گفتوگو با دکتر علیرضا قیامتی، استاد ادب فارسی و شاهنامهشناس درباره کتاب «شاهنامه و ایلیاد» که بهتازگی منتشر شده و به بررسی تفاوتها و شباهتهای دو حماسه بزرگ ایران و یونان میپردازد
الهه آرانیان- روزنامه خراسان/هرچه از فردوسی و شاهنامهاش نوشته و گفته شود، باز هم کم است. به قول استاد جلال خالقی مطلق، شاهنامه یک کتاب نیست، کتابخانه است؛ کتابخانهای با قفسههای متعدد که در هر کدام کتابهایی با موضوعات مختلف دیده میشود. حماسه بزرگ فردوسی که بیانگر هویت ملی ایرانیان در طول قرنهاست، آنقدر حرف برای گفتن دارد که به جرئت میتوان گفت همه کتابهایی که تا امروز دربارهاش نوشته شده، نتوانستهاند حق مطلب را ادا کنند. یکی از تازهترین کتابهایی که در چند روز گذشته با محوریت شاهنامه فردوسی منتشر شده، کتاب «شاهنامه و ایلیاد»، نوشته دکتر علیرضا قیامتی، استاد ادبیات و شاهنامهشناس است. دکتر قیامتی در این اثر به مقایسه شاهنامه فردوسی و ایلیاد و ادیسه هومر پرداخته و به این نتیجه رسیدهاست که این دو اثر حماسی گذشته از شباهتها، با یکدیگر تفاوتهای بنیادین دارند و اینکه بعضی از اندیشمندان غربی ایلیاد را برتر از شاهنامه میدانند، درست نیست. نویسنده در بخش دوم کتاب نیز به بررسی جایگاه والای شاهنامه در جهان پرداخته که بار دیگر ثابت میکند این حماسه بزرگ ایرانی تا چهاندازه شایسته تحسین و ستایش است. در ادامه، گفتوگوی ما را با دکتر علیرضا قیامتی درباره محتوای کتاب «شاهنامه و ایلیاد» و انگیزه نوشتن آن میخوانید.
شاهنامه و ایلیاد در دو کفه ترازو
دکتر قیامتی انگیزه خود از نوشتن کتاب «شاهنامه و ایلیاد» را اینطور بیان میکند: «از مدتها پیش خیلی از پژوهشگران ایلیاد و شاهنامه را دو حماسه برتر میدانستند و سوال این بود که واقعا کدام یک از این دو برتر است. شاید با توجه به تفاوتهای فرهنگی و تاریخی دو کشور ایران و یونان، مقایسه این دو اثر کهن درست نباشد، ولی تعدادی معیار و شاخص واقعی داریم که با توجه به اینها لازم است ایلیاد و شاهنامه را در ترازو بگذاریم. من ایلیاد و ادیسه را چندبار خوانده بودم و همیشه میدیدم که در بیشتر زمینهها شاهنامه قابل مقایسه با ایلیاد نیست. تا این که تصمیم گرفتم اینها را مکتوب کنم و سرانجام کتاب در دو بخش عمده نوشته شد. بخش اول مقایسه شاهنامه و ایلیاد و بخش دوم مربوط به جایگاه جهانی شاهنامه است».
تفاوتهای بنیادین و اصولی شاهنامه و ایلیاد
این شاهنامهشناس درباره بخش اول کتاب که به مقایسه دو اثر شاهنامه و ایلیاد اختصاص دارد، میگوید: «در این بخش هر دو اثر را از دیدگاههای متفاوت مانند شاخصهای ملی، دادگری و اخلاقمداری، جایگاه زنان، حضور خدایان و اراده آن ها، جایگاه پهلوانان، صلحجویی و مهرورزی بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که شاهنامه در هرکدام این محورها جایگاه بالاتری در مقایسه با ایلیاد دارد؛ بهطور مثال، با خواندن ایلیاد که حماسه ملی یونان است، درباره خصلتهای جامعه یونانی چیزی نمیبینیم، در حالی که شاهنامه پر است از ویژگیهای جامعه ایرانی. دیگر اینکه این دو اثر از نگاه دادگری و اخلاقمداری قابل مقایسه نیستند. کلمه «داد» در ایلیاد دو بار آمده، ولی در شاهنامه بالغ بر ۶۰۰ بار تکرار شده و رکن اول شاهنامه و آموزههای ایرانی است و با فرمانروایی پیوستگی ویژهای دارد یا درباره مقایسه سیمای زنان در شاهنامه و ایلیاد باید بگویم آنچنان که چهره زنان را در شاهنامه می بینیم، در ایلیاد نمیبینیم. هیچ شاعر حماسی مانند فردوسی به چهره بانوان و پایندگی و خصلت درونی آن ها، یعنی نجابت و پاکدامنی نپرداختهاست. زنانی چون سیندخت که کارآمد و سیاستمدارند و مانند زنان در ایلیاد محکی در دست مردان نیستند و مانند گردآفرید و گردیه میتوانند لباس رزم بپوشند.
تاثیر شاهنامه، از چین و ماچین تا اروپا
دکتر قیامتی در ادامه، درباره بخش دوم کتاب «شاهنامه و ایلیاد» که به جایگاه شاهنامه فردوسی در جهان اختصاص دارد، اشاره میکند و میگوید: «در این کتاب جایگاه شاهنامه را در جهان بررسی کردیم؛ از جمله شاهنامه در باور مردم آسیای مرکزی مانند تاجیکستان که از هر ۵ نام تاجیک، یک نام از شاهنامه است. جایگاه شاهنامه در دیگر کشورهایی که پیش از این عضو جماهیر شوروی بودهاند مانند ازبکستان، ترکمنستان، ارمنستان، آذربایجان و... نیز بررسی شدهاست. جالب اینکه ازبکها بسیار از شاهنامه تقلید کرده اند و تا ۲۰۰ سال پیش این اثر در ازبکستان فراخوانیِ عام داشته و شخصیتی مانند ملا آخوند خاموشی، شاعر و مترجم ازبک در قرن ۱۸ میلادی، شاهنامه را ترجمه کردهاست. در ترکمنستان هم شاعری به نام دولتمند آزادی منظومهای بر اساس داستان بهرام گور در شاهنامه سرودهاست. مردم ارمنستان دیرپاترین مردمی بودهاند که در قرن ۵ هجری با شاهنامه آشنا شدند. در هندوستان بیش از ۱۰۰ اثر براساس شاهنامه سروده شدهاست. در ترکیه، شاهان عثمانی شاهنامهخوان و شاهنامهنویس داشتهاند. در جهان عرب با این که ارتباط کمتری با شاهنامه داشتهاند، باز هم شاعرانی داریم که از فردوسی تقلید کردهاند. همچنین در این کتاب جایگاه شاهنامه در کشورهای چین، ژاپن، بنگلادش، پاکستان، روسیه، فرانسه، آلمان، بوسنی، ایتالیا، انگلستان و... بررسی شدهاست.
دیدگاه ها