
ماجرای اخیر پیرامون توئیت توهین آمیز مهری دارســتانی، از اعضای ســتاد امر به معروف و نهی از منکــر و یکــی از مدیــران وزرات کار در زمان حجت عبدالملکی، علیه رئیس جمهــور، موجی از واکنش ها و انتقادات گســترده را به همراه داشت.
قاسمی- روزنامه خراسان/ماجرای اخیر پیرامون توئیت توهین آمیز مهری دارســتانی، از اعضای ســتاد امر به معروف و نهی از منکــر و یکــی از مدیــران وزرات کار در زمان حجت عبدالملکی، علیه رئیس جمهــور، موجی از واکنش ها و انتقادات گســترده را به همراه داشت. ایــن رخــداد، فراتــر از موضوعــی فــردی، به خوبی بحران های فرهنگــی و اخلاقی موجــود در فضای سیاسی و مسئولیت افراد در قبال اظهارات خود را نشــان می دهد. توصیفاتی که مهری دارستانی در توییت خود به کار برده است، نه تنها در تعارض آشکار با ادب و احترام است، بلکه از حدود یک نقد سازنده فراتر رفته و به طور صریح به توهینهای شــخصی و تخریبگرانه می انجامد. استفاده از الفاظی چون "الت، طلبــکار، دروغگــو، بی خاصیت، نــادان" به جای ارائه تحلیل یا بیان دغدغه های واقعی، نه تنها هیچ کمکی به صلاح یا پیشــبرد گفتمان سیاسی نمی کند، بلکه زشتی و ســطحی نگری را به جامعه تزریق می کند. این ادبیات، به وضوح نشان از بحران اخلاقی در عرصه سیاســی و اهداف غیرســازنده برای تخریب رقبا دارد؛ بحرانی کــه در آن مرز میان انتقــاد ســازنده و تخریب شــخصی کمرنگ شــده اســت. به کار بردن چنین زبانی از ســوی فردی که خود را مدعــی امر بــه معــروف می دانــد، تناقضی آشــکار و ضرب های جدی به جایــگاه و اعتبار نهادی اســت که قرار اســت مروج اخلاق و فرهنگ باشد. ستاد امر به معروف با اقدام ســریع در اخراج مهری دارستانی، نشان داد که حاضر به پذیرش مسئولیت اشتباهات اعضای خود اســت. با این حال، اخراج یک فــرد، هرچنــد ضــروری، نمی توانــد جایگزین یک پاســخگویی جامع تر باشــد. این ماجــرا باید به فرصتی برای بررسی عمیق تر ساختارهای تربیتی و نظارتی در ایــن نهاد تبدیل شــود. آیا افــرادی که مســئول ترویج اخلاق در جامعه هســتند، آموزش و نظارت کافــی دریافــت می کنند؟ آیــا معیارهای اخلاقــی در انتخاب و فعالیت این افراد به درســتی اعمال می شود؟ دارستانی که در حساب توییتر خود شــعار "عدم رعایت ادب = بلاک" را نوشته، در این ماجرا خــود از ادب و احترام تخطی کرده است. یکی از محورهای اساسی این ماجرا، مرز میان آزادی بیــان و اهانت اســت. آزادی بیان به معنای بیان آزادانه دیدگاه ها و انتقادات اســت، اما ایــن آزادی هرگز نباید بهانــه ای برای توهین و تخریب باشــد. توئیت دارســتانی نمونــه ای از سوءاســتفاده از آزادی بیــان اســت که بــه جای غنی ســازی گفتمــان عمومی، بــه تقلیــل آن به مجــادلات ســطحی و زشــت میپــردازد. علاوه بر این، چنین نقدهــای هتاکانــه و رادیکالی باعث می شــود نقدهای ســازنده و کارســاز دیگر شنیده نشود و به شکاف و دوقطبی شدن جامعه دامن بزند. برخلاف رویــه رهبر انقـلاب که همــواره کمک به دولت هــا را بــرای رفــع کاســتی ها، نقص هــا و کمبودها توصیه می کنند، چهره هایی نظیر مهری دارســتانی به جای تلاش برای حل مشــکلات، در مسیر تخریب و تسویه حســابهای سیاسی حرکت می کنند. این رویکــرد با رادیکال کــردن فضــای نقــد عمـلا گفت وگو و نقد سازنده را مســدود کرده و جامعه را بــه ســمت تنش هــا و تقابل های غیرضــروری ســوق میدهــد. بســیاری از منتقــدان، خواســتار برخورد قضایی با دارســتانی شــده اند. این درخواســت، نه به قصد ســرکوب آزادی بیان، بلکه بــرای تأکید بر مســئولیت افراد در قبال اظهاراتشــان است. در ســالهای گذشــته، بســیاری از شــهروندان به دلیل بیان نظراتی ســاده تر از ایــن، با واکنش قضایی مواجه شــده اند. اکنون نیز باید یک رویه عادلانه و برابر برای همه اعمال شــود. این اقدام میتوانــد پیام روشــنی برای جامعه داشــته باشد که هیچکس فراتر از قانون نیست. واکنش ســخنگوی دولــت، به ویژه بازنشــر بخشــی از متــن تنفیــذ حکــم ریاســت جمهوری از ســوی رهبر انقلاب، اقدامی هوشــمندانه بود که بدون تند کردن فضا، جایگاه قانونی و مشــروعیت رئیس جمهــور را یادآور شد.

دیدگاه ها