بیش از ۲۰سال است که نظام سلطه برای اعمال فشار بیشتر به جمهوری اسلامی ایران، پروندهای تحت عنوان هستهای را ساخته و پرداخته کرده تا به بهانه آن تحریمها و فشارهایی را تحمیل کند و هرازچندگاهی آن را داغ می کند تا این شرایط ادامه یابد البته پیش از پرونده هستهای و درکنار این پرونده، موضوعات دیگری مثل حقوق بشر را هم بهانه کرده و میکند تا حلقه فشار را تنگ تر و تنگ تر نماید.
مهدی فضائلی- روزنامه خراسان/ بیش از ۲۰سال است که نظام سلطه برای اعمال فشار بیشتر به جمهوری اسلامی ایران، پروندهای تحت عنوان هستهای را ساخته و پرداخته کرده تا به بهانه آن تحریمها و فشارهایی را تحمیل کند و هرازچندگاهی آن را داغ می کند تا این شرایط ادامه یابد البته پیش از پرونده هستهای و درکنار این پرونده، موضوعات دیگری مثل حقوق بشر را هم بهانه کرده و میکند تا حلقه فشار را تنگ تر و تنگ تر نماید. نگاه عمیق تر به رفتار آمریکا و همپیمانانش به وضوح این حقیقت را آشکار می سازد که هیچ کدام از این موارد ریشه در واقعیت ندارد و صرفا بهانه جویی است! مگر میشود کسی دغدغه هستهای شدن دیگران را داشته باشد و از فعالیتهای هستهای و حتی ساخت بمب اتم برخی کشورها از جمله رژیم صهیونیستی چشمپوشی کند؟ مگر می شود کسی دغدغه دموکراسی داشته باشد و با کشورهایی که بویی از مردمسالاری در آن ها به مشام نمی رسد، همپیمان باشد؟ مگر میشود کسی داعیه حقوق بشر داشته باشد و با رژیم کودککش صهیونیستی نرد عشق ببازد؟ و ده ها اگر دیگر.پس ریشه این خصومتها را کجا باید جست و جو کرد؟ پاسخ های مختلفی به این پرسش میشود داد؛ یکی از آن ها «استقلال» است.آری استقلال جمهوری اسلامی ایران که در صدر شعار محوری آن یعنی «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» نمایان است، یکی از ریشه های اساسی این دشمنی است. نظام سلطه، دیگران را سلطه پذیر می خواهد و استقلال جمهوری اسلامی، مانع این سلطهپذیری است و این یعنی به هم زدن نظم مورد علاقه سلطهگران!این استقلالطلبی نیازمند صیانت همهجانبه است و «جرئت» یا «شجاعت» لازمه این صیانت است. با ترس و واهمه از نظام سلطه، استقلال طلبی شعاری بیش نیست چراکه نظام سلطه پیوسته از ابزارهای گوناگونی برای ارعاب و تهدید و اگر لازم شد اعمال تهدید استفاده میکند و کشورهای بزدل و سست اراده نمیتوانند در این راه استقامت لازم را داشته باشند و سرانجام تسلیم دشمن میشوند. مشکل نظام سلطه با نظام جمهوری اسلامی ایران به این جا ختم نمیشود چرا که استقامت شجاعانه این نظام برای حفظ استقلال خود، او را به جایگاه «دولت مقاومت» ارتقا داده و این دولت به تدریج جرئت و شجاعت را به دیگران نیز تزریق کرده و امروز شاهد شکلگیری جبهه مقاومت از یمن تا لبنان و حتی نقاط دیگر جهان هستیم.به عبارت دیگر، اتهام و پرونده اصلی جمهوری اسلامی ایران نه غنی سازی اورانیوم بلکه غنیسازی جرئت و شجاعت و صدور آن به نقاط دیگر عالم است و این، دوران جدیدی را رقم زده است. حال اگر این دولت مقاومت به هر دلیلی پا پس بکشد و از استقلال خود با شجاعت پاسداری نکند نه تنها بزرگ ترین دستاورد خود طی بیش از چهاردهه گذشته را تباه میکند بلکه ضربهای مهلک به این مسیر و رویکرد وارد میسازد؛ این جاست که باید مراقب باشیم دشمن دچار خطای محاسباتی نشود! دشمن بی پاسخ گذاشتن تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک ایران عزیز را حمل بر خردمندی و خویشتنداری نخواهد کرد و از آن، ترس یا ناتوانی برای پاسخگویی برداشت می کند و این برداشت بدون تردید او و حامیانش را دچار یک خطای محاسباتی میکند؛ این خطای محاسباتی موجب گستاخی دشمن و ادامه تجاوز و سنگین تر کردن فشار به جبهه مقاومت و خود ایران خواهد شد.پاسخ ایران ذیل راهبرد بازدارندگی فعال، باید حساب شده، دقیق، مبتکرانه و در زمان و مکان مناسب باشد و همچنان در این پاسخ، نه تعلل باید کرد و نه شتاب زده عمل کرد. پاسخ هوشمندانه و مقتدرانه ایران با هدف پیشگیری از خطای محاسباتی رژیم صهیونیستی، غنیسازی جرئت را ارتقا میبخشد و قدرت بازدارندگی ایران عزیز را دوچندان میکند.
دیدگاه ها