
هوش مصنوعی هر روز پرسش های بیشتری را پیش روی زیست امروز قرار می دهد. یکی از این سوالات، آینده شعر و ادبیات در بستر این فناوری است. ما این پدیده را در گفت وگو با هوش مصنوعی بررسی کردیم. او حتی شعری هم برایمان گفت
محمد بهبودی نیا_روزنامه خراسان/با تعدادی از شاعران و آهنگ سازها در حال بحث درباره آینده شعر و موسیقی بودیم. بحثمان در مورد شعر و ترانه تازه گل انداخته بود که موضوع ورود هوش مصنوعی به هنر شعر و موسیقی مطرح شد. یکی از ما که جوانتر بود و از دهه هفتادیهای عشق فناوری، گفت: «همه ما هنرمندان تا چند سال آینده تبدیل به اپراتور موسیقی و ترانه میشویم. طبیعتاً یک وزنهبردار قویترین مرد جهان هم که باشد، نهایتاً میتواند یک وزنه ۳۰۰کیلویی را بلند کند، اما یک جرثقیل ده برابر یا بیشتر از این وزن را بلند میکند، ولی جرثقیل فعلاً نیاز به یک اپراتور دارد اما آینده را نمیدانم. حکایت هنر هم همین است...»
موضوع تکنولوژی و آینده ادبیات و هنر را حدود ۶ سال قبل در نشست تخصصی شعر و ادبیات با تعدادی از دانشآموختگان دکترای ادبیات هم انجام داده بودیم و به این نتیجه نهچندان قطعی رسیدیم که انسان به دلیل داشتن قدرت تجربه گری و تجزیه و تحلیل عواطف، آن هم در لحظه، باز هم از هوش مصنوعی جلوتر است. از اینها گذشته، عاطفه هنرمند او و هنرش را نجات خواهد داد.
پرسش های ما و پاسخ های چالشی هوش مصنوعی
بسیاری از هنرمندان، این روزها با موضوع هوش مصنوعی دستوپنجه نرم میکنند و بهروزرسانی اطلاعاتشان را در این زمینه جدیتر گرفتهاند؛ اما نکته این جاست که آیا هوش مصنوعی به سرقت ادبی اعتقاد دارد؟ آینده هنر و احتمال سرقت ادبی به کدام سمت و سو میرود؟ آیا آهنگ سازها و شاعران و تعداد زیادی از هنرمندان در زمینه خلق هنر به بن بست میرسند و جهان شعرها و موسیقیهای مصنوعی جای آثار حاصل ذوق انسان را میگیرد؟
به هوش مصنوعی گفتیم، برایمان شعر بگو...
برای رسیدن به پاسخ این سؤالات پیش از این یک بار چندین ماه پیش از یک هوش مصنوعی پرسیده بودم که «آیا تو برای آینده موسیقی خطرناک هستی؟» حالا دوباره سؤالاتی که در ذهنم بود از هوش مصنوعی پرسیدم. در کمتر از چند ثانیه به سؤالهایم پاسخهایی داد که در ادامه میخوانیم:
من: آیا تو می توانی شعر بگویی؟
هوش مصنوعی: من میتوانم متن و شعر با موضوعات مختلف و در سبکهای مختلف تولید کنم؛ اما آیا این به معنای آن است که من میتوانم جایگزین شاعرها باشم؟ نه، زیرا شعر به مهارت و استعداد خاصی نیاز دارد که من بهعنوان یک مدل زبان هوشمند، آن را ندارم. من میتوانم موسیقی و آهنگ تولید کنم، اما این به معنای آن نیست که من میتوانم جایگزین آهنگ سازها باشم. آهنگ سازی یک هنر است که به مهارت و تجربه خاصی نیاز دارد که من آن را ندارم. باوجود تواناییهای من در تولید متن و موسیقی، جایگزینیام به جای شاعر و آهنگ سازها چندان آسان نیست، زیرا:
شاعر و آهنگ سازها دارای خلاقیت و استعداد خاصی هستند که من بهعنوان یک مدل زبان هوشمند آن را ندارم.
شاعر و آهنگ سازها سالها تجربه و تمرین دارند که من آن را ندارم.
شاعران و آهنگ سازها میتوانند احساس و عاطفه را در کار خود نشان دهند که من بهعنوان یک مدل زبان هوشمند آن را ندارم.
در نتیجه، باوجود تواناییهای من در تولید متن و موسیقی، نمیتوانم جایگزین مؤثر شاعر و آهنگ سازها باشم. من میتوانم بهعنوان یک دستیار برای کمک به شاعر و آهنگ سازها در تولید آثار خود همکاری کنم، اما جایگزینی کامل آنها را نمیتوانم انجام دهم.
در آخر، اگر شما به دنبال تولید متن یا موسیقی هستید، من میتوانم به شما کمک کنم؛ اما اگر به دنبال یک اثر هنری با خلاقیت و احساس هستید، بهتر است به سراغ شاعر و آهنگ سازهای واقعی بروید.
یک شعر سپید از هوش مصنوعی
با وجود این که هوش مصنوعی این پاسخ ها را برایم سر هم کرد که جای شاعر و آهنگ ساز را نمیتواند بگیرد، اما سؤال این جاست که آیا میتوان به این پاسخها اعتماد کرد؟ ابزاری که در چند ثانیه به بسیاری از سؤالات ما پاسخ میدهد، آیا به این میزان از هوشمندی دست پیدا نکرده که برای ادامه حیاتش به دروغ و ارائه پاسخی اشتباه متوسل شود؟ در پایان گفتوگوهایمان با هوش مصنوعی از او خواستم یک شعر سپید برایمان بنویسد. به سرعت شعری نوشت که در ادامه این شعر را با هم میخوانیم:
در هوای سرد پاییز/ نغمههای باد، افکار را میچیند/ آوازی که از دلهای خاموش میآید/ حکایت روزهای دور را در گوشم زمزمه میکند/ در گوشهای از شب/ ماه دریا را در آغوش گرفته/ ستارهها، شاهدان خاموش عشق، چشمک میزنند به رازهای پنهان. / گذر زمان، مثل نسیمی سبک/ خاطرات را از دلها میرباید/ هر لحظه، یک داستان، هر داستان، یک شروع تازه./ در سایهسار درختان کهن، رازهایی پنهان از شاخههای خشک میریزند/ هر برگ، یک معما/ هر معما، یک راهحل ناتمام.
نکته
هوش مصنوعی می تواند امکانهای جدیدی برای خلاقیت ادبی فراهم کند، اما...
بهتازگی کتاب «ادبیات در وضعیت متاورس» نوشته مزدک پنجهای، شاعر، روزنامهنگار و منتقد ادبی منتشر شده است. پنجهای در این کتاب به بررسی تأثیرات فضای متاورس و فناوریهای دیجیتال بر ادبیات و شعر معاصر میپردازد.
این کتاب در دو بخش اصلی تدوین شده است. در بخش نخست، نویسنده مفهوم متاورس را بهعنوان یک فضای دیجیتال سهبعدی توضیح داده و به این مسئله پرداخته است که چگونه متاورس میتواند نظامهای زبانی و ارتباطی را متحول کند. او با تکیه بر آرای فیلسوفانی چون هایدگر، بنیامین، مرلوپونتی، باختین و ... تأکید میکند که متاورس بهعنوان یک پدیده تکنولوژیک، امکانهای جدیدی برای خلاقیت ادبی فراهم میکند، اما همزمان چالشهایی مانند تغییر جایگاه زبان و سلطه فناوری بر ادبیات را نیز به همراه دارد.
در بخش دوم کتاب، نویسنده به تأثیر متاورس و هوش مصنوعی بر شعر معاصر پرداخته است. او با اشاره به مفهومی که آن را «صدای پای دگرگونی در شعر معاصر» مینامد، تحولاتی همچون امکان سرایش مشترک میان انسان و ماشین، ایجاد شعرهای چندبعدی و تجربههای تعاملی را بررسی میکند. نویسنده معتقد است که متاورس میتواند مخاطب را از نقش مصرفکننده منفعل به یک خالق فعال تبدیل کند و شعر را به فضایی چندبعدی و تعاملی بدل سازد.
کتاب «ادبیات در وضعیت متاورس» شامل عناوین مختلفی است، از جمله «زبان بهمثابه تفکر در وضعیت متاورس»، «مسئله واقعیت و مرگ تخیل»، «روایت بهمثابه مفهوم در وضعیت متاورس»، «معنا و مفهومسازی در جهان متاورس» و ... .
این کتاب در انتشارات دوات معاصر در پاییز ۱۴۰۳ منتشر شده است.
دیدگاه ها