بی اعتبارسازی بازوهای رسانه ای مرتبط با شخصیت های عالی نظام توسط جریان خاص با چه هدفی صورت می گیرد؟
جعفر یوسفی ـ روزنامه خراسان/ در جهان امروز، رسانهها تنها وسیله اطلاعرسانی نیستند؛ بلکه بهعنوان ابزاری قدرتمند برای شکلدهی به افکار عمومی و هدایت جریانهای اجتماعی شناخته میشوند. در چنین فضایی، دفاتر و نهادهای مهم سیاسی نیز ناگزیر از بهرهگیری از بازوان رسانهای متنوع هستند. دفتر رهبر انقلاب نیز با درک این واقعیت، مجموعهای از ظرفیت های رسانهای را ایجاد کرده تا پیامها و مواضع خود را با دقت و شفافیت به جامعه منتقل کند. از نشریه «خط حزبا...» به عنوان یک بازوی تحلیلی تا توئیتهای حساب مهدی فضائلی، این ابزارها هر یک نقش مشخص و هدفمندی دارند.یکی از ظرفیتهای کلیدی دفتر رهبری در فضای مجازی، حساب توئیتر مهدی فضائلی است که در سالهای اخیر معمولا برای شفاف کردن اخبار پیرامون رهبرانقلاب از آن استفاده شده است و اخیرا هم در موضوع توصیه رهبری به اصلاح بخشی از قانون مشاغل خاص، اکانت فضائلی در فضای مجازی پرواکنش شد. فضائلی در توئیتی نقل قول معاون حقوقی رئیس جمهور و توصیه رهبری به پزشکیان را تایید و توضیحاتی ارائه کرد و بلافاصله بعد از این توئیت برخی از نمایندگان مجلس و فعالان رسانهای با ادبیاتی عجیب توئیت فضائلی را بدون هماهنگی با دفتر رهبری دانستند و او را متهم به دروغگویی کردند. اما دیروز قالیباف رئیس مجلس در صحن علنی علاوه بر تایید توئیت فضائلی گفت قبلا در جریان این توصیه رهبری بوده است. فضائلی، بهعنوان یکی از چهرههای رسانهای مرتبط با دفتر رهبر انقلاب، اخبار و تحلیلهایی منتشر میکند که معمولاً حامل پیامهای کلیدی و راهبردی است. اما این حساب، مدتی است که هدف حملات و تخریبهایی از سوی برخی جریانهای داخلی و خارجی قرار گرفته است. این جریانها که از محتوای منتشرشده در حساب فضائلی رضایت ندارند، تلاش میکنند با بیاعتبارکردن آن، هزینه پذیرش پیامهای فضائلی را برای جامعه افزایش دهند. رفتار آنها بوی انتقام میدهد و تلاش دارند تا برخی نیروهای انقلابی را به واکنشهای تند و بیحاصل بکشانند. جالب این که علاوه بر تخریب فضائلی توسط برخی جریانات داخلی، علی علیزاده، فعال رسانهای مستقر در لندن، نیز به این تخریبها دامن زده است. علیزاده اخیراً در اظهاراتی تحریکآمیز علیه فضائلی مدعی شده: «از دفتر رهبری تا بیبیسی فارسی گاه در یک تیم توپ میزنند.» اینگونه اظهارات، تنها تلاشی برای القای بیاعتمادی به ساختار رسانهای دفتر رهبری است.نکته جالب توجه، رویکرد برخی منتقدان داخلی است. آنها پیشتر شعار میدادند: «مرجع ما خود رهبری است، نه دفتر رهبری» اما آیا در دنیای پیچیده امروز میتوان هر پیام و دستورالعملی را مستقیماً از شخص رهبری دریافت کرد؟ واضح است که این شعارها، بیشتر بهانهای برای نادیده گرفتن نقش دفتر رهبری و ابزارهای رسانهای آن است. در واقع، این جریانها با چنین ادعاهایی تلاش میکنند از تبعیت از رهبری شانه خالی کنند و از ابزارهای اطلاعرسانی رسمی فاصله بگیرند.
اهمیت ظرفیت های رسانهای در مدیریت روایتها در عصر جنگ روایتها، نقش اهرمهای رسانهای بیش از هر زمان دیگری اهمیت پیدا کرده است. ابزارهایی مانند حساب فضائلی، گرافیکهای اطلاعرسانی مؤسسههای مرتبط با دفتر رهبری، و پیامکهای اطلاعرسانی سایت رهبرانقلاب، همگی بخشی از پازلی پیچیده برای مدیریت فضای رسانهای کشور هستند. این ظرفیتها نهتنها پیامهای کلیدی را با دقت منتشر میکنند، بلکه نقش مهمی در کاهش تنشهای سیاسی و افزایش شفافیت دارند. اما تضعیف این ابزارها، تنها به افزایش هزینههای رسانهای و پیچیدگی بیشتر در انتقال پیامها منجر خواهد شد. اصرار بر ایجاد تنش و تخریب این اهرم ها، نهتنها خیانت به جریان اطلاعرسانی شفاف است، بلکه آسیبهایی جبرانناپذیر به کلیت نظام وارد میکند.تعامل و همافزایی میان ابزارهای رسانهای مختلف دفتر رهبری، نشاندهنده درک عمیق این مجموعه از پیچیدگیهای رسانهای در عصر حاضر است. اما آنچه در این میان اهمیت بیشتری دارد، پرهیز از دعواهای داخلی و تقویت اعتماد عمومی به این ابزارهاست. نسبت افراد و جریانها با رهبری، هرگز در میدان دعواهای توئیتری تعیین نمیشود. این نسبت در التزام به تبعیت واقعی از هدایتها و پیامهای ایشان تعریف میشود.تخریب بازوهای رسانهای دفتر رهبری، در شرایطی که کشور با چالشهای رسانهای گستردهای روبهروست، نهتنها به نفع هیچیک از طرفین نیست، بلکه فرصتی طلایی برای سوءاستفاده مخالفان خارجی فراهم میکند. آنچه امروز بیش از هر چیز اهمیت دارد، اتحاد و انسجام در حمایت از این ظرفیت ها و جلوگیری از تضعیف آنهاست. در زمانهای که جنگ روایتها در اوج خود است، هر اقدام برای تضعیف این ابزارها، ضربهای مستقیم به جریان اطلاعرسانی شفاف و مسئولانه در کشور خواهد بود.
دیدگاه ها