روندی که تلویزیون در هفتههای منتهی به انتخابات طی کرده، این امیدواری را به وجود آورده که این رسانه در برابر برخی اصول کماقبال خود، انعطاف نشان داده و مخاطب اکنون شاهد باز شدن پنجرههایی جدید در شکل مواجهه این رسانه با مولفههای حقیقی زندگیهای امروز است. تعدد نشانههای این فرآیند سبب شده تا نسبت به تداوم این روند و تغییر در سیاستهای تلویزیون، امیدواری بسیاری داشته باشیم.
عملکرد تلویزیون در ۴۰ روز گذشته که فضای تولیداتی و پوششی این رسانه به سمت انتخابات رفت، با استقبال بسیار خوب مخاطبان مواجه شد. در دورهای که شاید انتظار نمیرفت، رسانه ملی با یک بیطرفی صرف نسبت به پوشش برنامههای نامزدهای انتخابات همت کرد و توانست یک عملکرد حرفهای از خود به جای بگذارد.
در کنار این پوشش حرفهای، آنچه از اهمیت بسزایی برخوردار است، شکستن سد خودخواسته تلویزیون طی سالیان اخیر بوده است. در این ابتکار، سوالاتی صریح از نامزدهای انتخابات پرسیده میشد که تا پیش از آن، سابقه نداشت این رسانه به آن معضلات و مشکلات، اشارهای کند. همچنین حضور طیفهای مختلف سیاسی در برنامههای مختلف تلویزیون بهعنوان کارشناسان و مشاوران نامزدها، دیگر اقدام مثبتی بود که تحسینهای بسیاری را شامل شد.
تلویزیون در انتخابات اخیر، با کنار گذاشتن صورتمسالههای کلیشهای، مسائلی را مطرح کرد که شاید منتقدترین افراد به وضعیت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه نیز مقابل دوربین نسبت به بیان آنها چنین صراحتی از خود نشان نمیدادند
تا پیش از این، طی دورههای مختلف انتخابات، نهایت ابتکار تلویزیون، در مناظرات غیرمستقیم نامزدها و تصویرگری از پوشش امروزی بانوان بود. اما در این دوره، تلویزیون با کنار گذاشتن این صورتمسالههای کلیشهای، مسائلی را مطرح کرد که شاید منتقدترین افراد به وضعیت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه نیز مقابل دوربین نسبت به بیان آنها چنین صراحتی از خود نشان نمیدادند.
در کنار این خطمشی، سیاست همیشگی نام نبردن از برخی چهرههای سیاسی نیز از ساحت سیما زدوده شد و نهتنها نام برخی از این افراد، مکررا بهشکلی آزادانه بیان شد بلکه تصویر این افراد نیز در بخش خبری نشان داده شد تا ترکیب تمامی این نشانهها، نوید باز شدن فضای رسانه ملی را بدهد.
سیاستی که قطعا با استقبال قابلتوجهی از سوی مخاطبان با گرایشهای مختلف سیاسی مواجه شده و آنها را نسبت به مسیر جدید رسانه ملی امیدوار کرده است. آنچه اما این امیدواری را تنها محدود به ایام انتخابات نمیکند، ضمانت اجرایی قدرتمندی است که برای شرایط کنونی در نظر گرفته شده است. به عنوان مثال با تصویب سند ملی موسیقی، تلویزیون باید موانع بر سر نشان دادن سازها را کنار گذاشته و حتی یک شبکه تخصصی موسیقی تاسیس کند. بنابراین با توجه به این ضمانتهای محکم و البته نیازهای جامعه، طبیعی است که بخواهیم این تغییرفضا را متوجه سیاستهای جامع سازمان بدانیم و نسبت به اجرای آنها امیدوار باشیم.
رسانه ملی طی سالیان اخیر، مسیر چندان هوشمندانهای را در جهت استانداردهای مرسوم بینالمللی طی نکرده و قالب برنامهسازیهای سازمان نیز اعتنای چندانی به خواست مخاطبان گسترده نداشت
همچنین طی هفتههای اخیر، نقلقولهای متفاوتی راجع بازگشت چهرههای مشهور به تلویزیون در جهت برنامهسازی شنیدهایم که این اتفاق نیز در راستای تغییر سیاستهای تلویزیون ارزیابی میشود.
رسانه ملی طی سالیان اخیر، مسیر چندان هوشمندانهای را در جهت استانداردهای مرسوم بینالمللی طی نکرده و قالب برنامهسازیهای سازمان نیز اعتنای چندانی به خواست مخاطبان گسترده نداشت. بنابراین کاملا طبیعی بود که در عصر هژمونی رسانه، این بنگاه مردمی نیز با تغییر موضع، نسبت به مردمی شدن بیشتر سیاستهای خود گامهای بلندی بردارد. انتخابات، بزنگاه خوبی برای این دگردیسی بود؛ زمانی که مردم در برابر همین اتفاقات چند روز اخیر، واکنشهای مثبتی نشان داده و شاخصهای ارزیابی سازمان نیز رشد قابلتوجهی را در میزان مخاطبان و رضایت آنها از این برنامههای تولیدی در پی داشته است.
با تداوم این روند و اشاعه این نگاه به روند تولیداتی سیما، و البته آشتی حداکثری این رسانه با چهرههای شناختهشده و البته مخاطبان طیفهای فکری و سیاسی مختلف، تلویزیون، به جایگاه حقیقی و اصیل خود باز خواهد گشت و میتواند جریانسازی و تاثیرگذاری بهینه و مطلوبی را در دوره حساس کنونی داشته باشد.
دیدگاه ها