اجلاس سران ناتو در ترازوی نقد

1403/05/01 07:50
کد خبر: 969
کد نویسنده: 1002
اجلاس سران ناتو در ترازوی نقد

ناتو، پیمانی امنیتی و دفاعی است. ولی آیا می‌توان امنیت برای اعضا را به قیمت ناامن کردن محیط برای دیگران فراهم آورد؟

 برگزاری اجلاس سران کشورهای عضو پیمان نظامی ناتو در واشنگتن در روزهای 9 و 10 ژوئیه 2024 (19 و 20/4/1403) حاشیه‌های خبری چشم‌گیری داشت. اشتباهات شناختی بایدن آشکارتر شد. خطاب کردن او به زلنسکی، رئیس جمهوری اوکراین با عنوان پوتین، سرخط خبرها شد.
اما در ورای این اشتباهات خبرساز و زرق و برق عکس یادگاری سران کشورهای عضو، پرسشی اساسی را باید طرح و پاسخ داد و آن اینکه چگونه می‌توان وضعیت ناتو، در هفتاد و پنجاه سالگی عمر آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد؟ برای پاسخ به این پرسش و تحلیل چیستی و چگونگی ناتو، سه مفهوم و موضوع به هم پیوسته را باید مد نظر قرار داد: «نهادگرایی نظامی ناتو»، «محوریت شخصیتها وبر این اجلاس» و «متن استراتژیک جهانی».بی‌تردید، ناتو، یکی از گسترده‌ترین و طولانی‌ترین نهادهای چندجانبه نظامی است که پیوسته در حال گسترش کمی و کیفی بوده است. 
هرچند ناتو محصول جنگ سرد و عمده‌ترین چتر امنیتی در آن دوران بود، اما گسترش ناتو، بیشتر در دوران پسا جنگ سرد انجام گرفت. گسترش ناتو، کمی و کیفی و افقی و عمودی است آنچه که در این خصوص می‌توان گفت آن است که اولاً ناتو ساختارهای متعدد و رنگارنگی را برای آنچه که امنیت اعضاء قلمداد می‌شود، فراهم آورده است. ثانیاً، فرهنگ استراتژیک واحدی در سنجش تهدیدها و مدیریت آنها شکل گرفته و جا افتاده است و ثالثاً برنامه‌های عملیاتی گوناگونی طراحی و اجرا می‌شود.
در همین اجلاس واشنگتن چندین سند جدید درخصوص مبارزه با تروریسم و مسأله زنان و امنیت و مجموعه‌ای که نشان می‌دهد که تعریف ناتو از امنیت، بسیار وسیع و گسترده است به تصویب رسید. ناتو به عنوان یک نهاد چندجانبه‌گرا اکنون بر چهار پایه مفهومی و اجماعی، سوار شده است که عبارتند از «بازدارندگی»، «دفاع»، «اوکراین» و «مشارکت جهانی». معنای عملیاتی این مفاهیم آن است که همانگونه که در سند نهایی 44 پاراگرافی اجلاس واشنگتن منعکس است، ناتو، بر مسأله اوکراین متمرکز است.
اختصاص 44 میلیارد کمک بیشتر به آن کشور، حمله سخت و سنگین به اقدامات روسیه، مخصوصا در استقرار سلاح‌های هسته‌ای در بلاروس و افزایش زبان هسته‌ای در میان روس‌ها پیرامون جنگ اوکراین و از همه مهم‌تر، انتقاد شدید به چین به عنوان کنشگری که تجاوز روسیه به اوکراین را میسّر می‌سازد، نمودار و نمادهای مفاهیم اشاره شده فوق می‌باشند. 
همچنین انتقاد از کره شمالی و ایران را نیز باید مد نظر قرار داد. از این دو کشور به عنوان حامیان تسلیحاتی روسیه در جنگ اوکراین نام برده شده است.
وارد کردن واژه «هندو پاسفیک» و همچنین حمایت از امنیت کره جنوبی و ژاپن و سخن از افزایش همکاری با کشورهای شرق آسیا، مانند نیوزلند، استرالیا، ژاپن و کره، بازتاب نگاهی جهانی و در حال گسترش به سازمانی نظامی است که محوریت جغرافیایی آن، دو سوی اقیانوس اطلس بود ولی حال به اقیانوس هند و اقیانوس آرام هم نظر دارد.در یک کلام، نهادگرایی نظامی چندجانبه ناتو، هویت جمعی شکل یافته آن را به نمایش می‌گذارد.اما این همه ماجرا نیست. این نهاد، در کنار ساختارها و فرهنگ استراتژیک و برنامه‌ریزی‌های گسترده عملیاتی، متأثر از شخصیت‌هاست. 
رهبران کشورهای عضو، شخصیت‌های تأثیرگذاری در چگونگی عملکرد آن هستند. و البته در این میان به خاطر جایگاه محوری ایالات متحده، شخصیت، نحوه نگاه و نحوه بیان رؤسای جمهوری آمریکا درخصوص ناتو حائز اهمیت است. با توجه به شرایط انتخاباتی آمریکا و دوگانه بایدن و ترامپ در این انتخابات نگرانی اعضاء از دیدگاه‌های ترامپ درخصوص ناتو، مخصوصاً با توجه به رفتار وی در دوران ریاست جمهوری از 2017 تا 2020 و بسیار برجسته است. مخصوصاً که برخی از تحلیل‌ها، احتمال برنده شدن ترامپ را می‌دهند. 
در چنین موقعیتی سران ناتو سعی کردند که به گونه‌ای بر نهاد و چارچوب‌های جمعی تأکید کنند که حالت ضربه‌گیری ناتو در قبال تندروی احتمالی آینده ترامپ افزایش پیدا کند. ولی آیا موفق خواهند شد؟ و آیا ترامپ در دور دوم احتمالی، از چندجانبه‌گرایی نظامی ناتو، فاصله خواهد گرفت؟ و اگر فاصله گیرد، ناتو چه خواهد شد؟ جواب‌های روشنی ندارند.اما ورای جنبه‌های نهادگرایی و شخصیت‌گرایی آنچه باید مورد مداقه قرار گیرد متن استراتژیک جهانی است که ناتو در آن قرار دارد. این متن استراتژیک جهانی، مشحون از بی‌نظمی‌ها و فقدان روشنی در چارچوب‌های امنیتی است.
جنگ اوکراین نظم امنیتی اروپا را به هم ریخته است. اما این تنها بی‌نظمی نیست. آنچه که در غزه می‌گذرد، دهشتناک و وحشتناک و روشنگر نه فقط بی‌نظمی استراتژیک، بلکه بی‌نظمی اخلاقی و هنجاری رژیم صهیونیستی است و جالب آنکه در اجلاس سران ناتو در واشنگتن، حاشیه‌ای‌ترین موضوع، بحران غزه است، گویا که خبری نیست به موضع‌گیری شدید ضد چینی سران ناتو، خود تولیدکننده بی‌نظمی‌های جدید است. تمرکز بر منطقه اقیانوس هند و اقیانوس آرام، حساسیت چینی‌ها را نسبت به ناتو می‌افزاید و این به نوبه خود به تنش بیشتر جهانی منجر خواهد شد. درخصوص این متن استراتژیک جهانی باید در نظر داشت که اولاً ناتو، به درجات مختلف، در ایجاد بی‌نظمی‌ها، مستقیم و غیرمستقیم نقش داشته است. 
آیا تجاوز روسیه به اوکراین، در خلأ انجام گرفت؟ و کنش و واکنش‌های پیشینی ناتو و اوکراین در آن سهمی نداشتند؟ آیا رژیم صهیونیستی به عنوان نزدیک‌ترین بازیگر خاورمیانه‌ای به ناتو، در ایجاد شرایط به‌هم ریخته و نا‌امن این منطقه، نقش اصلی را ندارد؟ و آیا تحریک بیشتر چین، شرق ‌آسیا را به سمت ناامنی بیشتر نخواهد برد؟ اینجاست که تضادها و تناقض‌های ناتو در این متن استراتژیک جهانی روشن می‌شود. در نهایت ناتو، پیمانی امنیتی و دفاعی است. ولی آیا می‌توان امنیت برای اعضا را به قیمت ناامن کردن محیط برای دیگران فراهم آورد؟
جواب به این پرسش هرچه باشد روشن است که ناتو، به عنوان یک کنشگر چندجانبه امنیتی، برای بقا و گسترش خود، هویت‌پردازی کرده و می‌کند؛ بنیادهای نهادگرایانه خود را تقویت می‌کند و از بعد مفهومی و عملیاتی سرگرم کنشگری است، اما ابهام در مورد نگرش و چرخش شخصیت‌ها، مخصوصاً شخصیت رئیس جمهوری احتمالی آینده ایالات متحده و متن پر پیچش استراتژیک جهانی، ناتو را با چالش‌های ویژه‌ای روبرو کرده است.
 رهبران کشورهای عضو، شخصیت‌های تأثیرگذاری در چگونگی عملکرد آن هستند. و البته در این میان به خاطر جایگاه محوری ایالات متحده، شخصیت، نحوه نگاه و نحوه بیان رؤسای جمهوری آمریکا درخصوص ناتو حائز اهمیت است. با توجه به شرایط انتخاباتی آمریکا و دوگانه بایدن و ترامپ در این انتخابات نگرانی اعضاء از دیدگاه‌های ترامپ درخصوص ناتو، مخصوصاً با توجه به رفتار وی در دوران ریاست جمهوری از 2017 تا 2020 و بسیار برجسته است. مخصوصاً که برخی از تحلیل‌ها، احتمال برنده شدن ترامپ را می‌دهند. 
در چنین موقعیتی سران ناتو سعی کردند که به گونه‌ای بر نهاد و چارچوب‌های جمعی تأکید کنند که حالت ضربه‌گیری ناتو در قبال تندروی احتمالی آینده ترامپ افزایش پیدا کند. ولی آیا موفق خواهند شد؟ و آیا ترامپ در دور دوم احتمالی، از چندجانبه‌گرایی نظامی ناتو، فاصله خواهد گرفت؟ و اگر فاصله گیرد، ناتو چه خواهد شد؟ جواب‌های روشنی ندارند.اما ورای جنبه‌های نهادگرایی و شخصیت‌گرایی آنچه باید مورد مداقه قرار گیرد متن استراتژیک جهانی است که ناتو در آن قرار دارد. این متن استراتژیک جهانی، مشحون از بی‌نظمی‌ها و فقدان روشنی در چارچوب‌های امنیتی است. جنگ اوکراین نظم امنیتی اروپا را به هم ریخته است.
اما این تنها بی‌نظمی نیست. آنچه که در غزه می‌گذرد، دهشتناک و وحشتناک و روشنگر نه فقط بی‌نظمی استراتژیک، بلکه بی‌نظمی اخلاقی و هنجاری رژیم صهیونیستی است و جالب آنکه در اجلاس سران ناتو در واشنگتن، حاشیه‌ای‌ترین موضوع، بحران غزه است، گویا که خبری نیست به موضع‌گیری شدید ضد چینی سران ناتو، خود تولیدکننده بی‌نظمی‌های جدید است. تمرکز بر منطقه اقیانوس هند و اقیانوس آرام، حساسیت چینی‌ها را نسبت به ناتو می‌افزاید و این به نوبه خود به تنش بیشتر جهانی منجر خواهد شد. درخصوص این متن استراتژیک جهانی باید در نظر داشت که اولاً ناتو، به درجات مختلف، در ایجاد بی‌نظمی‌ها، مستقیم و غیرمستقیم نقش داشته است. 
آیا تجاوز روسیه به اوکراین، در خلأ انجام گرفت؟ و کنش و واکنش‌های پیشینی ناتو و اوکراین در آن سهمی نداشتند؟ آیا رژیم صهیونیستی به عنوان نزدیک‌ترین بازیگر خاورمیانه‌ای به ناتو، در ایجاد شرایط به‌هم ریخته و نا‌امن این منطقه، نقش اصلی را ندارد؟ و آیا تحریک بیشتر چین، شرق ‌آسیا را به سمت ناامنی بیشتر نخواهد برد؟ اینجاست که تضادها و تناقض‌های ناتو در این متن استراتژیک جهانی روشن می‌شود.
در نهایت ناتو، پیمانی امنیتی و دفاعی است. ولی آیا می‌توان امنیت برای اعضا را به قیمت ناامن کردن محیط برای دیگران فراهم آورد؟ جواب به این پرسش هرچه باشد روشن است که ناتو، به عنوان یک کنشگر چندجانبه امنیتی، برای بقا و گسترش خود، هویت‌پردازی کرده و می‌کند؛ بنیادهای نهادگرایانه خود را تقویت می‌کند و از بعد مفهومی و عملیاتی سرگرم کنشگری است، اما ابهام در مورد نگرش و چرخش شخصیت‌ها، مخصوصاً شخصیت رئیس جمهوری احتمالی آینده ایالات متحده و متن پر پیچش استراتژیک جهانی، ناتو را با چالش‌های ویژه‌ای روبرو کرده است.
نویسنده:سید محمد کاظم سجادپور/اطلاعات

دیدگاه ها

ایمیل شما در معرض نمایش قرار نمی‌گیرد