از تردید تا تغییر به کمک کرونا

1403/11/29 09:29
کد خبر: 11312
کد نویسنده: 8
از تردید تا تغییر به کمک کرونا

۲۹ بهمن ۹۸ اولین مورد تایید شده کرونا در ایران گزارش شد تا آغازی باشد بر تغییراتی که در سبک‌زندگی‌مان رخ داد؛ اما کرونا به‌رغم دردسرهایی که به ما تحمیل کرد درس‌های زیادی هم برای ما داشت و اهمیت انعطاف‌پذیری برابر شرایط و ضرورت تجدیدنظر در دیدگاه‌ها را به ما گوشزد کرد

سید مصطفی صابری _روزنامه خراسان/ ۵ سال قبل در چنین روزهایی بود که دنیا با خبر شیوع بیماری کووید ۱۹ یا همان کرونا در بهت و نگرانی بود؛ بیماری که از چین شروع شده بود و بعد از آن ایران، اولین کشوری بود که یک مورد تایید شده کووید را گزارش داد؛ آن‌هم در ۲۹ بهمن ۹۸، یعنی مثل امروز. هرچند موارد مشکوک به کووید پیش از آن هم گزارش شده بود؛ اما اعلام رسمی خبر، کشور را در یک نگرانی بزرگ فرو برد. به سرعت کشور با کمبود ماسک، محلول ضدعفونی و الکل و... روبه‌رو شد. اما موضوع امروز ما این نیست که با آن روزها و چالش‌هایی که ایجاد شد، خاطره‌بازی کنیم، بلکه می‌خواهیم از زاویه تازه‌ای شیوع این پاندمی را در دنیا بررسی کنیم. فراگیری کرونا با همه تلخی‌هایی که همراه داشت و سوگ‌هایی که ایجاد کرد، فرصتی هم بود تا ما را با خیلی از مفاهیم آشنا کند؛ به ما مجالی بدهد تا در خیلی چیزها تجدیدنظر کنیم و دنیا را به شکل تازه‌ای ببینیم. کرونا باعث شد قدر خیلی چیزها مثل فرصت در آغوش کشیدن پدر و مادر یا فرزندان‌مان را بدانیم، کرونا مجالی شد تا راه‌های تازه‌ای برای رونق کسب‌وکارها پیدا کنیم؛ برای خیلی از ما که تصور می‌کردیم آموزش آنلاین و دورکاری غیرممکن است، کرونا فرصتی بود تا بفهمیم چقدر تصورات همیشگی‌مان دور از واقعیت بوده و چه نیاز جدی به تطبیق‌پذیری با اتفاقات روز داریم؛ کرونا در روزهای اولیه قرنطینه حتی به ما یادآوری کرد که ‌چقدر از تفکر عمیق و مواجهه جدی ذهنی با خودمان دور هستیم و عادت به این‌که با خودمان خلوت کنیم، نداریم. خلاصه این‌که در دل همه تلخی‌های کرونا، اگر به دیده عبرت به آن نگاه می‌کردیم نکاتی داشت که حالا با گذشت چند سال از آن مرورشان بد نخواهد بود.
 


درس‌هایی از دل بحران کرونا
پاندمی کووید‌۱۹، رویدادی جهانی بود که نه‌تنها سلامت جسمی و روانی افراد را تحت تاثیر قرار داد، بلکه بسیاری از باورها، عادت‌ها و روش‌های مرسوم زندگی را هم به چالش کشید. این بحران، فرصتی بی‌سابقه برای بازنگری در دیدگاه‌ها و ارزش‌هایمان فراهم کرد و نشان داد که انعطاف‌پذیری و آمادگی برای تغییر، کلید بقا و پیشرفت در دنیای پرشتاب امروز است. کتاب «دوباره فکر کن» اثر آدام گرانت، به زیبایی اهمیت تجدیدنظر در باورها و پذیرش تغییر را تشریح می‌کند؛ کتابی که در اوج پاندمی کرونا نوشته شده اما به‌رغم آن‌که گریزی به بحث کرونا و زندگی روزمره ما می‌زند، موضوع اصلی‌اش تجدیدنظر در افکار و رفتارهاست. گرانت معتقد است که توانایی بازاندیشی و تجدیدنظر، مهارتی حیاتی برای موفقیت در دنیای پیچیده و متغیر امروزی است. پاندمی کرونا، مصداق بارزی از این ایده بود و درس‌های ارزشمندی در این زمینه به ما آموخت که در ادامه به آن اشاره می‌کنیم.

۱. انعطاف‌پذیری، کلید بقا
بسیاری از ما دورکاری، آموزش آنلاین و فروش محصولات در فضای مجازی را غیرممکن یا ناکارآمد می‌دانستیم؛ همین‌طور در بحث ازدواج و مهمانی‌های پرخرج، فکر می‌کردیم امکان برگزاری یک مراسم خودمانی فراهم نیست و عروس و داماد باید حسابی به زحمت و خرج بیفتند؛ اما با اجبار به خانه‌نشینی و تعطیلی بسیاری از کسب‌وکارها، برخی از سازمان‌ها و افراد به ناچار به دورکاری، آموزش آنلاین و فروش اینترنتی روی آوردند. یادگار جالب از آن دوران کلاس‌های آنلاین، ورکشاپ‌های تخصصی، وبینارها و جلساتی است که در فضاهایی چون اسکای روم برگزار می‌شود و حتی عروسی‌های خلوت، خودمانی و کم خرجی که دیگر قبح قبل را ندارد. حالا بسیاری از این روش‌ها، نه‌تنها کارآمدی خود را نشان دادند، بلکه مزایایی مانند کاهش هزینه‌ها، افزایش بهره‌وری و دسترسی به بازارهای جدید را نیز به همراه داشتند. اما در آن مقطع بسیاری از کسب‌وکارها و سازمان‌ها که آمادگی همراهی با تغییرات را نداشتند، متضرر شدند؛ درحالی‌که بسیاری از ظرفیت‌های جدید استفاده کردند.
۲. ضرورت یادگیری مداوم
بسیاری از ما به دانش و مهارت‌های فعلی خود اکتفا می‌کردیم و تمایلی به یادگیری چیزهای جدید نداشتیم. روش‌های سنتی برای فروش، آموزش و اداره یک سازمان وجود داشت که نیازی هم به بازنگری در آن دیده نمی‌شد. اما در طول کرونا با تغییر سریع شرایط، بسیاری از ما مجبور شدیم مهارت‌های جدیدی مانند کار با نرم‌افزارهای ارتباطی، طراحی محتوای آنلاین و بازاریابی دیجیتال را یاد بگیریم. بسیاری که مقاومت زیادی برابر استفاده از فناوری داشتند به آن تن دادند. حتی پدربزرگ مادربزرگ‌هایی که فکر می‌کردند نمی‌توانند از گوشی‌های هوشمند استفاده کنند چون دلتنگ خانواده بودند هرطور بود نحوه کار با این ابزارها را آموختند. این‌جا بود که اهمیت یادگیری مداوم و به‌روز بودن با دانش و مهارت‌های جدید، بیش از پیش آشکار شد. پاندمی به ما آموخت که یادگیری، یک فرایند مادام‌العمر است و برای موفقیت در دنیای امروز، باید همواره در حال یادگیری و به‌روزرسانی دانش و مهارت‌های خود باشیم.
۳. اهمیت تفکر انتقادی
قبل از کرونا بسیاری از ما بدون تفکر و بررسی، اطلاعات و باورهای رایج را می‌پذیرفتیم. طب‌های مکمل، شبه علم‌ها و مدعیان درمان با روش‌های عجیب در نظر برخی از ما چندان آدم‌های غیرمتعارفی نبودند و نسبت به خدمات‌شان  آن چنان بدبین نبودیم. اما در طول پاندمی کرونا و با انتشار گسترده اطلاعات نادرست و شایعات، اهمیت تفکر انتقادی و توانایی تشخیص اطلاعات صحیح از نادرست، بیش از پیش آشکار شد. آن‌جا بود که فهمیدیم باید سراغ توصیه‌های مراجعی مثل سازمان بهداشت جهانی برویم. آن‌هم درحالی‌که خود سازمان بهداشت جهانی در مواجهه اولیه با کرونا و بر اساس اطلاعات غلطی که از دولت چین گرفته بود؛ میزان خطرناکی و سرایت ویروس را بسیار کمتر از آن‌چه بعداً دیدیم، پیش‌بینی کرد. اما حُسن چنین ساختارهایی آن است که انعطاف لازم برای پذیرش اشتباه و اصلاح دستورات را دارند. اما خیلی‌ها که معتقد بودند کرونا دروغ است یا درمانش با روش‌های عجیب و ساده ممکن است هیچ‌وقت اهل عقب‌نشینی از مواضع‌شان نبودند. بعد از کرونا و با لمس تجربه آن روزها بود که نیاز به تفکر انتقادی و بررسی منابع اطلاعاتی بیشتر حس شد. آن دوران و شایعات عجیب و درمان‌های غیرعلمی به ما آموخت که نباید هر اطلاعاتی را بدون تفکر و بررسی بپذیریم.
۴. ارزش ارتباطات انسانی
قبل از کرونا، بسیاری از ما ارتباطات انسانی را بدیهی می‌دانستیم و قدر آن‌ها را نمی‌دانستیم. در طول پاندمی اما با محدود شدن ارتباطات حضوری، ارزش ارتباطات انسانی و اهمیت حفظ روابط دوستانه و خانوادگی، بیش از پیش آشکار شد. همه‌گیری نشان داد که روابط نزدیک و حمایت عاطفی چقدر برای بهزیستی ما مهم است. در مواقع عدم اطمینان و استرس، داشتن یک سیستم پشتیبانی قوی می تواند به ما کمک کند تا با چالش ها کنار بیاییم و دیدگاه مثبتی داشته باشیم. در حالی که ابزارهای دیجیتال می توانند ارتباطات از راه دور را تسهیل کنند، نمی توانند به طور کامل گرما و صمیمیت گردهمایی های حضوری را جایگزین کنند و این درس مهمی بود که از آن روزها گرفتیم.
۵. ضرورت بازنگری در اولویت‌ها
قبل از کرونا بسیاری از ما پول، مقام و موفقیت‌های مادی را در اولویت قرار می‌دادیم. اما طی مواجهه با مرگ و بیماری، بسیاری از ما به این نتیجه رسیدیم که سلامتی، خانواده و ارزش‌های انسانی، از هر چیز دیگری مهم‌تر هستند. حالا نیاز به بازنگری در اولویت‌ها و توجه به ارزش‌های معنوی و انسانی، همچنان وجود دارد.
۶. نقش ما بر محیط زیست
هرچند دغدغه‌های محیط زیستی طی چند دهه اخیر در همه جای دنیا پررنگ شده؛ اما پاندمی به شکل عینی تاثیر ما در این ماجرا را نشان داد. کاهش ناگهانی آلودگی هوا و انتشار گازهای گلخانه ای در طول قرنطینه به عنوان یادآوری آشکار از تاثیر اقدامات ما بر روی کره زمین بوده است. با خودروهای کمتر در جاده‌ها، کاهش فعالیت صنعتی و کاهش سرعت سفرهای هوایی، بسیاری از شهرها بهبود قابل توجهی را در کیفیت هوا تجربه کردند. این اتفاق یک نگاه اجمالی به مزایای بالقوه تغییر به سمت منابع انرژی پاک‌تر و شیوه‌های حمل و نقل پایدارتر ارائه داد. علاوه بر این، خیابان‌های ساکت‌تر و کاهش فعالیت‌های انسانی باعث احیای حیات وحش در مناطق شهری شد. صحنه‌هایی از پرسه زدن حیوانات در خیابان‌های شهر، آواز خواندن پرندگان در محله‌هایی که زمانی پر سر و صدا بودند و آسمان صاف‌تر، انعطاف‌پذیری طبیعت را در زمانی که فرصت بهبودی پیدا کرد، به نمایش گذاشت.
 


تجدیدنظر دایمی: یک ضرورت
آدام گرانت در کتاب «دوباره فکر کن» استدلال می‌کند که تجدیدنظر دایمی، مهارتی ضروری برای موفقیت در دنیای امروز است. او معتقد است که ما نباید به باورها و دیدگاه‌های قدیمی خود بچسبیم، بلکه باید همواره آماده باشیم تا در آن‌ها تجدیدنظر کنیم و خود را با شرایط جدید وفق دهیم. او معتقد است پاندمی کرونا، نمونه‌ای بارز از این ضرورت بود. کسانی که توانستند در باورها و روش‌های خود تجدیدنظر کنند، نه‌تنها از بحران عبور کردند، بلکه فرصت‌های جدیدی هم برای رشد و پیشرفت پیدا کردند. کسانی هم که اهل تغییر و تجدیدنظر نبودند، لطمه زیادی دیدند. اما چگونه تجدیدنظر کنیم؟
ذهن باز داشته باشید    آماده باشید تا دیدگاه‌های خود را به چالش بکشید و به نظرات دیگران گوش دهید.
سوال کنید    به جای پذیرش بی‌چون‌وچرا، سوال کنید و به دنبال پاسخ‌های جدید باشید.
اطلاعات را بررسی کنید    همواره در حال یادگیری و به‌روزرسانی دانش خود باشید.
از اشتباهات درس بگیرید    اشتباهات خود را به عنوان فرصتی برای یادگیری و رشد ببینید.
انعطاف‌پذیر باشید    آماده باشید تا در صورت لزوم، برنامه‌ها و روش‌های خود را تغییر دهید.
 


چرا تغییر برای ما دشوار است؟
وقتی اهمیت و ضرورت تغییر را در چنین مصداقی می بینیم این سوال  پیش می آید که چرا بسیاری از ما آن چنان تغییر را جدی نمی گیریم؟ ماجرا این است که بیشتر ما در طول زندگی خانوادگی، تحصیلی، شغلی و... شواهد منفی را نادیده می‌گیریم تا با حفظ چیزی که به آن اعتقاد راسخ داریم آرامش بیشتری داشته باشیم. شخصیت ما ترکیبی از یک آدم باورمند، یک دادستان و یک سیاستمدار است که گاهی برابر هر تغییری حس می‌کند باورهایش به خطر افتاده؛ نظر دیگران را در ترازوی نقد می‌گذارد اما از تجدیدنظر در ذهنیات خودش غافل است و گاهی مثل یک سیاستمدار حتی آن‌چه را که باور ندارد به زبان می‌آورد تا در راستای منافع خودش دیگران را همراه کند. اما در حین همه این چیزها، تجدیدنظر در آن‌چه قبلاً به آن رسیدیم برای‌مان ترسناک است، چون هویت‌مان را به آن گره زدیم. اما بر اساس کتاب آدام گرانت، یعنی «دوباره فکر کن» دنبال تغییر نیستیم چون:

تمایل به ثبات    انسان‌ها به طور ذاتی به دنبال ثبات و امنیت هستند. تغییر، عدم اطمینان و ریسک را به همراه دارد که می‌تواند برای مغز ما تهدیدآمیز باشد. ما ترجیح می‌دهیم به چیزهایی که می‌شناسیم و به آن‌ها عادت داریم، بچسبیم، حتی اگر این چیزها دیگر به نفع ما نباشند.
اثر دارایی   ما ارزش بیشتری برای چیزهایی قائل هستیم که در اختیار داریم، صرف نظر از ارزش واقعی‌شان. این امر باعث می‌شود که ترک عادات، باورها و روابط قدیمی برای ما سخت باشد، زیرا ما به آن‌ها تعلق خاطر داریم و احساس می‌کنیم بخشی از هویت ما هستند.
فیلترهای شناختی    مغز ما برای پردازش اطلاعات حجم زیادی از داده‌ها، از میانبرهای ذهنی و فیلترهای شناختی استفاده می‌کند. این فیلترها باعث می‌شوند که ما اطلاعاتی را انتخاب کنیم که با باورهای قبلی ما سازگار هستند و اطلاعات متناقض را نادیده بگیریم یا رد کنیم. این پدیده، سوگیری تایید (Confirmation bias) نامیده  و باعث می‌شود که ما به تفکرات قدیمی خود بچسبیم.
هویت       باورها و ایده‌های ما اغلب با هویت ما گره خورده‌اند. تغییر دادن این باورها می‌تواند به معنای تغییر دادن خودمان باشد که می‌تواند ترسناک و ناخوشایند باشد. ما می‌خواهیم خودمان را ثابت کنیم و به دیگران نشان دهیم که درست فکر می‌کنیم و این باعث می‌شود که در برابر پذیرش ایده‌های جدید مقاومت کنیم.
فرسایش ذهنی    تغییر مستلزم صرف انرژی ذهنی است. ما باید اطلاعات جدید را یاد بگیریم، باورهای قدیمی را زیر سؤال ببریم و رفتار خود را تغییر دهیم. این فرایند می‌تواند خسته‌کننده و طاقت‌فرسا باشد.
فشار اجتماعی    ما تحت تاثیر نظرات و رفتارهای اطرافیان خود هستیم. اگر در محیطی قرار داشته باشیم که تغییر را تشویق نمی‌کند یا با آن مخالفت می‌کند، احتمال کمتری دارد که خودمان را تغییر دهیم.
 

​​​​​​​
یادی از درگذشتگان سرشناس کرونا
این‌که بتوانیم از یک موقعیت تلخ مثل کرونا درس‌هایی را یاد بگیریم به معنای نادیده گرفتن عزیزانی که در آن روزها از میان ما رفتند، نیست. در بین قربانیان ویروس کووید ۱۹، نام افراد معروفی دیده می‌شود که خبر درگذشت‌شان بر اثر ابتلا به کرونا، بیشتر رسانه‌ای شد. هرچند هر یک نفری که با این بیماری از دنیا رفت، بار غم بزرگی را بر دوش خانواده، دوستان و آشنایانش گذاشت، اما بعضی از این افراد به خاطر شغل و حرفه‌شان چون بیشتر در بین مردم شناخته می‌شدند، فقدان‌شان هم بیشتر به چشم آمد. نرجس خانعلی زاده، پرستار ۲۴ ساله گیلانی یکی از این افراد بود که به عنوان اولین قربانی کادر درمان ایران، نامش در تاریخ جاودان شد. در بین کارشناسانی که با این بیماری درگذشتند نام مرحوم فریبرز رئیس دانا، اقتصاددان و سید محمود دعایی، سیاستمدار و سرپرست موسسه اطلاعات به چشم می‌خورد. کسی که دوست و منتقد، اخلاق او را می‌ستودند. ورزشکاران هم از این ویروس مرگبار در امان نماندند. حتما علی انصاریان و مهرداد میناوند را به یاد داریم که چه غریبانه درگذشتند. فوت این دو فوتبالیست بااخلاق و دوست‌داشتنی به قدری غم‌انگیز بود که هنوز داغش در دل طرفداران زنده است. محمود یاوری، نادر دست نشان و عباس انصاری فرد، از پیش کسوتان دیگر فوتبال بودند که با کووید۱۹ از جهان رخت بربستند و الهام شیخی، بازیکن فوتسال بانوان هم در این فهرست قرار می‌گیرد. اما بنا به اقتضای حرفه هنرمندان، نام درگذشتگان این صنف را بیشتر به یاد داریم. کسانی که یک عمر برای مخاطبان‌شان خاطره ساختند؛ از کامبیز درمبخش گرافیست گرفته که کارتون‌های خطی‌اش هنوز زنده است تا ایران درودی نقاش سرشناس و مطرح ایران. از خسرو سینایی فیلم ساز محبوب گرفته تا اکبر عالمی منتقد خوش اخلاق سینما و کامبوزیا پرتوی، فرشته طائرپور و محمد ابوالحسنی تهیه کننده که آثارشان هنوز در یادها باقی است، به عنوان مثال دیرین دیرین که یادگار مرحوم ابوالحسنی است. چنگیز جلیلوند و منوچهر اسماعیلی دوبلورهای خوش صدایی که آوای ماندگارشان را هنوز در فیلم‌ها و سریال‌های زیادی می‌شنویم. همچنین بازیگرانی چون کریم اکبری مبارکه، پرویز پورحسینی، سیامک اطلسی، علی سلیمانی، عزت اله مهرآوران، اسماعیل شنگله و... بزرگان دیگری که نبود هرکدام ضربه سختی به حوزه کاری‌شان بود.

دیدگاه ها

ایمیل شما در معرض نمایش قرار نمی‌گیرد