پاییز و عاشقانه‌ای ۴۰ ساله؛ نگاهم به ادبیات پایداری سورئال و رمانتیک نیست

1403/07/28 17:18
کد خبر: 6285
کد نویسنده: 9
پاییز و عاشقانه‌ای ۴۰ ساله؛ نگاهم به ادبیات پایداری سورئال و رمانتیک نیست

«گلستان جعفریان» معتقد است نگاهش به ادبیات پایداری و نگارش دراین حوزه اصلا سورئال و رمانتیک نیست. و با نگاه پژوهشگرانه و انتخابی به سراغ موضوعات می‌رود.

از دوران نوجوانی بیشترین کتاب‌هایی که می‌خواندم کتاب‌های حوزه ادبیات پایداری و زندگینامه شهدا بود. ولی کم کم اکثر داستان‌ها برایم تکراری شدند. داستان‌ها و شخصیت‌پردازی‌ها و شهدایی که در کتاب‌ها تعریف می‌شدند ناملموس و دور از دسترس بودند؛ و برای منی که با بعضی از این شهدا و یا امثال آنها زندگی کرده‌بودم غیرواقعی‌تر هم بودند.
بعد‌ها بواسطه کار در انتشارات این چالش و سوال برایم بیشترواساسی‌تر شد و من مانند تشنه‌ای به دنبال داستان و کتاب‌هایی متفاوت و واقعی می‌گشتم. گاهی از خواندن بعضی کتاب‌ها لذت میبردم و تا مدت‌ها سیراب و امیدوار می‌شدم و گاهی بعضی از کتاب‌ها برایم سرابی زیبا بودند که بعد از رسیدن به آن تشنه‌تر و ناامیدتر می‌گشتم.
چندروز پیش که قرار شد گزارشی درباره کتاب «پاییز آمد» خانم گلستانه جعفریان؛ که در ۲۹ آبان ۱۴۰۳ تقریظ مقام معظم رهبری درمورد این کتاب رونمایی می‌شود؛ بنویسم. با یکی از همان کتاب‌های متفاوت و واقعی روبرو شدم؛ و بعد از همصحبتی لذتبخشم با خانم جعفریان و نگاه متفاوتشان به ادبیات پایداری دلیل اصلی این تفاوت را متوجه شدم.

پاییز و عاشقانه‌ای ۴۰ ساله؛ نگاهم به ادبیات پایداری سورئال و رمانتیک نیست


خانم «گلستان جعفریان» معتقد است نگاهش به ادبیات پایداری و نگارش دراین حوزه اصلا سورئال و رمانتیک نیست؛ و با نگاه پژوهشگرانه و انتخابی به سراغ موضوعات می‌رود. او کتاب «پاییز آمد» را درامی عاشقانه می‌داند و توصیه میکند اگر می‌خواهید عاشقی را بیاموزید و یا ازدواج کنید، حداقل یکبار کتاب را بخوانید.

 اصولا فرآیند پژوهش و تحقیق و نگارش در ادبیات پایداری با چالش‌هایی همراه است، شما در روند نگارش و تحقیقاتتان با موانع و مشکلاتی مواجه شوید؟

«گلستان جعفریان»: «مصاحبه با خانم «فخرالسادات موسوی» به دلیل دوری من از ایشان حدود یک سال و نیم به طول انجامید. و بزرگترین چالش در روند این مصاحبه ، زنده بودن داغ و زخم از دست دادن وتراژدی شهادت احمد برای فخرالسادات بود. با اینکه حدود 40 سال  از شهادت «شهید یوسفی» گذشته است ولی برای ایشان انگار خبر شهادت احمد را همین دیروز به او داده‌اند. در روند مصاحبه‌ها متوجه شدم زندگی با شهید یوسفی برای خانم موسوی هنوز تمام نشده و با همان الگو و شیوه زندگی می‌کنند.»

نگاه منطقی و پژوهشگرانه شما و فخرالساداتی که هنوز در فضای عاشقانه زندگی با «شهید یوسفی» قرار دارد، در تضاد نبود؟

«جعفریان»: «با وجود اینکه فخرالسادات انسان حساس و عاشق پیشه‌ای است و در آستانه شصت سالگی هنوز روحیه جوان و پویایی دارد. اما انتخاب‌هایی عقلانی داشته است. همان‌طور که در کتاب می‌خوانیم، در انتخاب احمد علاوه‌بر نگاهی عاشقانه و رمانتیک، رویکردی عاقلانه داشته و معتقد است درزندگی پر چالش با احمد فضای رشد برای او فراهم است. و مانند اکثر جوانانی که در دهه شصت زندگی می‌کردند نگرشی انقلابی داشته و بدنبال راحت‌طلبی نبود. و این دوگانگی روحیه و خصوصیات اخلاقی فخرالسادات را که درکتاب هم می‌بینید، برای من خیلی جالب بود.

با وجود اینکه در زمان تحقیق بدلیل نوع نگاه محققانه‌ام با «خانم موسوی» گاهی دچار چالش می‌شدیم. و در بیان بعضی از خاطرات اختلاف نظر داشتیم. ولی در مجموع چون خانم موسوی، اهل کتاب بوده و انسان فرهیخته‌ای است. توانستیم به اجماع رسیده و نتیجه آن در کتاب «پاییز آمد» به خوبی قابل درک است.»

برشی از کتاب «پاییز آمد»:  روز بعد، ساعت هفت صبح، احمد با یک پیکان سفید آمد دنبالم. مامان لعیا به علاء گفت: «تو باهاش برو» علاء نگاهی به احمد کرد و خندید و گفت: «نیازی به رفتن من نیست. من بروم مثل قندیل آویزانشان بشوم؟ مزاحم هستم.» احمد سرش را انداخت پایین و حرفی نزد. من عقب نشستم. هوا سرد بود. مامان لعیا رفت و یک پتو آورد گذاشت کنارم. چشمانش پر از اشک بود. پیشانی‌ام را بوسید و گفت : «اگر سردت شد این را بکش روی خودت.»

پاییز و عاشقانه‌ای ۴۰ ساله؛ نگاهم به ادبیات پایداری سورئال و رمانتیک نیست

 بعد از نگارش و چاپ کتاب، برایتان پیش آمد که دوست داشته باشید بخشی از کتاب را حذف و یا فصلی به آن اضافه کنید؟

نویسنده کتاب‌«پاییز آمد»: «حذف بخشی از کتاب نه، ولی نکته‌ای که بعد از نگارش کتاب همیشه حسرتش را دارم این است که ما فخرالسادات را در انتهای کتاب تنها و غمگین، با دو فرزند و در انتظار همانند عکس روی جلد مظلوم، رها می‌کنیم. و به چالش‌های بعد از جنگ و شهادت همسر و اداره زندگی و تربیت فرزندان نمی‌پردازیم.

کاش ناشران و تصمیم‌گیران حوزه ادبیات پایداری، به خلا زندگی بعد از جنگ همسران شهدا و چالش‌های آن نیز بتوجه کنند. و با تعریف شیوه‌نامه‌های اجرایی جهت حفظ شأن خانواده شهدا به بیان مسائل و معضلات آن‌ها بپردازند. متاسفانه ما این باب را کلا تعطیل کرده و به سراغش نمی‌رویم.  مردم باید بدانند خانواده شهدا چه شرایط پیچیده‌ای را از سر گذرانده‌اند. و بابت حفظ وجب به وجب این خاک، علاوه‌بر داغ عزیزانشان و غم دوری از آنها چه سختی‌ها و پیچیدگی‌هایی در زنگی‌شان را تحمل کرده‌اند.»

 با توجه به نکته مهم و مغفولی که در بالا اشاره کردید، فکر می‌کنید این موضوع با تقریظ‌هایی که مقام معظم رهبری در سال‌های اخیر برای کتاب‌هایی با راویان و سوژه‌های زنانه نوشته‌اند، مرتبط است؟

جعفریان: «از ابتدا احمد به فخری سادات می‌گوید که من شهید می‌شوم و تو زندگی سختی خواهی داشت و در خوشبینانه‌ترین حالت جانباز شده تو باید از یک آدم علیل مراقبت کنی، با همه این‌ هشدارها فخری سادات میپذیرد که همسر احمد شده و با او زندگی کند. ولی دقیقا بعد از اینکه وارد زندگی شده دچار اضطراب از دست دادن می‌شود. همان مصرع  معروف؛ که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها؛ با خودش دچار چالش می‌شود که مانع احمد شود و یا او را راهی جبهه جنگ کند. شما این اتفاق را در مورد همسر شهید باکری و شهید همت و بسیاری از شهدا می‌شنوید. ولی در انتها این زن‌ها بر رنج خود غلبه کرده و پشت همسرانشان ایستاده و اجازه نمی‌دهند ناراحتی و اشک آن‌ها را ببینند. و این همان نقطه عطفی است که ما کمتر به آن پرداختیم. زنان در واقع همه زندگی و عشق و آینده خود و فرزندانشان را در وسط میدان قرار می‌دهند و معامله می‌کنند و ما به اشتباه فکر می‌کنیم فقط مردها هستند که از خودگذشتگی کرده و در خط مقدم مبارزه هستند. و به نظر من شاید یکی از دلایل توجه مقام معظم رهبری به کتاب‌هایی با سوژه‌های زنانه، توجه و قدردانی از رنجی است که همسران شهدا در کنار همسرانشان و بعد از شهادت آنها متحمل شده‌اند، باشد.»

نظرتان در خصوص تقریظ کتاب‌های حوزه ادبیات پایداری توسط مقام معظم رهبری چیست؟

گلستان جعفریان: « تقریظی که مقام معظم رهبری برای کتاب‌های مختلف نوشته‌اند، شامل نکات خاص و متفاوتی است. که پژوهشگران باید این نکات مهم را برای مخاطب تشریح کنند. زیرا این موضوع از سوال متداول در کارگاه‌های نویسندگی شده است. گاهی کتاب‌های تقریظی روایت‌هایی یک خطی بوده و ساختار ندارند ولی سوژه‌ای خاص داشته و تقریظ بیشتر شامل این قسمت از کتاب می‌شود و یا کتاب‌ سوژه خیلی متفاوت و خاص ندارد اما پردازش داستان و ساختار کتاب کاملا حرفه‌ای است. در مواردی نیز کتاب‌ ساختار و سوژه پردازی خوبی دارد.»

پاییز و عاشقانه‌ای ۴۰ ساله؛ نگاهم به ادبیات پایداری سورئال و رمانتیک نیست

 آیا درکتاب‌های ادبیات پایداری به مخاطب و نیازهایش توجه می‌شود؟ یا نیاز به تغییر در نوع نگاه و نگارش کتاب‌ها نیاز است؟

جعفریان: «قرار نیست درادبیات پایداری فقط سختی‌ها را بیان کنیم. بلکه ملازم است زندگی‌های عاشقانه‌ای مانند احمد و فخرالسادات را به تصویربکشیم. مخاطب دهه هشتادی ما در دهه دوم زندگی خود هستند؛ و ما قرار نیست برای جوانی که دهه ۴۰ یا ۵۰ بدنیا آمده کتاب بنویسیم؛ و باید مخاطب، نیاز‌ها و علاقه‌مندی‌هایش را بشناسیم. متاسفانه بسیاری از نویسنده‌ها و ناشران به موضوع مخاطب توجهی ندارند؛ و کلید واژه مخاطب سنجی در این حوزه مغفول مانده است. مخاطب دهه ۸۰ باید لزوم گفتن، شنیدن و خواندن از ادبیات پایداری را متوجه شود. بنا نیست جنگی در پیش داشته باشیم. ویا کسی را آماده جنگ کنیم. بلکه قرار است بوسیله ادبیات پایداری، استقامت در زندگی را به جوان امروزی بیاموزیم؛ که با کوچکترین آزمونی دچار استرس و اضطراب نشود؛ و مدیریت زندگی در لحظات بحرانی را یاد بگیرد. وقتی در قسمتی از کتاب احمد به فخرالسادات می‌گوید: «الان که ما در کنار یکدیگر هستیم به شهادت من فکر نکن» جوان و نوجوان ما یاد میگیرد از لحظات خوب زندگی‌اش لذت ببرد.»

خبرنگار دانشجو: در انتهای گفتگو اگر نکته‌ای جهت تکمیل گفتگو لازم است بفرمایید.

گلستان جعفریان نویسنده کتاب: « در کتاب «پاییز آمد» با رعایت حدود و نجابت و براساس فرهنگ ایران و ایرانی؛ براساس توصیه مقام معظم رهبری در خصوص روایت جزییات روابط احساسی؛ به رابطه عمیق و عاشقانه فخرالسادات و احمد پرداختم. و سعی کردم برای مخاطب جوان ارتباطی عاشقانه همراه با رعایت فرهنگ دینی و ایرانی تعریف و تصویرسازی کنم.»

تقریظ مقام معظم رهبری بر کتاب «پاییز آمد» که در سال ۱۴۰۰ به قلم «گلستان جعفریان» توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده و تا کنون شانزده بار تجدید چاپ شده است. در ۲۹ آبان ۱۴۰۳ و همزمان با «شانزدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت» در مصلی حضرت خاتم الانبیاء زنجان رونمایی خواهد شد./دانشجو

دیدگاه ها

ایمیل شما در معرض نمایش قرار نمی‌گیرد