گزارش خراسان از نشست تخصصی نویسندگان و سینماگران با سخنرانی داوود امیریان، نویسنده سرشناس
حسن عارفی مهر- روزنامه خراسان/نشست تخصصی رمان و سینمای اقتباسی و بررسی چالشهای پیش روی این سبک فیلم سازی در کشور با حضور داوود امیریان، فیلم نامه نویس و داستان نویس برجسته کشور در مشهد برگزار شد.به گفته امیریان، متاسفانه همکاری بین داستاننویسان و فیلمسازان خیلی کم شده است و از آن جا که سینما یک صنعت پول ساز است، تفاوت دستمزد سینماگران با داستاننویسان نیز بسیار زیاد است که باعث دلزدگی داستاننویسان میشود. در خور اشاره است، طی روزهای گذشته نشست خوانش و بررسی ظرفیتهای اقتباس از رمان در سینما به همراه معرفی دو کتاب «ماه بلوط»، نوشته محسن مؤمنی شریف و مجموعه خاطرات مرضیه حدیدچی به کوشش محسن کاظمی با حضور داوود امیریان، نویسنده شناخته شده در باشگاه فیلم رویش مشهد برگزار شد.
سینماهای جهان، وامدار اقتباس
در ابتدای این نشست تخصصی، داوود امیریان درباره اقتباس فیلم از داستان گفت: متاسفانه اقتباس در ایران مهجور شده و سینماگران و نویسندهها اقتباس در داستان و فیلم را نمیپسندند ولی در بسیاری از کشورهای دیگر اقتباس از فیلم و داستان را یک افتخار میدانند به عنوان مثال، بیشتر آثار هیچکاک اقتباس هستند. در یک جمله باید گفت، همه سینماهای جهان وامدار اقتباس هستند.
کارگردانهای کتابخوان
این نویسنده سرشناس خاطر نشان کرد: ما کارگردان مؤلف را با کارگردان اشتباه گرفتهایم. مؤلف یعنی کسی که امضا داشته و یک اثر را مال خودش کرده باشد که متاسفانه این کاردر ایران جا نیفتاده و اکثر کارگردانها میخواهند فیلم نامهنویس خودشان باشند و این باعث میشود که کارهای خیلی ضعیف تولید شود. کمتر پیش میآید که کارگردانهای ما کتاب خوان باشند در صورتی که بهترین کارگردانها افرادی هستند که کتاب میخوانند. مثل بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، فریدون جیرانی، داریوش مهرجویی، مسعود جعفری جوزانی و مسعود کیمیایی که هم کتاب میخوانند و هم نویسنده قهاری هستند. اینها کسانی هستند که کتاب میخوانند و این جهان را میشناسند. به همین دلیل به سراغ اقتباس رفتهاند مثلاً ناصر تقوایی چند فیلم اقتباسی دارد و همچنین داریوش مهرجویی.
امیریان افزود: اقتباس این نیست که یک اثر دیگر را مو به مو بنویسید یا بسازید بلکه باید چکیدهای یا بخشی از آن اثر را با نگاهی جدید به کار ببرید. مثلاً فیلم هریپاتر با داستانش تفاوتهای زیادی دارد. اصلاً برخی از شخصیتها را کارگردان حذف کرده است. اگر بخواهم تعریف کوتاهی ازاقتباس ارائه کنم باید بگویم، اقتباس مثل خرید لباس است که شما یک دکمه به دست آوردید و به دنبال یک پیراهن میگردید که دکمه را به نحوی مناسب در آن قرار دهید. اقتباس یعنی یک بخش از داستان را برمیدارید و برابر ذهنیت خودتان گسترش میدهید.
جهان داستان، جهان اغراق
نویسنده کتاب «تولد یک پروانه» گفت: جهان داستان و فیلم، جهان اغراق است که این را باید شعار خودمان قرار دهیم. قرار نیست ما داستانی واقعی را بنویسیم. فقط مبنای داستان و فیلم باید واقعی باشد. اگر بهترین فیلمهای سینمایی جهان را نگاه کنید حتماً از تخیل استفاده کردهاند. حتی در فیلمهایی که بر اساس شخصیتهای واقعی ساخته شدهاند، باز هم از تخیل استفاده شده است.
نگاه جانبدارانه و آسیبهای داستان نویسی
داوود امیریان در ادامه به کتاب «ماه بلوط» اثر محسن مؤمنی شریف به عنوان یکی از نمونههای داستانی مناسب برای اقتباس اشاره کرد و گفت: بهترین اثر محسنی شریف برای اقتباس، مجموعه داستان «در کمین گل سرخ» است. این کتاب دارای داستانکهای بسیار قوی است به گونهای که میتوان از این داستانکها برای فیلم کوتاه و فیلم سینمایی استفاده کرد و البته محسن مؤمنی نویسنده خوبی است.
وی خاطر نشان کرد: البته مؤمنی در این اثر از تخیل کم استفاده کرده یا خوب استفاده نکرده است. شما به عنوان یک هنرمند یا نویسنده باید بیطرف باشید. این بیطرفی باعث میشود که شما بتوانید وارد عمق شخصیتهایتان بشوید؛ اما مؤمنی در این کار خیلی جانبدارانه به داستان نگاه کرده و نگاه جانبدارانه و یکطرفه باعث شده که نتواند از تخیل استفاده کند. گاهی اوقات باید طرف مقابل را هم در نظر بگیریم، شاید آن طرف هم برای خودش یک جهان بینی و ایدئولوژی داشته باشد.
وی افزود: یکی دیگر از آثار داستانی که میتوان آن را مبنای اقتباس قرارداد، کتابی است که محسن کاظمی بر اساس زندگی مرضیه حدیدچی دباغ یکی از زنان تأثیر گذار در انقلاب نوشته و این کتاب دارای ظرفیتهای فراوانی برای ساخت فیلم است.
غربت همیشگی نویسندگان
امیریان گفت: در ایران به نویسنده بها نمیدهند. چه به نویسنده فیلم نامه، چه به نویسندهای که صاحب اندیشه اصلی فیلم است. نویسنده است که طرح و چارچوب و جهان بینی خودش را ارائه میدهد. ولی در غرب خیلی به نویسندگان اهمیت میدهند، برخی از داستاننویسان غرب وقتی شروع به نوشتن میکنند، صفحه اول داستان را در روزنامه به مناقصه میگذارند و رمانی که هنوز تمام نشده به بالاترین قیمت فروش میرود.
جسارت در داستاننویسی
این نویسنده گفت: داستاننویس یا سینماگر باید شجاع باشد و کار خودش را انجام دهد هر چند که با انتقادهایی روبه رو میشود ولی به مرور زمان ذائقه مردم تغییر میکند و چه بسا کسانی که در برابرش گارد گرفتهاند، روزی از او حمایت کنند. فیلمهای متعددی در گذشته با انتقادات بسیاری رو به رو شدهاند یا چندین سال مجوز پخش نگرفتند ولی زمانی فرا رسید که چندین بار از صدا وسیما بدون هیچ اعتراضی پخش شدند. نویسنده یک ترس درونی دارد که اگر بتواند آن ترس درونی و خودسانسوری را کنار بگذارد خیلی از مشکلها حل خواهد شد.
تفاوت دستمزد سینماگران با داستاننویسان
امیریان ضمن اشاره به ارتباط ضعیف میان نویسندگان با کارگردانان و برعکس گفت: متاسفانه همکاری بین داستاننویسان و فیلمسازان خیلی کم شده و از آنجا که سینما یک صنعت پول ساز است، تفاوت دستمزد سینماگران با داستاننویسان نیز بسیار زیاد است که باعث دلزدگی داستاننویسان میشود. درست است که گاهی وقتها یک بازیگر باعث میشود که فروش فیلم بالا برود ولی نباید ارزش نویسنده را پایین بیاوریم. مهمتر این که میان داستاننویسان و کارگردانان رفاقتهای عمیقی وجود ندارد. یک زمانی داریوش مهرجویی با غلامحسین ساعدی مینشستند و همفکری میکردند ولی اکنون از این رفاقت و همفکری خبری نیست. یک چالش دیگر این است که بیشتر داستاننویسان هنوز سینما را نمیشناسند و خیلی تاکید میکنند که باید عین اثر ما به تصویر کشیده شود که این یک امر محال است ؛خیلی از بخشهای داستان را نمیشود تبدیل به تصویر کرد، باید داستان قابلیت تبدیل به تصویر را داشته باشد.
خودمان را دستکم نگیریم
امیریان با اشاره به پیشینه فرهنگی که داریم گفت:علاوه بر منابع داستانی معاصر و قدیمی حتی اگرخواسته باشیم در ژانر وحشت فیلمی بسازیم میتوانیم از حمله مغول داستانی اقتباسی بنویسیم و بسازیم. داستانهای فولکلور ما پُر است از ژانرهای وحشت و ... .ما در داستانهای فولکلور انواع اَجِنه و غولهای عجیب و غریب داریم. ما در داستانهای فولک، ملکه و مهربانوهای زیادی داریم که میتوانیم از این داستانهای قدیمی اقتباس کنیم. اگر در همین خراسان جست و جو کنیم و پای حرف مردم قدیمی بنشینیم داستان هایی بسیار جذاب و جالب میشنوید. باید از این داستانها اقتباس کنیم. ما خودمان را خیلی دست کم گرفتهایم و فکر میکنیم که سوژه نداریم در حالی که اطراف ما پُر از سوژههای متفاوت است.
دیدگاه ها