دیوار کوتاه چین!

1403/09/04 10:31
کد خبر: 8353
کد نویسنده: 8
دیوار کوتاه چین!

اصلاح رویکرد بسیاری از کارشناسان و مردم، زاپاسی ندیدن چین،تعیین مسئول ویژه برای پرونده چین و تعریف منافع مشترک با پکن در این مقطع زمانی فوری و ضروری است

جعفر یوسفی- روزنامه خراسان/ فروردین سال ۱۴۰۰ بود که توافق همکاری های ۲۵ ساله ایران و چین امضا شد.  براساس این توافق بنا شد چینی ها در پروژه های مهم نفتی، پتروشیمی، ریلی، فرودگاهی، کریدوری، بندری، خودروسازی و ...اقدام به سرمایه گذاری بیش از ۴۰۰ میلیارد دلاری کنند. حال با گذشت بیش از ۴۵ ماه از امضای این توافق مهم و راهبردی، کدام یک از پروژه های توافق شده در مسیر اجرایی شدن قرار دارند؟ حجم سرمایه گذاری چینی ها چه مقدار بوده است؟ این توافق چه تاثیر مشهودی بر اقتصاد و سفره مردم داشته است؟ نقش سفیر ایران در پکن در پیشبرد این توافق چه بوده است؟ ریشه این تعویق ها و تعلیق ها و سرگردانی ها و ترک فعل ها و سرمایه سوزی ها در کجاست؟ آیا مشکل در دولت هاست؟ مشکل از طرف خارجی است؟ و یا انتخاب سفیران ضعیف؟ و اگر بخواهیم این پرونده های باز را حل کنیم چه باید کرد؟ آیا با انتخاب نمایندگان ویژه برای چین مشکل حل می شود؟ دونالد ترامپ در اول بهمن با بجا آوردن مراسم تحلیف، رسما به قدرت باز می گردد. ابزار جمهوری اسلامی ایران برای مهار دور جدید فشارهای ایالات متحده آمریکا چیست و چین چه نقشی را می‌تواند ایفا کند؟در این گزارش سعی کردیم ابعاد مختلف پرونده رابطه چین و ایران را بررسی کنیم:
باید بدانیم از چین چه می‌خواهیم؟! 
یکی از مهم‌ترین نکات مهم در موضوع روابط راهبری با چین که اکثر کارشناسان این حوزه به آن اشاره دارند، این است که طرف چینی کاملا می‌داند از رابطه با ایران چه می‌خواهد و برای چه با ایران وارد توافق نامه های راهبردی شده است اما طرف ایرانی در یک حالت ابهام و سرگردانی قرار دارد. ایران یکی از اصلی ترین بازیگران در مسیری  است که می تواند زنجیره های ارزش مشترک را بین چین و همسایگان ما و همسایگان آن ها تعریف کند. این منافع مشترک را اگر درست تعریف کنیم، بسیاری از مسائل پرونده با چین حل خواهد شد. روابط ایران و چین، به رغم پتانسیل‌های فراوان، همچنان در سطحی مبهم باقی مانده است. در حالی که پکن، ایران را در سیاست خارجی خود به‌عنوان یک عنصر کلیدی تعریف کرده، به‌نظر می‌رسد تهران هنوز نتوانسته است جایگاه چین را در اولویت‌های راهبردی خود مشخص کند. چین از سال‌ها پیش، ایران را به‌عنوان یکی از بازیگران اصلی در نقشه‌های ژئوپلیتیکی و اقتصادی خود جای داده است. این کشور حتی اولویت منطقه غرب آسیا را در دیپلماسی خارجی خود ارتقا داده و ایران را در ردیف همسایگان استراتژیک خود قرار داده است. اما این شراکت بالقوه، در ایران کمتر با اقداماتی عملی همراه بوده است. چینی‌ها در برنامه‌ریزی راهبردی خود نقش ایران را شفاف کردند. آن ها در سخت‌ترین دوران، از ایران نفت خریدند و حتی در بحبوحه فشارهای حداکثری ترامپ، بر اجرای توافق ۲۵ ساله پافشاری کردند. اما به‌رغم این سیگنال‌های آشکار، ایران چه پاسخی داده است؟ پروژه‌هایی همچون کریدورها، خطوط ریلی و حمل‌ونقل دریایی هنوز فاقد نقشه راهی منسجم و شفاف هستند که بتوانند اعتماد چینی‌ها را جلب کنند. چینی‌ها بارها این عطش را نشان داده‌اند که چرا جمهوری اسلامی برنامه‌ای بلندمدت ارائه نمی‌کند. در جلسات متعددی، این سوال را مطرح کرده‌اند: چرا همکاری‌ها فقط به فروش کالا و نفت محدود شده و هیچ برنامه توسعه‌ای میان دو کشور گره نخورده است؟ این بی‌برنامگی، به‌ویژه در دوران پس از امضای توافق جامع ۲۵ ساله، به شدت خودنمایی کرده است. به‌جز صادرات و واردات، کدام برنامه بلندمدت تدوین شده است که طرف مقابل را مطمئن کند همکاری‌ها تا ۲۰ سال آینده ادامه خواهند داشت؟ چرا با تغییر دولت‌ها در ایران، بسیاری از پروژه‌های مشترک متوقف یا کمرنگ می‌شوند؟ ایران و چین، بیش از آن که به یک شراکت جامع رسیده باشند، در مسیری پرفرازونشیب قرار گرفته‌اند. چین به‌وضوح شریکی عمل گرا و منفعت‌محور است که با هیچ‌کس تعارف ندارد. اگر ایران بخواهد از این فرصت بهره ببرد، نیازمند تغییر رویکردی بنیادین در سیاست خارجی و برنامه‌ریزی‌های راهبردی خود است. در غیر این صورت، این شراکت همچنان در سطح پروژه‌های کوتاه‌مدت و غیرراهبردی باقی خواهد ماند.
  اصلاح رویکرد بدنه کارشناسی و مردم نسبت به چین 
روابط ایران و چین، به رغم ظاهر دوستانه، با موانع پنهان و آشکاری روبه روست که کمتر به آن ها پرداخته شده است. یکی از این موانع، وجود یک بدنه میانی در ساختار کارشناسی ایران است که به‌طور عمده نسبت به گسترش روابط با چین علاقه‌ای نشان نمی‌دهد. اگرچه مقامات عالی‌رتبه، از وزرا گرفته تا رؤسای جمهور، بر اهمیت توسعه همکاری‌ها با چین تاکید دارند، اما این بدنه کارشناسی، بنا به دلایل مختلف، رویکرد مثبتی به این کشور ندارد. این بی‌اعتمادی و عدم اشتیاق، تنها به کارشناسان محدود نمی‌شود، بلکه در سطح جامعه نیز ریشه دوانده است. پس از امضای تفاهم نامه ۲۵ ساله میان ایران و چین، سیلی از روایت‌های نادرست و افراطی شکل گرفت. برخی این توافق را به «فروختن ایران» تعبیر کردند و موجی از تردید و بدبینی را نسبت به همکاری‌های بلندمدت با چین در میان مردم برانگیختند. چنین فضایی، بی‌تردید برای چینی‌ها که به‌دنبال ساختن برندی بین‌المللی و اعتمادپذیر هستند، دلسردکننده است. تصور کنید کشوری که تلاش می‌کند خود را به‌عنوان یک شریک قابل‌اعتماد در سطح جهانی معرفی کند، با محیطی مواجه شود که در آن نه‌تنها از همکاری استقبال نمی‌شود، بلکه ذهنیت عمومی به شدت منفی است. این شرایط، به‌طور طبیعی پیام روشنی به پکن ارسال می‌کند: ایران شاید هنوز آماده همکاری‌های گسترده و راهبردی با چین نباشد. از سوی دیگر، نگاهی به رفتار ایران پس از برجام نشان می‌دهد که چگونه فرصت‌های همکاری با چین نادیده گرفته شدند. در دوران پسابرجام، بسیاری از صنایع از جمله خودروسازی که می‌توانستند بر پایه شراکت با چین تقویت شوند، به‌سادگی در اختیار شرکای غربی قرار گرفتند. این گرایش تاریخی ایران به غرب، هنوز در میان مردم و تصمیم‌گیران ریشه دارد و به یکی از موانع بزرگ همکاری با چین تبدیل شده است. نگاهی به جامعه بیندازید؛ اگر از مردم بپرسید آیا ترجیح می‌دهند با آمریکا یا چین همکاری کنیم، اکثریت به‌سوی آمریکا متمایل خواهند بود. چرا؟ زیرا آمریکا، با قدرت نرم و احاطه گفتمانی خود، در ذهن ایرانیان به‌عنوان یک ابرقدرت برجسته نقش بسته است. از دانشمندان، هنرمندان و بازیگران گرفته تا سیاستمداران آمریکایی، همه در حافظه جمعی جامعه شناخته شده‌اند. اما چند نفر از کف جامعه می‌توانند نام پنج شخصیت معاصر چینی را ببرند؟ این شکاف شناختی و ذهنی، چالشی است که نیازمند تغییر در نگرش عمومی و سیاست‌گذاری‌های هدفمند است. تا زمانی که ایران نتواند جایگاه چین را به‌عنوان یک شریک استراتژیک به‌درستی معرفی و اعتماد عمومی را نسبت به این رابطه جلب کند، هرگونه همکاری بلندمدت و پایدار با این قدرت آسیایی در هاله‌ای از ابهام باقی خواهد ماند.
تعیین مسئول فرادولتی برای پرونده چین
اگر قرار باشد روابط ایران و چین از سطح شعار و توافق‌نامه‌های کاغذی فراتر رود، نیازمند یک رویکرد منظم، سیستماتیک و دقیق هستیم. انتخاب فردی که مسئولیت پرونده چین را بر عهده می‌گیرد، می‌تواند به نقطه عطف این روابط تبدیل شود. اما این انتخاب باید نشان‌دهنده جدیت و اهمیت این شراکت باشد؛نه صرفاً یک تصمیم صوری. فردی که مسئول این پرونده می‌شود، نباید صرفاً یک مقام اجرایی باشد، بلکه باید دارای اختیارات کافی، قدرت تصمیم‌گیری و نفوذ در بالاترین سطوح حاکمیتی و دولتی باشد. او باید بتواند حتی در انتصاب سفیر چین در ایران نظر بدهد. ارتباطات او باید مداوم و موثر باشد و هم در دولت و هم در ساختارهای حاکمیتی جایگاه محوری داشته باشد. چینی‌ها وقتی می‌بینند که ایران یک فرد با چنین اختیارات و جایگاهی را برای مدیریت روابط انتخاب کرده است، پیام روشنی دریافت می‌کنند: ایران برای این روابط ارزش استراتژیک قائل است. یکی از نمونه‌های بارز عدم رویکرد سیستماتیک به چین، تجربه آقای لاریجانی است. او که به‌عنوان مسئول پرونده چین انتخاب شد، به دلیل توانایی‌های سیاسی و نفوذش در سطوح بالا، می‌توانست روابط را به سمت پیشرفت سوق دهد. اما بعد چه شد؟ او در دو انتخابات ریاست‌جمهوری رد صلاحیت شد. پیام این رد صلاحیت برای چینی‌ها چه بود؟ آن ها به این نتیجه رسیدند که ایران، افراد کلیدی خود را به پرونده‌هایی غیر از روابط با چین اختصاص می‌دهد. این سوال در ذهن چینی‌ها شکل گرفت که آیا ایران اصلاً به این روابط اهمیت می‌دهد؟
در دولت قبل، سفیری ویژه به چین فرستاده نشد، در حالی که این کشور باید دیپلمات‌های خبره و قدرتمندی را در پکن داشته باشد. بعد از آن وظیفه پرونده نیز به معاون اول سپرده شد که عملاً گرفتار امور مختلفی بود و چین در اولویت‌های او جایی نداشت. از سوی دیگر، اقدامات نمادینی مانند خرید چند دستگاه اتوبوس، در مقابل ظرفیت‌های عظیم همکاری با چین، تنها به‌عنوان حرکاتی نمایشی تلقی می‌شد. در دولت فعلی هم که صد روز از آغاز به کارش گذشته است هنوز سفیر ایران در چین مشخص نیست و این ترک فعل ها همگی در ذهن طرف چین تصویری نامطلوب خواهد ساخت.
تغییر نگاه زاپاسی به چین 
نگاه آلترناتیوی ایران یعنی، چین را به‌عنوان جایگزینی برای غرب و نه شریکی مستقل در نظر می‌گیرد. در این نگاه، ایران به‌جای بهره‌گیری از ظرفیت‌های چین برای توسعه بلندمدت، تنها زمانی به پکن توجه می‌کند که در تعاملات خود با غرب با مانع مواجه شود. این دیدگاه، چین را ابزاری برای دور زدن فشارهای غربی می‌بیند، نه شریک اقتصادی و سیاسی برای آینده‌ای پایدار.چین به‌عنوان کشوری که به‌دنبال شراکت‌های پایدار و بلندمدت است، نمی‌تواند به کشوری اعتماد کند که نگاهش به روابط دچار نوسانات سینوسی و مقطعی است. پیامد این امر، کاهش سرمایه‌گذاری چین در ایران و تمرکز این کشور بر شرکای مطمئن‌تر مانند عربستان و امارات بوده است. اما چرا باید این نگاه تغییر کند؟چین به‌عنوان دومین اقتصاد جهان و یکی از قدرت‌های تعیین‌کننده در نظام بین‌الملل، نقشی فراتر از یک جایگزین دارد. ایران باید با رویکردی راهبردی، این کشور را به‌عنوان یکی از شرکای کلیدی خود در برنامه‌های توسعه تعریف کند.ایران نمی‌تواند با نگاهی آلترناتیوی و کوتاه‌مدت، انتظار داشته باشد که چین وارد شراکت‌های کلان و راهبردی با آن شود. این شراکت زمانی محقق خواهد شد که تهران، چین را نه‌تنها برای زمان بحران، بلکه به‌عنوان بخشی از آینده اقتصادی و سیاسی خود ببیند.
 فرصتی برای بازیگری در شکاف بین ابرقدرت‌ها 
 با بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید و شدت‌گیری تنش‌ها میان چین و آمریکا، جهان ممکن است شاهد یکی از پیچیده‌ترین فصل‌های روابط بین‌الملل باشد. این تحولات اما می‌تواند برای ایران فرصتی طلایی باشد؛ فرصتی برای بازسازی و تقویت روابط راهبردی با چین، آن‌هم در شرایطی که پکن با چالش‌های جدی از سوی واشنگتن مواجه است.چالش‌های پیش‌روی چین و آمریکا، زمینه‌ای فراهم می‌کند که ایران بتواند با هوشمندی در این شکاف بازی کند. از یک‌سو، می‌توان از تنش‌های پکن و واشنگتن برای گرفتن امتیازات بیشتر از چین استفاده کرد. از سوی دیگر، در صورتی که تحولات بین‌المللی به نفع ایران رقم بخورد، حتی می‌توان در مناسبات با آمریکا نیز به‌دنبال امتیازگیری بود.هرچند در این شکاف بازسازی روابط با چین فرصت خوبی را فراهم می کند ، اما این اقدام نباید باعث شود که تعادل در سیاست خارجی ایران از بین برود. تجربه نشان داده است که تکیه بیش‌ازحد به یک قدرت، می‌تواند آسیب‌پذیری‌های جدی به‌دنبال داشته باشد. ایران باید از یک‌سو روابط خود را با چین تقویت و از سوی دیگر، امکان تعامل با دیگر بازیگران را حفظ کند.جهان وارد دوره‌ای از تحولات شتاب‌زده و غیرقابل‌پیش‌بینی شده است. در چنین فضایی، ایران با اتخاذ رویکردی هوشمندانه و رئالیستی می‌تواند از تنش‌های میان چین و آمریکا به نفع خود استفاده کند. اما این موفقیت به شرطی ممکن است که تهران با دقت و ظرافت، موانع داخلی را برطرف و سیاست خارجی متوازنی را دنبال کند. 

دیدگاه ها

ایمیل شما در معرض نمایش قرار نمی‌گیرد