ظرف 48 ساعت مشکل
گندمی/صدای زنگ زده اش مثل ناقوس مرگ در گوشم می پیچد. در حالی که صورتش خیس اشک است، دست هایش را رو به آسمان می گیرد و بلند فریاد می زند:« خدایا چه کسی جوابگوی مرگ بچه های بی گناه من است؟» همان طور که شیون و لابه می کند، از داخل یک پلاستیک کهنه، لباس دختر بچه یک ساله اش را در می آورد و در دست دیگرش اعلامیه ای را می گیرد که روی آن نوشته شده است: «بنیامین و مشکات مظلومانه پر کشیدند.» زن جوان از شدت بغض و گریه، نفسش بند آمده است و کلمات یاری اش نمی کند؛ آستین مانتوی مرا می کشد و به سختی می گوید: «خانم ببین! پسرم سه ساله بود و دخترم فقط یک سال داشت.» دوباره صدای ضجه هایش بلند می شود، طوری که وسط کوچه ای که سیلاب، مصیبت را بر آن آوار کرده است، صدای فریادهایش، سیاهی کوچه را بیشتر نمایان می کند. این جا محله سپاه 69 است؛ محله ای که در وقوع سیل 26 اردیبهشت ماه بیشترین میزان خسارت را متحمل شد. به گزارش «خراسان»، حالا پس از گذشت یک ماه به این جا آمده ایم، اما ردپای سیل و آثار خرابی زیر وعده های بعضا محقق نشده مسئولان همچنان در جای خود باقی مانده است.