گفت و گوی خراسان با کامران پارسی نژاد، نویسنده و پژوهشگر ادبیات به مناسبت ۱۱آذر، زادروز جلال آل احمد. سید جلالالدین سادات آل احمد (زاده ۱۱ آذر ۱۳۰۲ و درگذشته به تاریخ ۱۸ شهریور ۱۳۴۸)، در ادبیات فارسی جایگاه ویژهای دارد. او نهتنها جزو پیشگامان عرصههای مختلف ازجمله مستند نگاری، ترجمه و داستاننویسی به شمار میآید بلکه درمعرفی آلبرکامو و نویسندگانی چون ژید، یونگر، یونسکو و داستایفسکی به جامعه ادبی ایران نقش بسزایی دارد. جلال آل احمد در آثارش همواره بر سادهنویسی، محاوره نویسی، نوآوری و مستند نگاری تأکید میکرد.
محمد بهبودی نیا- روزنامه خراسان/ به مناسبت سالروز تولد این نویسنده صاحب سبک، با کامران پارسی نژاد، نویسنده و پژوهشگر برجستهادبیات که تأملات عمیقی بر آثار و زندگی جلال آل احمد داشته گفتوگو کردهایم.
*لطفاً مختصری درباره راز ماندگاری آثار جلال آل احمد توضیح دهید.
جلال آل احمد، از آن دسته نویسندگان صاحب نام معاصر ایران است که در حوزههای خاطرهنویسی، مستند نگاری، ترجمه و داستاننویسی همواره تأثیرگذار بوده است. از میان نویسندگان صاحب سبک غربی، ارنست همینگوی را داریم که شیوه روایت عینی و زاویه دید خاص خود را در آثارش به رخ می کشد و بسیاری از نویسندگان جهان از سبک او پیروی کردهاند. در کشور ما نیز جلال را باید جزو معدود نویسندگان صاحب سبک معرفی کنیم. نویسنده ای که در خلق لحن و گفتار خاص شخصیتهای داستانی و روایتهای ویژه، شیوهای مخصوص به خود را ابداع کرد. این شیوه بعدها بهعنوان سبک داستاننویسی او شناخته شد. شیوه نویسندگی او امروز الهامبخش تعداد زیادی از نویسندگان شده است.
به نظر شما برجستهترین ویژگی آثار جلال چیست؟
رمز ماندگاری جلال در صراحت و رُک گویی و طرح مسائل، بدون پردهپوشی است. ما علاوه بر سبک داستاننویسی نوِ جلال در داستانهای او شاهد بیانی شفاف هستیم که از ابهام و پردهپوشی به دور است. در داستان «مدیر مدرسه»، «سهتار»، «زن زیادی»، او حقایق را بهصورت شفاف و زلال پیش چشم مخاطب قرار میدهد.
ویژگی صراحت را در رفتار شخصی اش نیز شاهدیم. او حتی در گفتوگوهای روزانهاش کلامی دقیق، شفاف و صریح داشت، اگر اشتباه میکرد با جرئت و جسارت اعلام میکرد که فلان مسیر را اشتباه رفته یا فلان تصمیم را اشتباه گرفته است. بهعنوان مثال، زمانی در تظاهراتی که در مسیر تفکرات حزب توده بود شرکت کرد، حتی آرم داس و چکش را روی بازویش بست، اما در مسیر ناگهان متوجه شد که سربازان روسی در حال حمایت از او هستند. در همین لحظه متوجه شد به گروهی پیوسته که نیروهای های خارجی حامی آن هستند. بدون لحظهای درنگ در تصمیمش تجدیدنظر کرد، همان لحظه از جمعیت بیرون زد، خودش را به کوچهای رساند و آرم داس و چکش را از بازویش کند و روی زمین انداخت و از این جریان جدا شد.
درباره محاوره نویسی که جزو نوآوریهای جلال به شمار میآید،چه می توان گفت؟
یکی دیگر از ویژگیهای بارز سبک جلال آل احمد، محاوره نویسی است. او برای اولین بار در ادبیات ایران، اجازه داد تا شخصیتهای داستانش با لحن و گفتار روزمره خود در فضای داستان، ظاهر شوند. جلال به این نتیجه مهم رسیده بود که محاوره نویسی، باعث صمیمیت بیشتر و همذاتپنداری باشخصیتهای داستان میشود، این تکنیک همان اندازه که از حالت رسمی و دستوری کلمات میکاهد، فضای داستان را به لحن و فضای زندگی مردم نزدیک میکند. ما در داستان «بچه مردم» یکی از نمونههای برجسته محاوره نویسی جلال را می بینیم.
یک نکته جالب دیگر هم وجود دارد و آن، این که در داستانهای جلال، گاهی زاویه دید، اولشخص است که راوی به صورت محاوره صحبت میکند و این طبیعی است اما آن جا که راوی سوم شخص میشود و باید لحن تغییر کند جلال لحن محاوره را تغییر نمیدهد. این هم بهعنوان یک نوآوری ناب، موردتوجه مخاطبان قرار گرفته است.
* تسلط جلال در مستند نگاری چه کمکی به ایجاد جذابیت در داستانهای او کرده است؟
جلال آل احمد به دلیل مستند نگاری هایی که انجام داده به نگاه و درکی دقیق از جامعه و طبقات اجتماعی مختلف در دورههای تاریخی گوناگون رسیده است. این مهارت، تیزبینی و باریکاندیشی به شخصیتپردازی دقیق و واقعگرایانه داستانهایش کمک زیادی کرده است. ترکیب مهارت مستند نگاری باقدرت داستاننویسیاش و همچنین توجه ویژهای که به موضوعات اجتماعی زمان خود داشته این امکان را به ما میدهد که بعد از گذشت چندین دهه با پژوهش بر روی شخصیتهای مختلف در داستانهای او، به درک عمیقتری از بستر اجتماعی آن دورهها دست یابیم و مسائل جامعهشناختی آن دوران را بهراحتی واکاوی کنیم؛ بنابراین، داستانهای جلال، فراتر از روایت، داستان و حادثه، به ابزاری ارزشمند برای درک جامعه و تاریخ تبدیل شده است.
کدام داستان جلال از نظر شما نسبت به بقیه آثارش تأثیرگذارتر است؟
داستان «زن زیادی» بیشترین تأثیر را بر من گذاشته است. در این داستان، نویسنده با دقت، وضعیت جامعه، فرهنگ، احساسات و باورهای شخصیتها را به تصویر کشیده و بهصورت ضمنی بهنقد آنها پرداخته است. همچنین، داستانهای «بچه مردم»، «مدیر مدرسه» و «سهتار» را ازجمله آثار ماندگار او میدانم، چراکه برخی مسائلی که در آنها مطرحشده، بعد از گذشت چند دهه در روزگار ما نیز وجود دارد و با مخاطبان امروز و تمام دهههای گذشته ارتباط عمیقی برقرار کرده است. جلال آل احمد به جریانهای اجتماعی زندهای پرداخته که مخاطبان در دهههای مختلف، آنها را تجربه می کنند.
و سخن پایانی.
در پایان به نکته بسیار مهمی اشاره کنم و آن هم این که داستان و رمان صرفاً برای سرگرمی و تفریح نیستند. متأسفانه بسیاری از متخصصان و مردم خواندن داستان را تنها یک سرگرمی و تفریح میدانند. در صورتی که داستانها، در بستر خودشان، نکات مهمی از جامعهشناسی را مطرح میکنند. آثار جلال آل احمد و بسیاری از نویسندگان را میتوان از جنبههای روانشناسی، جامعهشناسی، ادبی و فرهنگی بررسی کرد و از آنها بهعنوان تجربیاتی آموزنده بهره برد. درنتیجه، با مطالعه یک اثر داستانی، میتوانیم تجربیات زیادی کسب کنیم. ما معمولاً تجربیاتمان را از طریق شکستها به دست میآوریم، اما هر داستان میتواند دنیایی از تجربه را به مخاطب منتقل کند. آثار جلال آل احمد در این زمینه بسیار غنی هستند.
دیدگاه ها