت به عنوان کارگردان یک فیلم یا سریال مطرح میشود، مطمئن هستیم که با اثری متفاوت و فضایی جدید روبهرو خواهیم بود که احتمالا موردپسند عموم مخاطبان نخواهد بود. در میان ساختههای صحت، سریال «لیسانسهها» و فصول بعدی آن مجموعه تقریبا عامهپسندتری بود، اما سریالهای «شمعدونی»، «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» و اولین ساخته سینمایی او «جهان با من برقص» واکنشهای مثبت و منفی متضادی را برانگیختند. اکنون فیلم «صبحانه با زرافهها» نیز موقعیت مشابهی دارد. عدهای از تماشاگران با فضای این فیلم ارتباط برقرار کردهاند و عدهای نیز توقعاتشان برآورده نشده است. «صبحانه با زرافهها» چه ویژگیهایی دارد که میتواند نظر مثبت مخاطبان را جلب کند و کدام ایرادهای آن به مذاق تماشاگر خوش نمیآید؟
همکاری چندباره صحت و صفایی
سروش صحت در دومین ساخته خود نیز سراغ هنرمندانی رفته که پیشتر تجربه موفقی از کار با آنها داشته است. این کارگردان و نویسنده، فیلمنامه «صبحانه با زرافهها» را به همراه همکار قدیمی خود ایمان صفایی نوشته است. همکاری صحت و صفایی در سینما، از فیلم «پوپک و مش ماشاا...» ساخته فرزاد موتمن و محصول سال ۸۷ آغاز شد. همکاری این دو فیلمنامهنویس در ساختههای کارگردان دیگر، از سریال پربیننده «بزنگاه» آغاز شد و در مجموعه «چک برگشتی» نیز ادامه یافت. صحت برای نگارش فیلمنامه ساختههای خود نیز با ایمان صفایی همکاری داشت. سریال «پژمان» سرآغاز این همکاری بود و سپس فیلمنامه سریالهای «شمعدونی» و سه فصل مجموعه «لیسانسهها»، فیلم «جهان با من برقص»، سریال نمایش خانگی «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» و فیلم «صبحانه با زرافهها» نیز توسط صحت و صفایی نوشته شد. با توجه به فیلمنامه ساختههای صحت و همکاریهای ادامهدار این دو نویسنده با یکدیگر، میتوان گفت ایمان صفایی جهانی را که صحت در آثارش به تصویر میکشد، درک کرده و این دو فیلمنامهنویس به یک زبان مشترک رسیدهاند.
اندر باب گذشت و بخشش
سروش صحت معمولا در آثار خود فضایی فانتزی خلق میکند که رخدادهای آن از نظر منطقی قابل قبول نیست، بنابراین نباید در ساختههای او دنبال خط و ربط اتفاقات بود. «صبحانه با زرافهها» نیز فضایی مشابه ساختههای پیشین این کارگردان دارد. قصه فیلم با محوریت سه دوست روایت میشود که به عروسی «رضا» (پژمان جمشیدی) که یکی از دوستان مشترکشان و پسرعموی یکی از رفقا «مجتبی» است، میروند. مصرف مواد مخدر توسط آنها حین مجلس عروسی، باعث میشود ماجراهایی برای آنان اتفاق بیفتد. صحت و صفایی به واسطه قصه ساده فیلم، از زاویه کاملا متفاوتی به موضوعاتی مانند مرگ، بخشش، ارزش زندگی و رفاقت پرداختهاند. فیلم با اتفاقات خیلی ساده و پیشپا افتاده، در باب چنین موضوعاتی حرفهایی برای گفتن دارد و البته پرداخت آن مانند فیلم «جهان با من برقص» عمیق نیست. یکی از شباهتهای «صبحانه با زرافهها» با اولین ساخته سینمایی صحت، پرداختن به موضوعی تلخ و غمانگیز مانند مرگ، در فضای سرخوش و کمدی فیلم است.
شوخیهایی از جنس سروش صحت
بعضی موقعیتهای بامزه «صبحانه با زرافهها» و شوخیهای فیلم نیز از جنس خود سروش صحت است. یکی از این شوخیها، صحبت کردن به زبان دیگر است. در یکی از سکانسهای خوب و بامزه فیلم میبینیم که سه کاراکتر اصلی فیلم ناگهان به زبان ایتالیایی صحبت میکنند و موقعیت خندهداری رقم میخورد. تغییر ناگهانی ادبیات و کتابی صحبت کردن کاراکترها، همچنین استفاده از مصرعی شعر برای بیان منظور کاراکترها نیز جزو شوخیهای آشنا در آثار سروش صحت است که در «صبحانه با زرافهها» نیز دیده میشود. ناگفته نماند قرار نیست این فیلم مخاطب را به قهقهه بیندازد و نباید چنین انتظاری از آن داشت.
عملکرد موفق بازیگران
گروه پرستاره بازیگران «صبحانه با زرافهها»، ترکیب خوبی را شکل دادهاند تا مخاطبان فارغ از علاقه شخصیشان به ساختههای سروش صحت یا واکنشها به فیلم او، نسبت به تماشای این فیلم کنجکاو شوند. هوتن شکیبا، بهرام رادان، بیژن بنفشهخواه و پژمان جمشیدی نقش رفقای قصه را ایفا میکنند و هادی حجازیفر نیز بنابر اتفاقی، با آنها همراه میشود. مجید یوسفی بازیگر «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» نیز حضور کمرنگی در فیلم دارد. شکیبا در نقش جوان «چِت» و بیخیال قصه حضور شیرینی دارد، پژمان جمشیدی نقش یک شخصیت جدی را ایفا کرده و بازی او بهنسبت مشابه تجربههای قبلی اوست. بهرام رادان که معمولا در فیلمهای غیرکمدی بازی کرده، در نقش «مجتبی» شخصیتی که دنبالهرو دیگران است، بازی خوبی دارد. او در عین جدیت موفق میشود بامزه باشد و سادگی «مجتبی» را نیز در حرکات و رفتارهایش به نمایش میگذارد. ناگفته نماند پذیرش رادان در نقش فردی که در اسنپ کار میکند، کمی سخت است! بیژن بنفشهخواه هم با آن خونسردی و بیتفاوتی که ذاتا در چهرهاش دیده میشود، انتخاب خوبی برای نقش «شاهین» بوده است و سادهترین حرکاتش میتواند مخاطب را به خنده بیندازد. حجازیفر نیز نقش «دکتر» را ایفا میکند. او با وجود این که دکتر داخلی است و برای حل مشکل این چهار دوست به جمع آنها میپیوندد، اما خود درگیر مصرف مواد مخدر و اصطلاحا روی هواست! حجازیفر در نقش این شخصیت حضور متفاوتی دارد و گیجی این کاراکتر را به خوبی نشان میدهد.
ریتم کُند و خستهکننده
یکی از مهمترین نقاط ضعف «صبحانه با زرافهها» ریتم کند و خستهکننده فیلم است. «جهان با من برقص» نیز ریتم آرامی داشت که متناسب با فضای کلی فیلم بود و مخاطب را خسته نمیکرد، اما «صبحانه با زرافهها» تقریبا تا نیمه کُند و کسلکننده پیش میرود، بنابراین در عین حال که مخاطب منتظر است ببیند سرنوشت شخصیتها به کجا میرسد، اما ضرباهنگ کند فیلم او را کلافه میکند. دیگر ایراد فیلم مربوط به شخصیتهای اصلی فیلم است. زمانی که قصه با تمرکز بر سه شخصیت «پویا» (هوتن شکیبا)، «مجتبی» (بهرام رادان) و «شاهین» (بیژن بنفشهخواه) روایت میشود، لازم است که فیلم از پیشینه ارتباط دوستانه آنها اطلاعاتی به مخاطب بدهد، اما این اتفاق رخ نمیدهد و این سه دوست گذشتهای ندارند.
فیلم نه چندان «سینمایی»
برخلاف «جهان با من برقص» که نماهای زیبایی از طبیعت سرسبز شمال کشور داشت و تماشای آن روی پرده عریض سینما، جذابیتهای تصویری فیلم و جزئیات را بهتر به نمایش میگذاشت، «صبحانه با زرافهها» جز نمای پایانی فیلم و یکی از نماهایی که شخصیتها را در موتورخانه نشان میدهد و نورپردازی خوبی دارد، از نظر بصری ویژگی خاصی ندارد و تماشای آن در قاب تلویزیون نیز باعث نمیشود مخاطب چیز زیادی را از دست بدهد.
دیدگاه ها