با معرفی افرادی به عنوان مشاور امنیت ملی، وزیر دفاع، رئیس سیا، فرستاده ویژه در امور خاورمیانه تقریبا تیم کاری ترامپ در حوزه سیاست خارجی مشخص شده است. فکر نکنم نیازی به گفتن باشد که اعضای تیم سیاست خارجی ترامپ یکی از دیگری تندروتر است.
صابر گل عنبری- روزنامه خراسان/با معرفی افرادی به عنوان مشاور امنیت ملی، وزیر دفاع، رئیس سیا، فرستاده ویژه در امور خاورمیانه تقریبا تیم کاری ترامپ در حوزه سیاست خارجی مشخص شده است. فکر نکنم نیازی به گفتن باشد که اعضای تیم سیاست خارجی ترامپ یکی از دیگری تندروتر است. تیم معرفی شده تقریبا در سه چیز اشتراک نظر دارند؛ دوستی افراطی با اسرائیل، دشمنی افراطی با ایران و مواضع تند علیه چین. در این میان، این چهرهها هر چند بعضا مواضعی در گذشته علیه روسیه هم داشتهاند، اما به ضدیت با آن شناخته نمیشوند.این انتخابها در وهله نخست حامل پیامهای متناقض و چندلایه به طرفهای مختلف از داخل آمریکا، اسرائیل و فلسطین گرفته تا ایران، چین، روسیه و حتی بازیگرانی چون عربستان است. واقعیت این است که تیم انتخابی ترامپ هر چند سنجه مهمی برای شناخت رویکرد احتمالی او در دور دوم در قبال ایران و خاورمیانه است، اما همین افراد انتخابی در تیم با وجود اشتراک نظر خود به ویژه علیه ایران در جزئیات تفاوتهای قابل تاملی نیز با هم دارند؛ به عنوان مثال، مایکل والتز مشاور جدید امنیت ملی برخلاف برخی دیگر از اعضای تیم و مشاوران ترامپ معتقد است که آمریکا نباید خود را درگیر خاورمیانه کند و باید سریع به جنگ غزه و اوکراین پایان دهد و بر تقابل با چین در اقیانوس آرام متمرکز شود. در کل تیم جدید ترامپ بیشتر به کابینه جنگ شباهت دارد. اما پرسش این جاست که آیا ترامپ چه با ایران چه با چین به دنبال جنگ است؟ پاسخ نگارنده منفی است. ترامپ بیشتر از روسای جمهوری پیشین آمریکا به هزینه اقتصادی جنگ میاندیشد و جنگ را در ترازوی تجارت و اقتصاد سبک و سنگین میکند. علت اصلی توافق با طالبان برای خروج از افغانستان نیز همین بود و تلاش برای پایان دادن به جنگ اوکراین و رسیدن به توافق با کره شمالی نیز از این منظر است. از این رو، یکی از دلایل وعده پایان جنگ غزه و لبنان نیز احتمالا تلاش برای خاموش کردن آتشی است که ممکن است به جنگ گسترده در خاورمیانه منجر شود و آمریکا را درگیر خود کند. ترامپ تا لب مرز جنگ پیش میرود و فشار میآورد، اما بعید است که جنگی را شروع کند. جدا از هزینههای جنگ برای اقتصاد آمریکا، سیاست اقتصادی خود ترامپ و نگرش انزواطلبانهاش با تعریف خاصش از دکترین «نخست آمریکا»، اما هزینههای سنگین جنگ برای منافع شخصی و سرمایهگذاریهای کلان خود او و میلیاردرهای معروفی چون ایلان ماسک که او را احاطه کرده و وارد کابینهاش هم شده و میشوند، در بازارهای مالی جهان نیز مانع دیگری است. پس هدف ترامپ از انتخاب «چند جنگطلب» در تیم جدید خود چیست؟ به نظر نگارنده این انتخابها بسیار هوشمندانه، هدفمند و به احتمال زیاد برای ارائه تصویری «دیوانهتر و خشنتر» است.در واقع، ترامپ از هم اکنون و قبل از تحلیف با چنین انتخابهایی به دنبال خلق فضای «رعب حداکثری» علیه ایران و چین برای تاثیر بر محاسبات آن هاست با این پیام که نسخه دوم ترامپ دیوانهتر از نسخه اول خواهد بود. او تقریبا در دور اول ریاست جمهوریاش نیز با انتخاب افرادی چون مایک پمپئو و جان بولتون همین رویکرد را در سطح دیگری در پیش گرفته بود، تا جایی که برخی ناظران آن را پیشدرآمدی برای شروع جنگ در خاورمیانه دانستند؛ اما رویه ترامپ در دور نخست برخلاف آن بود و همین چهرههای جنگ طلب نیز در نهایت ناچار شدند، برنامه کاری خود ترامپ را در قالبی غیرنظامی پیش ببرند. به نظر میرسد که رویکرد ترامپ در سیاست خاورمیانهای آمریکا در قبال ایران همان «فشار حداکثری» تا لب مرز جنگ به ویژه در مرحله نخست ریاست جمهوریاش باشد اما برای جلوگیری از گسترش جنگ در منطقه و همچنین بسترسازی برای عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان احتمالا ابتدا تلاش کند که دو جنگ غزه و لبنان تمام شود.
دیدگاه ها