
یکی از ویژگیهای ماندگار جبهه حق، ریشهدار بودن آن در حقیقتی است که به افراد محدود نمیشود و با گذر زمان، در شریانهای تاریخ جاری باقی میماند.
جعفر یوسفی- روزنامه خراسان/ یکی از ویژگیهای ماندگار جبهه حق، ریشهدار بودن آن در حقیقتی است که به افراد محدود نمیشود و با گذر زمان، در شریانهای تاریخ جاری باقی میماند. تاریخ نشان داده است که هرگاه فردی در این جبهه از میان رفته، جریان حق نهتنها متوقف نشده، بلکه با قدرتی تازه و جهشی نیرومندتر مسیر خود را ادامه داده است. پس از آسمانی شدن حاج قاسم سلیمانی، بسیاری در صحنه تحلیل سیاسی و رسانهای این پرسش را مطرح کردند: آیا خلائی در جبهه مقاومت ایجاد خواهد شد؟ اما پاسخ به این پرسش در عمل داده شد. مکتب سلیمانی، نه وابسته به شخص، بلکه زاییده حقیقتی است که ریشه در باورها، ارزشها و مقاومت در برابر ظلم دارد. جبهه حق، بر پایهای استوار است که با شهادت افراد، نهتنها از حرکت بازنمیایستد، بلکه جان تازهای میگیرد. مکتب حاج قاسم، نمونهای عینی از این حقیقت است. سردار قاآنی، با بهرهگیری از اصول این مکتب، اثبات کرد که جریان مقاومت فراتر از اشخاص، به ارزشها و باورهایی وابسته است که هیچگاه رنگ کهنگی نمیگیرد. مکتب حاج قاسم، یک پدیده فرهنگی است که ریشه در تاریخ مبارزات و مقاومت مردمی در برابر استعمار، استثمار و ظلم دارد. سردار قاآنی با تداوم این مسیر، نشان داده است که مکتب مقاومت، نه یک پروژه کوتاهمدت، بلکه یک فرهنگ بنیادین است که در قلب و ذهن مردم نهادینه شده است. این فرهنگ، همان تفکری است که حاج قاسم آن را در کشورهای غرب آسیا بومیسازی کرد. سردار قاآنی نیز با تقویت این تفکر در کشورهای منطقه، نشان داد که مقاومت، یک فرهنگ لاینفک از زندگی مردم غرب آسیا شده است. این فرهنگ، همان عاملی است که توانست مقاومت را از یک حرکت نظامی محدود، به یک جنبش اجتماعی و سیاسی تبدیل کند که عمق آن در بطن جوامع منطقه جای گرفته است. یکی از جلوههای برجسته مکتب حاج قاسم، پایداری گروههای مقاومت در برابر تهدیدات دشمنان است. برای مثال، گروه حماس که با کمترین امکانات در برابر رژیم صهیونیستی ایستادگی میکند، نماد عینی این فرهنگ است. حتی پس از حملات بیرحمانه و تخریب گسترده غزه، این گروه همچنان پایدار است و رژیم صهیونیستی هنوز نتوانسته اسرای خود را از چنگ حماس آزاد کند. این ایستادگی، چیزی نیست جز محصول مکتب مقاومت که حاج قاسم و پس از او سردار قاآنی، آن را تقویت و تداوم بخشیدهاند. نمونه دیگر از تاثیرات مکتب حاج قاسم در لبنان نمایان است. پس از شهادت سید حسن نصرا...، برخی گمان میکردند که مقاومت در لبنان تضعیف خواهد شد. اما کمکها و راهبری سردار قاآنی نهتنها این گمانهها را بیاعتبار کرد، بلکه عملیات موشکی و دفاعی علیه اسرائیل از خاک لبنان بارها نشان داد که مقاومت همچنان زنده است و اسرائیل حتی یک متر هم نتوانسته در خاک لبنان پیشروی کند. این واقعیت، نشانگر عمق راهبردی و موفقیت فرهنگ مقاومت در منطقه است. مکتب حاج قاسم و نقش سردار قاآنی، همچنین در ایجاد اتحاد میان گروههای مقاومت منطقه، نقشی بیبدیل ایفا کرده است. این اتحاد، فراتر از یک همگرایی سیاسی یا نظامی است، بلکه به یک همبستگی فرهنگی و اعتقادی بدل شده است که ریشههای عمیق در باورهای مردم دارد. سردار قاآنی، با بهرهگیری از این باورها، توانسته است جبهه مقاومت را از یک نگاه محدود به یک چشمانداز استراتژیک تبدیل کند که در آن، هر گروه و جنبش حتی اگر ارتباطش با مرکز و محور مقاومت قطع شود، خودش به عنوان بخشی از یک کل واحد به صورت هدفمند در میدان حضور داشته باشد، بنابراین، میتوان گفت که سردار قاآنی و نیروی قدس، نهتنها تداومدهنده مکتب حاج قاسم هستند، بلکه در این ماه های اخیر که سخت ترین روزهای جبهه مقاومت بوده است باز هم با استقامت مثال زدنی نگذاشتند که رژیم صهیونیستی به خواسته هایش دست یابد و حتی در قضیه لبنان مجبور به پذیرش آتش بس شد. مکتب حاج قاسم، مکتب ایثار، مقاومت و پیروزی است؛ مکتبی که در هر لحظه از تاریخ، نهتنها زنده است، بلکه با خون شهدا و جانفشانیهای فرماندهان خود، پویاتر و الهامبخشتر میشود. سردار قاآنی، با ایفای این نقش، نشان داده است که حقیقت جبهه حق، چیزی نیست که بتوان آن را محدود به فردی یا زمانی خاص کرد. این حقیقت، همچون رودخانهای جاری است که همواره مسیر خود را به سوی دریاهای آزادگی و عدالت ادامه خواهد داد. قطعا این راه بعد از قاآنی و قاآنیها ادامه خواهد داشت.
دیدگاه ها